«سقای آب و ادب»، تازه‌ترین اثر داستانی سید مهدی شجاعی، بعد از گذشت کمتر از یک ماه از انتشار، نوبت دوم چاپ را پشت سرگذاشت. این رمان درباره زندگی حضرت عباس(ع) است که در آن، زوایای جدیدی از دقایق زندگی و ظرائف شخصیتی ایشان مطرح شده است.

سقای آب و ادب

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، علی شجاعی، مدیر روابط عمومی انتشارات «کتاب نیستان» در این‌باره گفت: این کتاب بدون هیچ‌گونه تغییراتی در ویرایش یا طرح جلد و تعداد صفحه‌ها، مراحل چاپ دوم را پشت سر گذاشته است و به زودی روانه بازار کتاب می‌شود.

رمان «سقای آب و ادب»، روایتی است از زندگی حضرت عباس(ع) که در میان دیگر آثار شجاعی به لحاظ فرم و محتوا اثری متفاوت به شمار می‌آید.

در هر فصل از این رمان رفت و برگشت‌های روایی متعددی دیده می‌شود که در فضای سیال داستانی، جای توصیفاتی اغلب شاعرانه را به یکدیگر می‌دهند و در هر موقعیت، زوایای جدیدی از مفاهیم مورد نظر نویسنده را باز‌گو می‌کنند.

در فصل نهم این کتاب با نام «عباس فرشتگان»، نویسنده به بیان مضامین نو و کشف و شهودی دقیق‌تر از زندگی این شخصیت پرداخته است و آن را از وجوهی درونی‌تر مد نظر قرار داده است. در بخشی از این فصل آمده:

«آیا در طول هشت فصل گذشته که نویسنده بیشترین مجال را در اختیار داشته، به مقصود خود رسیده است؟ مخاطب را به مقصود خود رسانده است؟ توقع و انتظار مخاطب را برآورده ساخته است؟.. این شد که آمدیم. اما آمدنی به سبک و سیاق خودمان. و حرف‌هایی خواهیم زد، باز به سبک و سیاق خودمان. که الزاما منطبق نیست بر قواعد گفتن و شنیدن شما... از آن طبیعی‌تر و منطقی‌تر این است که اگر قوای واله و شیدا و جان بر کف او سایه به سایه سلطان آمده باشند و در هنگامه خطر، فقط منتظر یک اشاره باشند، آن را از خود نراند و دست رد به سینه امدادشان نزند...»

در این فصل به گونه‌ای از احساسات و توفان‌های درونی این شخصیت تاریخی نشانه‌هایی می‌بینیم؛ ‌نشانه‌هایی که شاید بارها با مرور تاریخ احساس کرده، ولی به زبانی برای ارایه آن دست نیافته باشیم.

قسمت دیگری از این فصل نیز این‌گونه نوشته شده:
«تلاش می‌کنم که در امتداد رسالت جدم و سیره پدرم، خوبی‌ها را احیا کنم و با بدی‌ها به ستیز برخیزم.. تلاش می‌کنم که با بالنده‌ترین صدا در گوش تاریخ فریاد بزنم و این پیام را به گوش آیندگان اعم از پیروان و غیر پیروان برسانم ...»

مقدمه کتاب «سقای آب و ادب» این‌گونه آغاز شده است:
«چه والا مقام و بلندمرتبه است حسین، که عباسش در آستانه عروج عاشورا، ‌از مسجدالحرام سیر داد به مسجدالاقصای کربلا که «بارکنا حوله لنریه من آیاتنا.. و چه هماهمت و بلندآشیان است عباس، که با دو بال عشق و ادب به سوی آسمان هفتم «دنی فتدلی» پر کشید و در مقام قرب حسین، به منزلتی بی‌بدیل رسید و در قابی از قوس بازوان حسین، ماوا گرفت...»

چاپ دوم «سقای آب و ادب»، نوشته مهدی شجاعی، پاییز امسال(89)، به شمارگان 5000 نسخه از سوی انتشارات «کتاب نیستان» منتشر شد و طرح روی جلد آن اثر فرزاد ادیبی است. این کتاب 264 صفحه‌ای با قیمت 6000 تومان ارایه می‌شود.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...