رمان «بلیت برگشت» نوشته نسیم وهابی توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شد.

بلیت برگشت نسیم وهابی

به گزارش مهر، نسیم وهابی که مقیم فرانسه است، مدرک دکترای ادبیات تطبیقی از این کشور داشته و در زمینه کتابفروشی و تاریخ کتاب صاحب‌ مقالات و نوشته‌های مختلف است. از وهابی پیش از این، دو کتاب «یادم می‌آید» و «خاطرات یک دروغگو» چاپ شده است. «خاطرات یک دروغگو» مجموعه‌داستانی بود که سال ۹۶ توسط نشر مرکز چاپ شد.

رمان «بلیت برگشت» درباره رفتن و دلتنگی است. این‌کتاب ۵ فصل دارد که هرکدام به‌نام یک شهر نامگذاری شده‌اند: فصل اول: شیراز، فصل دوم: تهران، فصل سوم: بادالونا، فصل چهارم: پاریس و فصل پنجم: پراگ. داستان کتاب پیش‌رو درباره زندگی جوانی به نام کاوه از شیراز تا پاریس و پراگ است و در خلال قصه، اتفاق‌های ساده زندگی، آرزوها، برنامه‌ریزی‌ها، عشق‌ها و تصمیم‌گیری‌های این شخصیت روایت می‌شوند.

شخصیت اصلی این‌داستان درگیر اتفاقات معمولی و بعضا سوءتفاهم‌هایی می‌شود که با پی‌آمدهای به‌ظاهر سطحی، به‌مرور زمان تاثیرگذار و گاهی سرنوشت‌ساز می‌شوند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

خیابان حافظ دیگر به چشم نمی‌آمد. تهران به نقطه‌ای کوچک تغییر اندازه داد، دریاچه ارومیه به گودالی فیروزه‌ای، کوه‌های سبلان به پارچه‌ای ابریشمی و چروک. کم‌کم فقط قهوه‌ای زمین دیده می‌شد و آبی آسمان. در ارتفاع بیش‌تر همه رنگ‌ها بی‌رنگ شدند.
آسمان زیر ابر پنهان شد. ابرهای گرد. ابرهای مسطح. ابرهای طبقه‌طبقه. زیر پا دریایی از ابر، روی سر آسمانی از ابر. تا چشم کار می‌کرد ساحلی از ابر، افقی از ابر. ابرهایی به سفیدی برف که چشم را می‌آزرد. چشم کاوه که نمی‌خواست در زندگی‌ای که در داخل هواپیما جریان داشت شرکت کند، ساعت‌ها ابر دید. بیرون قاب پنجره، همه‌جا ابر بود. گویی بخواهد چشم‌ها را شستشو دهد. حرکت نامحسوس هواپیما در دل آسمان بی‌رنگ، تصویرهای پراکنده را در ذهن کاوه بیدار کرد، خواب‌هایی در بیداری. ارتفاع که کم شد، برای چشم اشباع‌شده از ابر کم‌کم رنگ‌ها متولد شدند.
آبی به آسمان برگشت. نه به شفافیت قبل. این‌بار آبی کم‌رمق بود، مایل به طوسی و خورشید هم خسته‌تر یا کم‌کارتر. ابریشم چروک کوه جایش را با مخمل سبز جنگل عوض کرد. در ارتفاع کم‌تر بام خانه‌ها به جبران غیبت خورشید، به نارنجی می‌زدند. سبز و نارنجی زمین و طوسیِ آسمانی، قاب پنجره هواپیما را پر کردند. ارتفاع کم‌تر شد. از آفتاب خبری نبود. چرخ هواپیما از نو باز شد تا با زمینی دیگر روبوسی کند.
رد شدن از تونل و پا گذاشتن به قاره‌ای دیگر. هوا، بوها، رنگ‌ها، صداها، نگاه‌ها، زبان، زمان تغییر کرد. ظهر شد پیش از ظهر.

این‌کتاب با ۲۳۱ صفحه، شمارگان هزار و ۳۰۰ نسخه و قیمت ۳۹ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...