رمان «سالیان سخت» به‌عنوان سومین جلد رمان «آنک آن‌یتیم نظرکرده» درباره زندگی پیامبر اعظم(ص) به قلم محمدرضا سرشار، توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شد.

سالیان سخت آنک آن‌یتیم نظرکرده محمدرضا سرشار

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، سرشار درباره این‌سه‌گانه گفته توجه به «آنک آن یتیم نظرکرده» نه به خاطر خود اثر بوده و نه به خاطر نویسنده اثر، بلکه صاحب اثر یعنی وجود پیامبر(ص) باعث شده در این سال به این کتاب توجه شود. برنامه رادیویی «از سرزمین نور» که براساس این کتاب تهیه می‌شد به‌طور مستقیم با استقبال مردم روبه‌رو می‌شد. دغدغه‌ نوشتن راجع به رسول اکرم (ص)، اولین بار در سال ۱۳۵۸ در این‌نویسنده به وجود آمد. این‌مساله چند علت داشت که مهمترین آن‌ها، رمانی بود که او در دوره‌ نوجوانی درباره‌ زندگی رسول اکرم(ص) خوانده بود. البته این کتاب به لحاظ سندیت چندان مورد قبول علمای شیعه نبوده اما به این‌دلیل که خیلی به شخصیت پیامبر نزدیک شده بود، روی سرشار اثر زیادی گذاشت.

این‌داستان‌نویس می‌گوید: نتیجه‌ این مطالعه، احساس قرابت و عشق عمیق‌تر به پیامبر اکرم (ص) بود. بعدها هر داستانی را تجزیه و تحلیل کردم. دیدم هیچ‌کتابی به آن‌معنی، نتوانسته زندگی ایشان را به نحو مطلوبی برای گروه سنی کودک و نوجوان بکشد. همان‌موقع با خودم قرار گذاشتم روزی که به اشرافی کافی در داستان‌نویسی رسیدم، اهتمامم را در مورد معرفی پیامبر اکرم(ص) در قالب داستان به خرج دهم. یکی از انتقادهایی که به من [در مورد مجموعه‌ی از سرزمین نور] وارد شد، انتقاد رهبر معظم انقلاب به نثر کتاب بود. ایشان فرموده بودند نثر کتاب، نثر خوبی است اما برای گروه سنی کودک و نوجوان، نثر فاخری است. حتی برخی مربیان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم، پس از چاپ کتاب در نامه‌ای این انتقاد را به من کردند. من هم سعی کردم در بازنویسی‌های بعدی نثر کتاب را اصلاح، و کمی آن را ساده‌تر کنم.

سرشار معتقد است لحن در داستان، مثل موزیک متن در فیلم و تقریبا موسیقی در ترانه است. همچنین، لحن یکی از عناصر مهم در فضاسازی داستان، به‌خصوص داستان‌های تاریخی و غیر این‌زمانی است. لحن می‌تواند به‌سرعت در نوع داستان شاعرانه، جدی، طنزآمیز و... را هم به خواننده معرفی کند. او می‌گوید در مجموعه پانزده جلدی «از سرزمین نور» به این‌عنصر مهم داستانی تاکید و توجه داشته‌ و اگر مخاطب دقت کند، می‌بیند ضرباهنگ جملات و عبارات، حتی به تناسب نوع صحنه و حالات قهرمانان اصلی تغییر می‌کند؛ و تابعی از آنها و در خدمت القای هر چه بیشترشان است.

در بخشی از کتاب «سالیان سخت» آمده است:

اسلام، میان سپید و سیاه، دارا و ندار، آزاد و برده، مرد و زن، عرب و غیرعرب، جدایی نمی‌بیند. جمله از یک پدر و مادر، و از یک گونه‌اند. آنچه می¬تواند کسی را بر دیگری برتری دهد، باورِ راسخ به خدا، و خداپروایی او است.
این نیز، بر چونان ولید مغیره سرشناسانی، بس گران می‌آید. ایشان بر آن‌اند، که این سخنان، موجب گستاخی بردگان و مردم نادار، در برابرِ اربابانِ خود، و بزرگان و دارایان می‌شود. پس، قریش و عربان را، از آن جایگاه بلند، که خود از بهرِ خویش قائل‌اند، فرو می‌آورد.
بیمِ برخی از ایشان، از این است که، با ترک بُتان، از این پس، بسیار کسان، دیگر سویِ مکه نیایند. پس، بازرگانی و ستد و دادشان، از رونق بیفتد.
ـ اینان جمله به یک سو! عبدالعُزّی را چه می‌گویی؟! او که از خاندان و تیره خودِ محمد؛ و از آن فراتر، عموی او است!
ـ بولهب؟
ـ آری! دیروز، چون به بازار عُکاظ وارد شدم، مردی را دیدم، به نهایت خوبرو. رو جامه‌ای سرخ بر تن، بر تخته¬سنگی ایستاده بود و بلند می‌گفت: «ای مردم! بگویید خدایی جز خدای یکتا نیست، تا رستگار شوید.»
پس فربه مردی سالمند را دیدم، که گونه‌هایی به سرخیِ آتش و چشمانی لوچ داشت. او نیز در میان جمع فریاد می¬زد: ای مردم! این، برادرزادة من است. او دروغگو است. از وی دوری کنید!

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...