معلق میان بودن و نبودن | شرق


رمان «تاریکی معلق روز» از بطن شناخت تجربی نویسنده‌اش نسبت به روزگار خود و ویژگی‌های منحصربه‌فردش درآمده است. زهرا عبدی در این اثر زوایای چندسویه‌ روابط، درگیری‌ها و پیچیدگی‌های انسان‌ها را با یکدیگر به نگارش درآورده و با استفاده از عناصر و امکانات ابزاری و رسانه‌ای دنیای مدرن و تجربه زیستی انسان امروز از آنها، بیش از هر چیز توانسته قسمتی از زندگی را به یک اثر ادبی مبدل کند. همان چیزی که میان رمان به‌عنوان یک اثر ادبی مدرن با خاطره‌نویسی یا رویدادنگاری فاصله می‌اندازد.

تاریکی معلق روز زهرا عبدی

تردیدی نیست که در دو دهه‌ اخیر ورود ابزارهای تکنولوژیک و رسانه‌های متعدد و مختلف در سطح جامعه، شکل زندگی فردی و اجتماعی ما را تغییر داده است. تغییراتی که منجربه بروز پیچیدگی‌های بسیاری در شکل‌گیری روابط انسان‌ها با یکدیگر شده است، ازهمین‌رو نویسنده‌ دغدغه‌مند امروز نمی‌تواند از تأثیرات این ابزارها و رسانه‌ها در شکل‌گیری روایت‌ها و شخصیت‌های داستانی امروز چشم‌پوشی کند. زهرا عبدی در این اثر خود با استفاده و کارکشیدن از ابزارها و رسانه‌های رایج‌شده در زندگی‌های فردی و اجتماعی انسان امروز، توانسته خواننده‌اش را به عمق چگونگی پیچیدگی‌های روابط انسانی در این زمانه ببرد. ابزارها و رسانه‌هایی مانند پیامک، وبلاگ، ایمیل، سایت‌های اینترنتی و شبکه‌های ماهواره‌ای در قالب هر فصل و در هیئت هریک از شخصیت‌ها، بافت کلی رمان «تاریکی معلق روز» را ساخته‌اند. آنچه موجب شده استفاده از این امکانات و ابزارها در ساختار و فرم نهایی اثر جا بیفتد، فجایع و بحران‌هایی است که روابط انسان‌ها را نسبت به یکدیگر پیچیده می‌کند و مظروف امکانات مذکور را می‌سازد. فاجعه‌هایی مانند اسیدپاشی به‌سبب روابط عاطفی، چگونگی افتادن در دام پخش مواد مخدر استعدادهایی مانند یک وبلاگ‌نویس که نوشته‌هایش صدها خواننده‌ روزانه دارد، روابط پیچیده رسانه‌ای و بازی‌های پشت‌پرده‌ آن و چگونگی استفاده از توانمندی انسان‌ها و زایل‌کردن آنها در جهت پیشبرد اهداف منفعت‌طلبانه گروهی، همگی خرده‌روایت‌هایی هستند که در رمان «تاریکی معلق روز» به یکدیگر مرتبط می‌شوند و چفت‌وبست‌ها ساختار این اثر را می‌سازند.

نکته مهمی که در این اثر توجه خواننده را جلب می‌کند، دوری نویسنده از نگاه قضاوت‌گرایانه است. شخصیت‌ها از ابتدا تا انتهای اثر رنگ سیاه‌وسفید به خود نمی‌گیرند. حتی شخصیت‌ها در قبال یکدیگر موضع قضاوت‌گرایانه ندارند و اگر هم در نقطه‌ای از روایت این نگاه قضاوت‌گرایانه به ‌وجود می‌آید، در جایی دیگر نقض آن به‌ روایت درمی‌آید. نویسنده سعی بر به‌تصویر‌کشیدن حسیات و نقش شخصیت‌ها و روابط‌شان در خرده‌روایت‌ها دارد و استفاده از امکانات فضای تکنولوژیک این امکان را به نویسنده می‌دهد که خود را از زبان شخصیت‌ها دور نگه دارد و پیشبرد روایت را به زبان خود شخصیت‌ها واگذارد. از دیگر ویژگی‌های رمان، درون‌کاوی عمیقِ وضعیت‌ها و اتفاقات تراژیک زندگی انسان امروز است. زهرا عبدی در سومین اثر خود توانسته با پرداختن به جزئیات و خصیصه‌های فردی شخصیت‌های رمانش، ذهن خواننده‌ را با فضای درونی رمان درگیر کند. جزئی‌نگری و نشانه‌گذاری‌های فردی و گاه خصوصی در شکل‌گیری شخصیت‌ها تأثیرگذار بوده‌اند. به‌طور مصداقی می‌توان به حساسیتِ «ایما علایی» نسبت به دروغ‌گفتن دیگران و تشعشعاتی اشاره کرد که از سر آنان به ‌سمت او منعکس می‌شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...