رمان «عشق علیه عشق» یا پنجاه کلمه‌ای که دنیا را تغییر داد؛ نوشته عباس مهیاد توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شد.

عشق علیه عشق» یا پنجاه کلمه‌ای که دنیا را تغییر داد؛ نوشته عباس مهیاد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، رمان «عشق علیه عشق؛ یا پنجاه کلمه‌ای که دنیا را تغییر داد» نوشته عباس مهیاد به‌تازگی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شده است.

عباس مهیاد نویسنده این‌کتاب، متولد سال ۵۰ است و به ترجمه، شعر و نویسندگی مشغول است. «آرامش در سایه گل سرخ»، «داستان‌های کوتاه درباره عشق‌های کوتاه»، «تنهایی جمعی»، «+۱۳»، «از جنین تا مسیح» و «طغیان کاغذی» کتاب‌هایی هستند که او پیش از این چاپ کرده است.

رمان «عشق علیه عشق» یک اثر عاشقانه و فلسفی‌جنایی است که در آن درباره مباحثی چون جنون، روشنفکری و شبه‌روشنفکری، استیصال، بدفهمی و ... صحبت می‌شود.

این‌رمان، ۸ بخش اصلی دارد که ۵۰ فصل را در خود جا داده‌اند. عناوین بخش‌های یکم تا پنجم هم به‌ترتیب عبارت‌ است از: «بخش یکم: من»، «بخش دوم: قسمت اول: منِ لیلی (کودکی)»، «بخش دوم: قسمت دوم: من لیلی (بلوغ)»، «بخش دوم: قسمت سوم:‌ من لیلی (زندگی مشترک)»،«بخش دوم: قسمت چهارم:‌ من لیلی (فرزند)»، «بخش سوم: عشق علیه عشق»، «بخش چهارم: آموزش جنون»، «بخش پنجم: من (یادداشت‌های مهم)».

در قسمتی از این‌رمان می‌خوانیم:

به موضوعی پی می‌برم که درجا خشکم می‌زند. سامان پیش از لیلی ازدواج کرده بوده است. این را ماهان‌صدرا می‌گوید. وقتی می‌گوید چشم‌هایش آن‌چنان جدی و خونسرد است که نمی‌توانی در پس آن‌ها چیزی بخوانی، اما حقیقت حرفش را نیز نمی‌توانی انکار کنی. آن‌قدر سیگار با سیگار روشن می‌کند که کلافه‌ات می‌کند. با این‌همه، حرف‌هایش آن‌چنان مهم است که ترجیح می‌دهی مثل لوکوموتیو دود کند اما ادامه دهد به سخن گفتنش. تنها دفعه‌ای که از حرف‌زدن با او وحشت می‌کنم همین باری است که دارد از ازدواج پیشین سامان دامادم می‌گوید. دوست دارم خفه‌اش کنم اما ساکت نمی‌شود و همچنان که به سیگار پایه‌سفیدش پک‌های عمیق می‌زند از «پدرسوخته» بودنِ دامادم می‌گوید که چیزی نمانده پدر نوه‌ام بشود.

این‌کتاب با ۲۴۰ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۶۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...