کتاب «نامه به یک پرنده‌ آمریکایی» نوشته‌ شهاب لواسانی از سوی نشر کندوکاو به تازگی روانه بازار نشر شده است.

نامه به یک پرنده‌ آمریکایی شهاب لواسانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین، «نامه به یک پرنده‌ آمریکایی» ششمین کتاب شهاب لواسانی و دومین اثر داستانی او به حساب می‌آید. در این کتاب هم مثل اثر قبلی این نویسنده «کوررنگی» با روایتی شاعرانه روبه‌رو می‌شویم و داستانی بی‌توجه به ساختار.

لواسانی با این توضیح که داستان روایتی غیر‌خطی دارد، گفت: راوی پراکنده‌گو‌یش، خود داستان‌نویس است، داستان‌نویسی که دارد از مرگ داستان‌نویسی دیگر می‌گوید، البته در قالب خرده‌روایت‌هایی که عامدانه این‌گونه نوشته شده‌اند. درهم‌ریختگی‌های فرمی و روایی داستان نشان از آشفتگی‌‌های ذهن راوی (داستان‌نویس) دارد. او (راوی) عامدانه خواننده را با متنی به‌ظاهر پریشان که در آن عناصر جمله‌ها اغلب به‌هم‌ریخته‌اند، مواجه می‌کند و انگار قصد دارد چیزی را لابه‌لای این پریشان‌گویی‌ها پنهان کند.

او با بیان این که «نامه به یک پرنده‌ آمریکایی»، روایتی شاعرانه از خودکشی داستان‌نویسی ا‌ست که هیچ دلیلی روشن و مشخصی در طول داستان برای خودکشی‌اش پیدا نمی‌کنیم، افزود: راوی، که دوست صمیمی این داستان‌نویس است، مقابل بدن از دار آویزان‌ شده‌ او نشسته و دارد هر چه را که می‌بیند و نمی‌بیند می‌نویسد. «زمان» نقش مهمی در این اثر دارد و گاهی در پاراگراف‌هایی پشت سر هم نوشته شده با تغییر زمان روبه‌رو هستیم.

در سطرهای نخستین کتاب می‌خوانیم: «خودش را دار زده و دارد در میان دایره‌هایی تودرتو، که درست از سقف تا کف اتاق ترسیم می‌کند و دور خودش می‌پیچد، دایره‌هایی که کامل نمی‌چرخند و از میانه‌ راه برمی‌گردند، به داستان جدیدی که می‌خواست بنویسد و ننوشت فکر می‌کند. دست‌هایش، دست‌های بی‌کارش کنارش ایستاده‌اند و نگاه ماتش زل زده به ورق‌پاره‌هایی که کمی آن‌طرف‌تر، روی میز، افتاده‌اند».

در بخشی از داستان نیز آمده است: «هیچ میلی به بیرون بروم در من نیست. هیچ شوقی به در این‌ خانه را باز کنم و به بیرون از این خانه بروم ندارم. از وقتی آمده‌ام‌ در این خانه و در این اتاق، از وقتی نشسته‌ام‌ درست رو‌به‌روی دوست داستان‌نویسم‌ که دارد دور خودش می‌چرخد و تودرتوی مرگ را دور می‌زند، هیچ اشتیاقی در خود نمی‌بینم برای به بیرون از این اتاق رفتن و به بیرون از این خانه فکر کردن. احساس می‌کنم تا آخر عمر، حتی اگر این عمر ساعتی دیگر به پایان خود نزدیک شود، یا تا سال‌ها بعد طول بکشد، باز هم تنها می‌خواهم که در این خانه و در این اتاق بمانم و مثل دوست داستان‌نویسم، که دارد دور مرگ می‌چرخد، دور خودم بچرخم.

هیچ‌ میلی در خودم نمی‌بینم به از این اتاق بیرون رفتن. دلم می‌خواهد همین‌جا که نشسته‌ام همین‌طور بنشینم تا آخر عمر، کنار مرده‌ مرد داستان‌نویس‌، کنار زنده‌ خودم، بنشینم و به روبه‌رو، به باقی‌مانده‌‌ عمر نگاه کنم. بنشینم در همین سکوتِ در اتاق جاری، صدای پرنده را بشنوم، کنار همین دوست داستان‌نویسم که از من بسیار دور و به من بسیار نزدیک است».

................ هر روز با کتاب ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...