ظهور و سقوط کتابی درباره دایناسورها | الف
پس از سالها که چند کتاب باسمهای و ببر-بچسبان از چند ناشر فرصتطلب بازار کتابهای دیرینهشناسی به خصوص دیرینهشناسی دایناسورها را اشغال کرده بود، سرانجام کتابی در خور تأمل و درنگ به بازار آمد که هم محتوای علمی قابل قبولی دارد و هم ترجمهای بالاتر از استانداردهای رایج در بازار کتابهای علمی.
ظهور و سقوط دایناسورها (The Rise and Fall of the Dinosaurs) در سال ۲۰۱۸ به قلم استیو بروساتی (Stephen Louis Brusatte) منتشر شد؛ دیرینهشناسی جوان با چند سال سابقه درخشان پژوهشی درباره تکامل دایناسورها. کار پژوهشی بروساتی در سال ۲۰۰۴ با بررسی جمجمه دایناسوری آغاز شد که استاد او در دانشگاه شیکاگو، پاول سرینو (Paul Sereno) در سال ۱۹۹۷ در سازند الرّاز کشور نیجر یافته بود. نتایج این پژوهش در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و حاصل آن معرفی گونهای جدید از دایناسورهای شکارچی بزرگجثه به نام کارکارودونتوسورِس ایگیدنسیس (Carcharodontosaurus iguidensis) بود. چند ماه بعد، در آغاز سال ۲۰۰۸ گونه دیگری از دایناسورهای شکارچی را از همان منطقه توصیف کرد و نامش را کریپتوپس پالایوس (Kryptops palaios) گذاشت. چند سال بعد همراه دیرینهشناسان چینی دایناسوری از خویشاوندان تیرانوسورِس را کشف و توصیف کرد و چیانجوسورِس سیننسیس (Qianzhousaurus sinensis) نام نهاد. اینها برخی از مهمترین و مشهورترین یافتههای بروساتی هستند. او در سال ۲۰۱۲ کتابی برای مخاطب تخصصی نوشت به نام دیرینهزیستشناسی دایناسورها (Dinosaur Paleobiology) که بیشتر به جنبههای فنی پژوهش درباره شیوه زندگی دایناسورها میپرداخت و مرور آخرین یافتههای دانشمندان دیگر در این زمینه بود. چند کتاب دیگر نیز پیش و پس از آن برای مخاطب خردسال و کودک منتشر کرده؛ اما کتاب اخیر بروساتی یکی از دهها کتاب عامهفهمی است که طی چند دهه اخیر به قلم دیرینهشناسان جوان منتشر شده است. گویی در میان دیرینهشناسان جوان که علاقه مردم را به موضوع پژوهشی خود میبینند، رسم است که هر وقت از انبوه گزارشها و مقالات دانشگاهی فارغ شوند، چند صباحی را به طبعآزمایی در نگارش کتابهای علمی بگذرانند. از این نظر، کتاب بروساتی نه از آن وصیتنامههای علمی است که دانشمندان هنگام پیرانهسر مینگارند و نه از آن کتابهای شبهعلمی که غیرمتخصصان با بیل به دهان تشنه بازار میریزند. این کتاب همان زبان روایی مناسب مخاطب عام را دارد و نیز دقت نظری را که در خورند آثار پژوهشگران نکتهسنج است.
محتوای کتاب شامل پیشگفتاری با عنوان «عصر طلایی اکتشاف» (درباره اکتشاف دایناسورها در روزگار معاصر)، نُه فصل (درباره پیدایش و تکامل و انقراض دایناسورها) و گفتاری پایانی (درباره دنیای پس از انقراض دایناسورها) است. برای کسی که علاقهمند به دیرینهشناسی، تکامل، سنگوارهها، زندگی جانوران و تاریخ طبیعی باشد، نه تنها ارزش خواندن دارد، بلکه خواننده را در لحظاتی غرق شگفتی و لذت جستجوی مسائل علمی میکند. به خصوص که سطح ترجمه کتاب هم بالاتر از ترجمههای کتابهای مشابه در سالهای اخیر است.
مترجم کتاب، محمد نوده فراهانی پیش از این (سال ۱۳۹۸) کتاب مرگ با سیاهچاله و دیگر معماهای کیهانی اثر نیل دگراس تایسن، کیهانشناس و مروج علم مشهور موزه تاریخ طبیعی آمریکا را ترجمه کرده و ترجمههای بعدی او نیز که به زودی منتشر خواهند شد، در تارنمای iranphysics.com قابل رؤیت اند. کیفیت چاپ، صفحهآرایی، طراحی جلد، چاپ صفحات گلاسه رنگی و جلدسازی و صحافی گالینگور کتاب با توجه به شرایط فعلی بازار کاغذ و قیمت چاپ و کیفیت پخش کتاب خوب از آب درآمده و قیمت ۱۱۰.۰۰۰ تومانی پشت جلد آن با قیاس کیفیت خوبی که دارد چندان زیاد به نظر نمیرسد. به جز این ترجمه، قرار است ترجمه دیگری هم به قلم خانم نرگس کریمیان از سوی انتشارات فاطمی منتشر شود که در جای خود به نقد آن ترجمه نیز خواهیم پرداخت.
نودهفراهانی به نسبت بیشتر مترجمان علمی روز، دقت خوبی در ترجمه حاضر به خرج داده و به خصوص در ثبت اعلام و نگارش فارسی نام دایناسورها مدقانه عمل کردهاست. برای مثال ثبت تلفظ صحیح نامهای برگرفته از زبان چینی (مثل چیانجوسورِس/Qianzhousaurus) نشان میدهد مترجم با دقت و حوصله فراوان کوشیده نامها را چنان که بیشینه دیرینهشناسان جهان به زبان میآورند، ثبت کند و این روندی است که در سراسر متن کتاب تاحدودی حفظ شده است، البته نه همهجا. مثلا اصطلاح pseudosuchian (منتسب به گروهی از خزندگان که خویشاوندی نزدیکی با تمساحها دارند تا با دایناسورها) به صورت «سودوسوچین» در ترجمه آمده است؛ درحالیکه صورت صحیح تلفظ این عبارت «سودوسوکیَن» است؛ پسوند ~suchian در اینجا از ریشه ~suchus به معنی تمساح/کروکودیل گرفته شده است و این ch جزء آن گروه از ch-های لاتین است که خاستگاه آن به حرف χ /خی/ یونانی بازمیگردد و ریشه یونانی Σοῦχος (سوخوس) برگرفته از نام قبطی «سُبک»، خدای تمساحسر مصر باستان. هیچجا در سیر وامگیری این واژگان تلفظ /خ/ و /ک/ به /چ/ تبدیل نشده است. در ثبت نام Parachirotherium نیز مترجم مرتکب همین اشتباه شده؛ صورت صحیح تلفظ این نام پاراکایروتریوم است، نه پاراچیروتریوم که در این ترجمه میبینیم. البته مترجم نامهای دیگری را که حاوی همین ریشه بودهاند با تلفظ صحیح به فارسی برگردانده، از جمله سوروسوکِس و سارکوسوکِس. چند اشتباه بنیادیتر هم در نگارش نامهای علمی هستند که تا حدی خواننده ناآشنا را به خطا میاندازد و خواننده آشنا با جزئیات فنی را کلافه میکند؛ اشتباهاتی که به نظر میرسد تحت تأثیر جو غالب در فضای برخط و غیرتخصصی ترویج علوم پایه به قلم مترجم راه یافته باشند. برای مثال در صفحه ۴۷ کتاب به ثبت فارسی نام علمی گونه انسان به شکل نادرست «هوموساپینها» برمیخوریم. نام علمی گونه انسان Homo sapiens است که از دو جزء تشکیل شده: Homo که «نام جنس» است و در زبان لاتین مطلقا معنای انسان میدهد و همیشه باید با حرف بزرگ آغاز شود؛ پس از آن، sapiens میآید که «صفت گونهای» شمرده میشود و معنای آن «خردمند» است و همیشه باید با حرف کوچک آغاز شود. اگر قرار باشد این نام را به فارسی بنویسیم، بهترین کار نگارش تلفظ آن یعنی «هومو ساپینس» یا کاربرد اصطلاح جاافتاده معادل آن در فارسی یعنی «انسان خردمند» یا «انسان مدرن» است؛ اما نگارش آن به شکل «هوموساپینها» (بدون فاصله میان نام جنس و صفت گونهای) یعنی مترجم احتمالا «s» پایانی sapiens را به عنوان نشانه جمع اشتباه گرفته است و البته، این اشتباه در فضای برخط و به خصوص اهل علوم انسانی غلط متواتری است که طبق اخلاق معمول قاطبه ما ایرانیها، تصور میرود تواتر اشتباه نشانه صحت آن است.
مترجم البته در جاهای دیگر نیز نامهای علمی گونههایی از دایناسورها را به شکل جمع به کار برده است؛ این هم اشتباه دیگری است که حاصل نشناختن مفهوم و محتوای نامهای علمی است. در متن اصلی این کتاب و هیچ اثر علمی دیگری نمیبینیم که نام علمی موجودی جمع بسته شود، چراکه هر نام علمی خود به خود به جمعیتی از افراد آن گونه دلالت دارد. برای مثال در صفحه ۴۶ کتاب به این جمله برمیخوریم: «پروروتوداکتیلوسها دقیقاً از کدام نوع آرکوسورها بودند؟»؛ در متن اصلی این جمله چنین آمده است: «?Exactly what kind of archosaur was Prorotodactylus» که اگر بخواهیم آن را به زبان فارسی ساده برگردانیم باید چنین میشد: «پروروتوداکتیلوس چه نوع آرکوسوری بود؟» یا در صفحه ۹۴، از «سیلوفایسیسها» صحبت کرده که باز هم این تصریف جمع، مخل معنای علمی است.
اما بدتر از همه اینها، آنجاست که مترجم نام لاتین گروههایی را که در همه دنیا (حتی کشورهایی مثل چین و ژاپن و مغولستان) به همان صورت لاتین به کار میروند، به فارسی ترجمه کرده است؛ معادلهایی فارسی که نه بازگوکننده طبیعت حقیقی آن موجودات هستند، نه در متنهای تخصصی یا عامهفهم فارسی به کار رفتهاند و جز همان کتابهای باسمهای بدخوان که ارزش پرداختن ندارند، در دکان دیگری شبیه این معادلسازیهای منعندی دیده نمیشود. برای مثال همه دیرینهشناسان فارسیزبان، از استاد تا دانشجو، از مروج تا روزنامهنگار علم، از پای درس تا شب امتحان به آمونیتها میگویند «آمونیت». هزاران نفر در ایران درباره آمونیتها صحبت میکنند، سنگوارههای آنها را در کوههای شرق تا غرب ایران جستجو میکنند و بسیاری از راه خرید و فروش این سنگوارهها یا پژوهش درباره آنها ارتزاق میکنند و این جریان نزدیک به صد سال است که در ایران ادامه دارد و همهجا، همهکس درباره «آمونیت» صحبت کردهاند. معلوم نیست چرا پس از این همه مدت، کسانی که نه سابقه و تحصیلات خاصی در دیرینهشناسی دارند، نه مرجعیتی در ترویج دانش دیرینهشناسی، تصمیم میگیرند که نام آمونیت را پیش خودشان به «شاخقوچی» برگردانند. متأسفانه در این کتاب هم نامهایی مثل «شاخقوچی» (پانویس صفحه ۳۳)، پرندهپایان، پرندهکفل، پگاهدزد، پیراپرندگان، چهاراندامان، سهمگین پنجه، طوطیخزندگان، دوسگدندانان، دوندهخزندگان، خاگدزدخزندگان، خزندهپاریختان… به چشم میخورد. نکته دردآور درباره این اصطلاحات ناپخته این است که معنای برخی از آنها مخل واقعیت و طبیعت موجوداتی است که قرار بوده این نامها بر آنها دلالت کنند. مثلا دایناسورها به دو گروه «سوریسکیَنها» و «اورنیتیسکیَنها» تقسیم میشود. در این کتاب اصطلاح «پرندهکفلان» معادل اورنیتیسکینها آمده و مترجم در پانویس صفحه ۶۰ توضیح داده «از آنجایی که استخوان نشیمنگاهی (کفل) در این راسته به پرندگان شباهت دارد، آنها را به این نام مینامند». یکی از زیرگروههای این راسته، اورنیتوپودها بودند که باز هم مترجم در پانویس صفحه ۲۷۹، نام آنها را به عنوان «پرندهپایان» آورده است. به علاوه یکی از موضوعات روز درباه تکامل دایناسورها که در این کتاب هم بر آن تأکید شده، این حقیقت است که پرندگان زیرگروهی از دایناسورها هستند که خلاف باقی خویشاوندانشان منقرض نشدند و تا امروز باقی ماندند. حالا فکر میکنید پرندگان جزء کدام گروه بزرگ از دایناسورها هستند؟ پرندهکفلان؟ پرندهپایان؟ خیر! از میان دو گروه سوریسکینها و اورنیتیسکینها، پرندگان جزء آن گروهی هستند که معنای نامشان «پرندهکفلان» نیست. ممکن است بپرسید چرا این گروهها به این شکل نامگذاری شدهاند؟ پاسخش اینجاست که چنین نامهایی ریشه در تاریخ دیرینهشناسی و سالهای آغازین اکتشاف و ردهبندی دایناسورها دارند؛ زمانی که تصور دقیقی درباره ارتباط تکاملی میان این گروهها با پرندگان وجود نداشت. البته هیچ نام علمی در دنیای زیستشناسی به خاطر غلطبودن معنای تحتاللفظیاش تغییر نمیکند. اگر قرار بود نامهای علمی را به خاطر غلطبودن معنایشان تغییر دهیم، هر سال باید هزاران هزار نام علمی را عوض میکردیم و این یعنی هرجومرج. اگر هم قرار بود هرکسی به سلیقه خودش نامی علمی را تغییر دهد یا ترجمه کند، باز هم هرجومرج در نامگذاری علمی به وجود میآمد. غرض اصلی از وضع قوانین نامگذاری علمی موجودات زنده پرهیز از هرجومرج زبانی در نامیدن جانداران بوده. به همین دلیل است که نامهای علمی را با وجود معنای بعضا نادرست و حتی برعکس آنها، تغییر نمیدهیم. اما روندی که در ایران، در کتابهایی مثل این یکی طی میشود، از هر نظر نقض غرض است. هم فلسفه نامگذاری علمی نقض میشود، هم ترجمهای که برای نامهای علمی پیشنهاد میشود، در عمل معنایی متباین با ماهیت زیستی این گروهها دارد.
گویا به رغم دقتی که گفتیم مترجم در ثبت اغلب نامهای علمی به خرج داده، دقت کافی و موشکافی لازم در ثبت مفاهیم بنیادی برای فهم کتاب را از خواننده دریغ کرده است. دو بند قبلتر (در صفحه ۴۵ کتاب) با این عبارت روبهرو میشویم: «شاید هرگز نفهمیم که این جانوران وارفته روی زمین دقیقاً چگونه توانستند با قامتی راست گام بردارند اما چه بسا این سیر تکاملی پیامد اجتنابناپذیر رویداد انقراض بزرگ در اواخر پرمین بوده است». در متن اصلی کتاب این جمله بدین شکل آمده است: «We may never know exactly why some of these sprawlers started walking upright, but it probably was a consequence of the end-Permian extinction.». در متن اصلی صحبت از «چرایی» راستقامتشدن نیاکان دایناسورها شده است، اما در ترجمه «چگونگی» آن مورد سؤال واقع شده. واقعیت این است که ما میدانیم این فرایند «چگونه» رخ داده، بلکه تمام مراحل تغییرات کالبدشناسی آن را پله به پله شناسایی کردهایم؛ اما همانطور که در متن انگلیسی آمده، نمیدانیم چرا چنین مسیری در تکامل گروهی از خزندگان انتخاب شده است. علاوه بر این، معلوم نیست که چرا مترجم عبارت « the end-Permian extinction» را به «رویداد انقراض بزرگ در اواخر پرمین» برگردانده است. البته انقراضی که در اینجا از آن صحبت شده واقعا «انقراض بزرگ» (بلکه بزرگترین انقراض تاریخ حیات) بوده است و دقیقا در پایان دوره پرمین رخ داده، نه در اواخر آن؛ منتها لزومی ندارد هرجا که از انقراض پایان پرمین صحبت میشود، آن را به شکل «رویداد انقراض بزرگ» ذکر کنیم. همین که بگوییم «انقراض پایان پرمین» برای رساندن مقصود کفایت میکند.
اگر بخواهیم این فهرست نه چندان اشتباهات علمی در ترجمه متن کتاب را به پایان ببریم، لازم است پیش از ختم کلام، به این مورد هم اشاره کنیم که در صفحه ۲۱۹، میبینیم: نام «کارکارودونتوسور سیاتس» به همین شکل درون گیومه آمده و در پانویس هم به شکل Carcharodontosaur Siats آمده است. احتمالا مترجم گمانکرده این ترکیب چیزی شبیه «هومو ساپینس» است، یعنی ترکیب نام جنس و صفت گونهای؛ اما اینطور نیست. در متن اصلی چنین آمده: «The thirthy-five-foot-long carcharodontosaur Siats was the top predator in western North America about 98.5 million years ago.». ترجمه درست چنین جملهای به این شکل خواهد بود: «سیاچ (Siats) کارکارودونتوسورِ ۳۵ فوتی/۱۱ متری بود که ۹۸/۵ میلیون سال پیش، شکارچی غالب غرب آمریکای شمالی بود». در اینجا «کارکارودونتوسور» (carcharodontosaur) نام عمومی گروهی از دایناسورهای شکارچی است و با «کارکارودونتوسورِس» (Carcharodontosaurus) تفاوت دارد. این تفاوت در نگارش اصلی این دو نام هم مشهود است، یکی که نام عمومی است با حرف کوچک آغاز میشود و با حروف معمولی نوشته میشود و دیگری که نام علمی است، ایتالیک/کژنویس میشود و با حرف بزرگ آغاز میشود. جایگاه نحوی آنها هم تفاوت دارد؛ همانطور که «گربهسان» نام عمومی گروهی از پستانداران شکارچی است و با «گربه» تفاوت دارد. مثلا ما میگوییم «ببر گربهسان بزرگی بود که در جنگلهای هیرکانی میزیست و منقرض شد» ولی هیچوقت نمیگوییم «گربهسان ببر بزرگی در جنگلهای هیرکانی میزیست و منقرض شد». اما متأسفانه در این کتاب، چنین جملهای آمده است: ««کارکارودونتوسور سیاتس» یازده متری در حوالی ۹۸/۵ میلیون سال پیش شکارچی برتر غرب آمریکای شمالی بود». این خطا دستکم یک بار دیگر، در صفحه ۳۴۲ کتاب تکرار شده، جایی که به این عبارت برمیخوریم: «مدلهای ریاضی نشان میدهند که برخی از دایناسورهای غیرپرنده نیز احتمالا بال میزدند؛ منجمله میکروراپتور و «ترودونتید آنکیورنیس» که هر دو صاحب بالهای بزرگ و بدن سبک بودند…». متن اصلی چنین بوده: «Mathematical models suggest that some non-bird dinosaurs were plausible flappers, including Microraptor and the troodontid Anchiornis, as both had wings big enough and a body light enough…» که ترجمه صحیح آن باید چنین باشد: «مدلهای ریاضی نشان میدهد که برخی دایناسورهای غیرپرنده نیز پروازگرانی بالقوه بودند؛ ازجمله مایکروراپتور و تروئودونتیدی به نام آنکیورنیس…». اینجا هم تمایز میان نامهای علمی که با حروف کژنویس نوشته میشوند و با حرف بزرگ آغاز میشوند نسبت به کلمات معمولی از قبیل «تروئودونتید» مشهود است. اگر به پانویسهای ترجمه حاضر دقت کنیم، میبینیم که مترجم نامهای علمی را کژنویس نکرده و این نامها هیچ تمایزی با اصطلاحات معمولی ندارند؛ بلکه قاعدهای هم که درباره صفات گونهای گفتیم (که باید خلاف نام سرده، با حرف کوچک شروع شوند) در پانویسهای متن ترجمه رعایت نشده، از جمله در پانویس صفحه ۹۷ که نام Effigia okeefeae به شکل «Effigia Okeefeae» آمده است. شاید اگر قبیل خطاها در این کتاب دیده نمیشد، میشد به ظهور سلسلهای از ترجمههای خوب در آینده امیدوار باشیم. البته که هنوز هم جای امیدواری هست. همه ما باید هر روز بیش از پیش بکوشیم و بیاموزیم.