سفر به اعماق ذهن و روان | هم‌میهن


در میان انبوه کتاب‌های خودیاری که اغلب ذیل روانشناسی زرد و مثبت‌گرایی‌های سانتی‌مانتال منتشر می‌شود که در خط تولید کتاب‌های بازاری قرار می‌گیرد، نشر خوب مجموعه کتاب‌هایی را با عنوان «درنگ» منتشر می‌کند برای خلوت با خود و اندیشیدنی کوتاه به هر آنچه در جهان امروز اهمیت دارد و مشغله جهان قرن بیست و یکم که ما را غافل کرده است.

خلاصه کتاب معنای دیوانگی» [The meaning of madness] به قلم نیل برتون [Neel Burton]

موضوعاتی که همگی سرنخی از روزمره ما را در خود دارند. این مجموعه‌ها فرصتی برای درنگ، برای فاصله گرفتن از شتاب دور زمان، برای تفکر و برای آشتی با گمشده بزرگ این روزها یعنی آشتی با خودمان است. از آخرین کتاب‌های این مجموعه که به بازار کتاب آمده، «معنای دیوانگی» [The meaning of madness] به قلم نیل برتون [Neel Burton] و ترجمه سهرورد زرشکیان است که به بررسی عمیق و چندجانبه‌ی اختلالات روانی می‌پردازد.

برتون در این کتاب با استفاده از منابع ادبی، فلسفی و علمی به دنبال پاسخ به سوالاتی بنیادین درباره‌ی ماهیت ذهن و روان انسان است. او مفاهیم پیچیده‌ای مانند اسکیزوفرنی، افسردگی، اختلال دوقطبی و خودکشی را با زبانی ساده و قابل فهم توضیح می‌دهد و خواننده را به چالش می‌کشد تا به این پدیده‌ها از زاویه‌ای جدید نگاه کند.

«معنای دیوانگی» درواقع سفری به اعماق ذهن و روان انسان است که تلاش می‌کند توضیح دهد مرز بین نبوغ و جنون کجاست و آیا اختلالات روانی می‌توانند دروازه‌ای به سوی خلاقیت و درک عمیق‌تر از جهان باشند؟ دکتر نیل برتون، روانپزشک، فیلسوف و نویسنده‌ی بریتانیایی است. او در دانشگاه لندن در رشته‌های علوم اعصاب و پزشکی تحصیل کرده و عضو کالج سلطنتی روانپزشکان است.

برتون نویسنده‌ی چندین کتاب ازجمله یک کتاب درسی روانپزشکی و یک کتاب خودیاری برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی است که جوایز متعددی را به خود اختصاص داده‌اند. برتون با نثری روان، جذاب و قابل فهم، مفاهیم پیچیده‌ی روانپزشکی و فلسفه را برای خواننده‌ی عام قابل درک می‌کند. او با استفاده از مثال‌ها، داستان‌ها و نقل‌قول‌های ادبی، خواننده را به سفری شگفت‌انگیز در دنیای ذهن و روان می‌برد.

او در این کتاب به بررسی عمیق مفاهیم بنیادینی چون هویت، آگاهی، آزادی، معنا و هدف در زندگی می‌پردازد. برتون با نگاهی فلسفی و روانشناختی به این پرسش می‌پردازد که اختلالات روانی چه چیزی می‌توانند درباره‌ی ماهیت انسان به ما بیاموزند. کتاب به شش فصل تقسیم شده است که هر فصل به بررسی یکی از اختلالات روانی رایج می‌پردازد. فصل اول به «شخصیت و اختلالات شخصیتی»، فصل دوم به «اسکیزوفرنی، بهای انسان بودن»، فصل سوم به «افسردگی، نفرین سخت»، فصل چهارم به «اختلال دوقطبی، آن دیوانگی زیبا» فصل پنجم به «اضطراب، آزادی مرگ» و در فصل ششم به «خودکشی و خودزنی» می‌پردازد. برتون در هر فصل، ابتدا به توضیح مختصری از اختلال مورد نظر می‌پردازد، سپس با استفاده از مثال‌ها، داستان‌ها و نظریات مختلف به تحلیل و بررسی آن می‌پردازد. کتاب «معنای دیوانگی» کتابی است که خواندن آن را به تمام علاقه‌مندان به روانشناسی، فلسفه و علوم اعصاب توصیه می‌کنم.

این کتاب با نگاهی نو و چالش‌برانگیز، به بررسی یکی از پیچیده‌ترین و جذاب‌ترین موضوعات مرتبط با انسان می‌پردازد. این کتاب، درک شما را از اختلالات روانی و ماهیت ذهن انسان عمیق‌تر خواهد کرد. برتون با نثری شیوا و استدلال‌هایی منطقی، خواننده را به تفکر و پرسشگری وامی‌دارد و به او کمک می‌کند تا به درکی جامع‌تر از خود و جهان پیرامونش برسد تا بفهمد که اسکیزوفرنی چیست؟ چرا امروزه رایج است؟ چرا انسان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و حیوانات را نه؟ افسردگی چطور؟ مرزهای اختلال روانی و «حالت عادی» کدام‌اند؟ آیا اختلال روانی و نبوغ به هم ربط دارند؟ اختلالات روانی شایع متضمن چه واقعیاتی در مورد ذهن، جسم، خلاقیت و موسیقی و... هستند؟

درواقع این کتاب به بررسی مسائلی پیچیده و در عین حال مهم می‌پردازد تا دریابیم اختلالات روانی درخصوص وضعیت و ماهیت انسان چه آموزه‌هایی در پی دارند. نویسنده تلاش می‌کند تا توضیح دهد که دیوانگی ممکن است نه یک نقص، بلکه یک موهبت باشد؛ دریچه‌ای به سوی واقعیت‌های دیگری که از چشم ما پنهان مانده‌اند. برتون در این کتاب، از منابع ادبی متنوعی ازجمله آثار شکسپیر، داستایوفسکی و کامو استفاده کرده است. این کتاب برنده‌ی جایزه نویسندگان جوان انجمن پزشکی بریتانیا شده است.

اگر به دنبال کتابی هستید که شما را به سفری شگفت‌انگیز در دنیای ذهن و روان ببرد و به شما کمک کند تا به درکی عمیق‌تر از خود و جهان پیرامون خود برسید، کتاب «معنای دیوانگی» انتخاب مناسبی است. در ابتدای کتاب سخنی از نیچه از کتاب «چنین گفت زرتشت» آمده که به‌نوعی رویکرد کلی کتاب به سوژه را بازنمایی می‌کند: «درست است که ما عاشق زندگی هستیم اما نه از آن‌رو که بدان خو کرده‌ایم، بل از آن‌رو که خوکرده عشقیم. عشق هیچ‌گاه بی‌بهره از جنون نیست اما جنون نیز هیچ‌گاه بی‌بهره از خرد نیست.»

درواقع در این کتاب اختلالات روانی به‌مثابه بخشی از دیوانگی‌های انسان، نه امری لزوماً تباه و تیره که به‌مثابه بخشی از واقعیت انسان روایت می‌شود. به قول آمدره ژید: «زیباترین چیزها آن‌هایی هستند که از دیوانگی می‌تراوند و عقل تقریرشان می‌کند. باید بین این دو توازن برقرار کرد. در رویاهای‌مان به دیوانگی نزدیک شویم و در تقریرات‌مان به عقل.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...