کتاب «هنر پیرشدن» [Die Kunst, alt zu werden oder Senila] نوشته آرتور شوپنهاور با ترجمه علی عبداللهی توسط نشر مرکز به چاپ دوم رسید.

هنر پیرشدن» [Die Kunst, alt zu werden oder Senila]  آرتور شوپنهاور

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، چاپ اول این‌کتاب اسفندماه ۹۹ به بازار نشر آمد.

این‌کتاب هفتمین‌عنوان از مجموعه هنرهای شوپنهاور است که مرکز ترجمه‌شان را چاپ می‌کند. «هنر رفتار با زنان»، «هنر خوشبختی»، «هنر رنجاندن»، «هنر خودشناسی»، «هنر زنده‌ماندن» و «هنر حفظ آبرو» عنوان شش‌کتابی از این‌مجموعه هستند که پیش از این‌ با ترجمه علی عبداللهی توسط این‌ناشر چاپ شده‌اند.

آرتور شوپنهاور فیلسوف مهم و شکاک آلمانی متولد ۱۷۸۸ و درگذشته به سال ۱۸۶۰ است. اندیشه‌های این اندیشمند موجب دگرگونی‌های مهمی در تاریخ فلسفه شده و او را به عنوان فیلسوفی صریح و داوری بی‌تعارف می‌شناسند. شوپنهاور در بیان نظریاتش حتی از ناسزاگویی، فحش و رنجاندن دیگران ابایی نداشت و گاهی طرف ناسزاهایش فلاسفه‌ای چون هگل، فیشته و کانت بودند.

فرانکو وولپی تدوین‌گر آثار شوپنهاور است و به عنوان پروفسور فلسفه در دانشگاه پادوای ایتالیا مشغول به کار است. این شوپنهاورشناس با کمک انتشارات آدلفی، همه آثار گردآوری‌شده فیلسوف آلمانی را منتشر کرده که بین‌شان مجموعه ۸ جلدی هنرها هم قرار دارد.

«هنر پیرشدن» دربرگیرنده نوشته‌هایی است که شوپنهاور در ۸ سال پایانی عمر خود نوشته است و در آن‌ها که در قالب ۳۱۹ قطعه کوتاه و بلند نوشته شده‌اند، سال‌های فلسفه و اندیشه‌ورزی خود را مرور کرده است. او در این‌کتاب در ایستگاه آخر عمر و به قول معروف در جایگاهی است که نیل عمرش به قاهره رسیده است. شوپنهاور نوشته‌های این‌کتاب را در سال‌هایی نوشت که دیگر به‌عنوان یک‌فیلسوف مشهور شناخته می‌شد.

مذهب، عرفان،‌ اراده و فردیت، ارتباط‌دهی اراده و فردیت به زندگی و ... از جمله موضوعاتی هستند که در «هنر پیرشدن» به آن‌ها پرداخته شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...