برای پرواز و اوج گرفتن از زمین و انبوه مصائب راهی شایسته به آسمان توصیه شده است که دعا و نیایش نام ‌دارد و در این مسیر نورانی الگویی به نام امام علی(ع) وجود دارد که سرآمد زاهدان و عارفان است. کتاب «گزیده‌ای از نیایش‌های امام علی (ع)» با ترجمه‌ای امروزی و زیبا می‌کوشد خوانندگان کتاب را با پرتوی از روشنایی بی‌نظیر کلام امام آشنا کند و آنها را از مسیر نیایش به اوج آرامش رهنمون شود.

گزیده‌ای از نیایش‌های امام علی (ع)

گزینش و ویرایش «گزیده‌ای از نیایش‌های امام علی (ع)» حاصل تلاش استاد دکتر محمود مهدوی دامغانی محقق، مترجم و پژوهشگر نامدار معاصر است که در مقدمه کتاب خاطرنشان می‌کند: «حضرت امیر(ع) شهره به فراوانی دعاکردن است. می‌دانیم که حضرت سجاد(ع) هم از برگزیده‌ترین ره‌پویان این حالت پسندیده است. اینک داوری حضرت سجاد را در این مورد ملاحظه فرمایید، آن هم به روایت حضرت باقر(ع) که می‌فرماید: پدر بزرگوارم را در حالی دیدم که از بیدارخوابی و گریستن رنگ رخسارش زرد شده و چشم‌هایش متورم است و ساق پا و پشت پاهایش آماس کرده و سخت در حال گریستن است؛ به گریه افتادم، پس از اندکی به من فرمود، پسر عزیزم یکی از کتاب‌های دعای جدم امیرالمونین علی(ع) را بیاور. اندکی از دعاها را خواند و با دلتنگی و اندوه کتاب را کنار گذاشت و گفت چه کسی را توان انجام عبادت علی(ع) فراهم است.»

و همچنین استاد مهدوی دامغانی یادآور می‌شود: «ادب و مسکنت حضرتش در پیشگاه پروردگار بزرگ را می‌توان از این مطلب که شیخ طوسی نوشته است، فهمید: «کمیل بن زیاد نخعی می‌گوید: خود دیدم که امیرالمومنین تمام دعای خضر(ع) را در حال سجده تلاوت فرمود و من در آن حال دعا را فراگرفتم.»

در یادداشتی خواندنی مترجم اثر استاد کمال‌الدین غراب، پژوهشگر و مترجم هم از شکوه نیایش می‌نویسد: «نیایش مقوله‌‌ای است که در چارچوب دین مطرح می‌شود. و از آنجا که هدف دین این است که انسان را از پوسته زمینی خود بیرون آورد و به جایی برتر از زمین ارتقاء دهد، لاجرم و به ناگزیر هدف نیایش را نیز به عنوان ابزاری در راستای هدف دین یعنی کندن انسان از زمین، باید بدانیم. بنابراین نیایش ابزاری برای نائل ساختن انسان به خواسته‌های دنیوی نیست. با قائل شدن به چنین فلسفه‌ای است که خواهیم دانست چگونه باید نیایش کنیم و در نیایش‌هایمان از معبود خود چه بخواهیم.»

کمال‌الدین غراب همچنین معتقد است از آنجا که نیایش انعکاس‌دهنده حاجات اشخاص است، یکی از بهترین و مطمئن‌ترین راه‌های شناخت افراد نیز هست: «از روی نیایش‌های افراد، می‌توان به شناختی از منزلت وجودی آنان در عالم هستی دست یافت. پس نیایش، معیار و محک خوبی خواهد بود برای خودشناسی و نقد خویش؛ بویژه آنگاه که میان خواسته‌های خویش در نیایش‌هایمان و خواسته‌های نمونه‌های بزرگ بشری (همچون انبیاء و اولیاء) مقایسه‌ای برقرار سازیم و خود را به نقد بکشیم و ببینیم در چه مرتبه‌ای قرار گرفته‌ایم.»

و در فرازی دیگر مترجم کتاب از اجابت دعا سخن می‌گوید: «مولوی نیایش را یکی از مهم‌ترین راه‎‌های ارتقاء معنوی انسان به قرب الهی می‌داند. وی معتقد است نیایش یکی از ابزارهای خداوند برای شکار انسان‌ها و نزدیک ساختن آنان به قرب خویش است. از نظر او همین که فرد روی به خدا می‌آورد، در واقع باید نیایش او را اجابت‌شده شمرد. توفیق همین است که او از زمین روی برگردانده و به آسمان روی آورده است، هرچند رویکرد او به خدا در اصل برای برآورده‌ساختن یک نیاز زمینی بوده است. بنابراین نیایش از دیدگاه او یک ودیعه الهی است که برای نائل ساختن انسان به قرب الهی در اختیار او گذاشته شده است. وی حتی معتقد است هرچه زمان اجابت دعا طولانی‌تر شود، در جهت کندن وی از زمین کمک بیشتری به او شده است.»

کتاب شامل هفتاد و دو نیایش‌ بسیار آرامش‌بخش و الهام‌بخش است که مسیر نورانی زندگی در پرتو دین و اخلاق را مشخص و متمایز می‌سازد. از جمله در نیایشی که در کتاب به نام «بن‌مایه‌های شناخت» آمده است، امام علی (ع) می‌فرمایند: «گواهی می‌دهم که آسمان‌ها و زمین/ و آنچه در میان این دو است/ نشانه‌هایی هستند که بر بودن تو راهنمایی می‌کنند/ و گواهانی هستند بر آنچه که ما را به سوی آن فراخوانده‌ای/ همه بن‌مایه‌های شناخت تو هستند/ و بر پروردگاری تو گواهی می‌دهند/ نام و نشان نیکویی و بخشش تو را بر خود دارند/ و تدبیرگری تو را نشان می‌دهند/ و تو بدان‌ها از آفریدگانت برتر آمده‌ای/ و بدین‌سان از شناخت خود به دل‌های ما/ آرامشی رسانده‌ای که از اندیشناکی آزادش می‌کند/ و با آن مأنوسش می‌سازد/ و برهان‌‌آوری‌های گمان‌آمیز، در او بازمی‌ایستد / و او همراه با شناخت تو/ و شیفتگی به تو/ گواهی می‌دهد که، اوهام تو را فرانمی‌گیرد/ و خردها و دیده‌ها / تو را درک نتوانند کرد/ پس، پناه می‌برم به تو از اینکه / با قلبم یا زبانم یا دستم / به سوی کسی جز تو اشاره کنم/ هیچ خدایی جز تو نیست/ یگانه، یکتا، تنها، بی‌نیاز/ و ما چنین خدایی را گردن نهاده‌ایم.»

از درس‌های مهم کتاب که در کتاب در نیایشی به نام ‌«در اصلاح مخالفان» آمده است نیز اینکه: «امام علی (ع) در جنگ صفین وقتی شنید گروهی از یارانش، شامیان را ناسزا می‌گویند، گفت: دوست ندارم که ناسزاگو باشید. ولی اگر کارهای ایشان را نشان دهید و احوالشان را بازگو کنید، سخنی سزاوارتر است و برهانی رساتر؛ و بجای ناسزا چنین می‌گفتید: خداوندا!/ خون ما و خون ایشان را از ریختن نگاه دار/ میان ما و ایشان کار به سامان آور/ از گمراهی به راه راستین راهشان بنما/ چونانکه هرکس که راستی را نمی‌شناسد/آن را بازشناسد/ و آن کس که ثناگوی سرکشی و دشمنی است/زبان درکشد.»

«گزیده‌ای از نیایش‌های امام علی (ع)» با ترجمه کمال‌الدین غراب در ۲۴۰ صفحه و توسط انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد رهسپار بازار کتاب شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...