بیست و هشتمین نشست هفته کانون ادبیات ایران که به نقد و بررسی رمان «طلسم» اثر شهلا پروین روح اختصاص داشت، عصر دیروز در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

طلسم شهلا پروين روح بررسی شد

به گزارش ایسنا، در این نشست، ابتدا نویسنده، بخشی از رمان «طلسم» را برای حاضران قرائت کرد. سپس حسن میرعابدینی به عنوان اولین منتقد ضمن اشاره به مجموعه داستان «حنای سوخته» اثر همین نویسنده گفت: مجموعه داستان «حنای سوخته» در فضای سنتی و بومی می‌گذرد. فضائی که زمینه مناسبی می‌سازد؛ برای طرح مضمون بنیادی که عمدتا تقابل سنت و مدرنیته است. مثل فضای خود داستان «حنای سوخته» با جزءنگارگری‌های مینیاتوری یا فضای داستان‌های دیگر که با یک سری اشارات پر معنا گویا می‌شود. این فضای بومی و سنتی را خانم پروین روح سعی می‌کند با به‌کارگیری فرم داستان‌نویسی، از آن داستان امروزی بسازد؛ اما در رمان «طلسم» ما با انواع روایت ها مواجه هستیم یعنی نشان می‌دهد نویسنده در حال پیدا کردن فرم روایی مورد نظرش است.

وی گفت: اگر بخواهیم از نوع فرم‌هایی که پروین روح در داستانهایش به کار می‌گیرد یاد کنیم، می‌توانیم از فرم نوشتن با یک رابطه بینامتنی از یک متن دیگر یا به کارگرفتن راوی متفاوت نام ببریم.
میرعابدینی در بخشی دیگر از صحبتهایش گفت: به واقع در رمان «طلسم» ما با همان فضای داستان‌های کوتاه پروین روح مواجه می‌شویم؛ اما این بار نویسنده با استفاده از گستره‌ای که فضای رمان ایجاد می‌کند، می‌کوشد نگاه فراگیرتری به بن‌مایه‌های اجتماعی فرهنگی جامعه خودش بیاندازد. نویسنده در طلسم می‌کوشد به مدد یک ساختار پیچیده و چند لایه، خواننده را به درون هزارتوی فرهنگ ایرانی ببرد. این ساخت پیچیده، از هم طرازی دو رشته داستانی پدید می‌آید. بخشی در فضای وهم و تردید و گذشته می‌گذارد و بخشی در فضای روشن و حال پیوند بین دو بخش از طریق یک اشتراک مضمونی صورت می‌گیرد.

وی ادامه داد: پروین روح داستان کوتاه را خوب شروع کرده، تجربه‌هایی را از سر گذرانده و در راه رسیدن به رمان است. «طلسم» میان راهی است که این نویسنده در آن قرار گرفته است؛ اما با توجه به نگاهی که به جامعه اطراف و دغدغه‌ای که در طرح مسائل حاد زمان خودش دارد، می‌توانیم بزودی رمانی خواندنی‌تر را از او بخوانیم؛ چون پروین روح، یکی از چهره‌های مستعد داستان‌نویسی امروز است که به یک صدای از آن خودش دست پیدا می‌کند.

منتقد بعدی رمان «طلسم»، عنایت سمیعی بود؛ وی درباره این رمان گفت: چارچوب تحلیلی رمان «طلسم» مبتنی بر راستایی زمان درونی است. در چشم‌انداز داستان، زمان بیرونی تغییر می‌کند؛ اما تغییرات بیرونی، درونی نمی‌شود. لاجرم روح سرگردان قبیله، در کالبد اشخاص حلول می‌کند و گذشته را به هیات حال می‌آراید. وی در بخش دیگری از صحبت‌هایش، گفت: رمان طلسم، مشتمل بر دو بخش است که بخش نخست، مبتنی بر پیرنگ است و بخش دوم، بر طرح؛ به عبارت دیگر، بخش نخست متضمن روابط علی است و بخش دوم بر آن است که از طریق قرینه‌سازی نشانه‌های دلالتی و وحدت مکان این همان زمان درونی را در دو دوره تاریخی مختلف ممثل کند. بر این مبنا شیوه روایت در بخش نخست درونی و در بخش دوم خطی است. بخش نخست از طریق تک‌گویی درونی اشخاص داستان، راوی دانای کل، راوی سخنگویی جمع، روح سرگردان قبیله پیش می رود و بخش دوم براساس یادداشت‌های روزانه.

سمیعی در پایان صحبت‌های خویش در نقد رمان طلسم گفت: ساختار روایی داستان طلسم دقیق و پیچیده است وطی آن شیوه تک‌گویی به ناتمامی، تعلیق ماجرا، تاخیر معنا، ابهام و گفتگوی پنهانی تک‌گویی‌ها تبدیل می‌شود و لابیرنت بر ساخته معرف قدرت قصه‌گویی و معرفت ساختار گرایانه مولف است. محمدرضا گودرزی به عنوان کارشناس و مجری جلسه، درباره رمان طلسم گفت: رمان طلسم در واقع دو راوی دارد؛ یکی راوی اصلی که زمان حال را روایت می‌کند و دیگری راویان متغییر که بیست و هشت راوی است و این روایان متغیر، از طریق راوی اصلی و ثابت صدایشان را به گوش مخاطب می‌رسانند. پس، از نظر ساختاری، نغز ثابت، در واقع واسطه بین نقل روایتی از گذشته سپری شده به زمان حال است. وی گفت: کارگردان زمان در این رمان در جهت کشف حالت‌هایی که در درون شخصیت‌ها وجود دارد، نیست؛ بلکه در جهت کشف یک گذشته قومی است؛ یعنی به جای اینکه به سمت رمان روان‌شناختی که تک گویی‌ها که خصلت‌های روانی افراد را بازگو می‌کنند، برود به سمت تک‌گویی‌هایی رفته که گذشته تاریخ سپری شده‌ای را می‌خواهند بسازند و به سمت بیان خاطره قومی حرکت کنند.1381

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...