رمان «دل‌آوار» نوشته لیلا عبدی توسط نشر آداش منتشر و راهی بازار نشر شد.

دل‌آوار لیلا عبدی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب پس از «رستاخیز من مریم» و «ابرام‌خان» سومین کتابی است که این‌داستان‌نویس با همکاری این‌ناشر منتشر می‌کند.

این‌کتاب درباره واقعیات زندگی مردم استان‌های سیستان و بلوچستان و کرمان نوشته شده و تصویر اقلیم، بوم و دیار مردم این‌دو استان را به تصویر می‌کشد. نویسنده کتاب می‌گوید در این‌اثر خود تلاش کرده واقعیت و مستندنویسی را در محور قرار داده و از رمان عامه‌پسند فاصله بگیرد.

در داستان «دل‌آوار» مردی به نام وحید حضور دارد که وارث ریاست یک‌قبیله بزرگ در بلوچستان است. در ادامه داستان خیانتی رخ می‌دهد و اتفاقات تلخی برای وحید رخ می‌دهند که در نتیجه آن‌ها، به داشته‌هایش پشت می‌کند و برای ادامه تحصیل، از دیار خود کوچ می‌کند. او پس از سال‌ها تبدیل به شاعری معروف می‌شود که به تنهایی و انزوا خو کرده است.

آرامشی که وحید با انزوا و خلوت‌گزینی به دست آورده، به‌خاطر ورود یک دختر زیبا به زندگی‌اش که در خاطرات گذشته حضور داشته، به هم می‌ریزد. یکی از مسائلی که نویسنده این‌داستان به آن‌ها پرداخته، اختلاف طبقاتی و فرهنگی است که مانع وصلت وحید و آن‌دختر سیاه‌چشم در گذشته بوده و ...

این‌کتاب با ۶۳۰ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۱۰۹ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...