کتاب «خودشیفته‌ای که می‌شناسی» [The narcissist you know : defending yourself against extreme narcissists in an all-about-me age] اثر جوزف برگو [Joseph Burgo] با تکیه بر نمایه‌های دقیق برداشت‌هایی از تجارب نویسنده و زندگینامه افراد مشهور، ابزارها و راه حل‌های قابل فهمی را ارائه می‌دهد که می‌توانید برای خنثی کردن موقعیت‌های خصمانه و در امان نگه داشتن عزت نفس خود از حملات این افراد، در صورتی که خود در چنین شرایطی قرار گرفتید، درک کنید.

خودشیفته‌ای که می‌شناسی» [The narcissist you know : defending yourself against extreme narcissists in an all-about-me age] اثر جوزف برگو [Joseph Burgo]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، در این کتاب از خلال آشنایی با نمونه‌هایی از زندگی واقعی آدم‌ها و به‌واسطه ساعت‌ها گفت‌وگوی نویسنده با مراجعانش، خواهید آموخت چگونه خودشیفته‌های حاد را میان دوستان، اعضای خانواده و همکارانتان شناسایی کنید؛ پی خواهید برد محرک آنان چیست؛ برخی روش‌های سودمند برای طرف شدن با خودشیفته‌های حادی که می‌شناسید کدام است؛ وقتی رفتارهای خودشیفته‌وار را در دیگران تشخیص دادید، چگونه می‌توانید از برانگیختن آنها پرهیز کنید؛ و چگونه می‌توانید شیوه‌هایی کارآمد برای واکنش نشان دادن به خودشیفته‌های حاد در پیش گیرید.

البته در این روند چیزهایی هم درباره خودتان می‌آموزید. اینکه چگونه واکنش‌های تدافعی‌تان شما را هرازگاهی به آدمی خودشیفته تبدیل می‌کند؛ چطور گرایش‌های خودشیفته‌واری را که تمامی ما آدم‌ها گاه‌وبی‌گاه بروز می‌دهیم در خودتان تشخیص دهید؛ و چگونه آسیب‌ها به زندگی خصوصی و روابطتان را به حداقل برسانید.

امروزه در رسانه‌های اجتماعی و فرهنگ سلفی‌محوری، ما در دوران خودشیفتگی به سر می‌بریم و در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اغلب این ویژگی بالقوه مضر را جشن می‌گیرد نه اینکه آن را به عنوان یک اختلال روانی درک کند. یافته‌های جدید دانشمندان نشان می‌دهد که خودشیفتگی در یک طیف وجود دارد - دقیقا مانند اوتیسم - و بیشتر ما برخی از گرایش‌های خودشیفتگی خفیف را از خود نشان می‌دهیم. اما از هر بیست نفر یک نفر در گروهی قرار می‌گیرد که نویسنده از آن به عنوان خودشیفتگی افراطی یاد می‌کند، که در آن این ویژگی‌های خودبینی منجر به یک رفتار مخرب می‌شود که نه تنها به فرد بلکه به همه اطرافیان از جمله دوستان، خانواده و همکاران آسیب می‌رساند.

فصل‌های این کتاب شامل: خودشیفته قلدرمآب، والد خودشیفته، خودشیفته اغواگر، خودشیفته خودبزرگ بین، خودشیفته همه چیزدان، من برحق‌ام و تو برخطا، خودشیفته خودبرحق بین، خودشیفته انتقام جو، خودشیفته دچار اعتیاد و طرف شدن با خودشیفته‌ای که می‌شناسید است.

در «مقدمه» کتاب آمده است: «در سال‌های اخیر، استفاده بیش از اندازه از واژه «خودشیفتگی» این واژه را حسابی از وزن و معنا تهی کرده است. در فرهنگ امروز خودشیفتگی کم و بیش هم معنا با «تکبر و نخوت» شده است. یاد کردن از کسی به عنوان «خودشیفته» تبدیل شده به تشخیص غیر حرفه‌ای باب روز و محبوب کارشناسان و گزارشگران رسانه‌ها که مشتاقانه آن را درباره فلان آدم مشهوری که به تازگی درگیر ماجرای رسوایی شده یا بهمان سیاستمداری که هنگام عملی ناپسند در تله افتاده به کار می‌برند. بیشتر آدم‌ها از این واژه به عنوان توهین استفاده می‌کنند، با آن می‌خواهند کسانی را که به نظرشان زیادی خودبزرگ بین می‌رسند خیط و کنف کنند. این واژه را برای اشاره به مردان و زنان از هر گروه اجتماعی به کار می‌بریم، از هنرپیشگان معروفی که جلو چشم مردم رفتار ناپسندی از آنان سر زده تا دوستانی که مدام عکس‌های خوش نمای خود را در اینستاگرام می‌گذارند. این روزها گویی تقریبا همه خودشیفته‌اند. وقتی این برچسب را به این همه آدم می‌زنید، معنی‌اش گنگ می‌شود و بیش از اندازه تعمیم می‌یابد. اشاره کردن به کسی تحت عنوان «خودشیفته» تبدیل شده به کلیشه، و آن چنان رایج شده است که دیگر فکر نمی‌کنیم واقعا معنی‌اش چیست.

خودشیفتگی طیفی از حالت‌های ممکن را شامل می‌شود، از عزت نفس سالم و طبیعی بگیرید تا خودشیفتگی بیمارگونه. بیشتر کتاب اختصاص دارد به آدم‌هایی که ترجیح می‌دهم از آنان با عنوان خودشیفته‌های حاد یاد کنم. آنان به آستانه تشخیص ابتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نمی‌رسند، ولی از جنبه‌های مهمی با خودشیفته‌های معمولی که کمی بیش از اندازه خود را خوب و بی‌عیب تصور می‌کنند فرق دارند. خودشیفته‌های حاد نه تنها آدم‌هایی خودپسند و اعصاب خردکن هستند، بلکه خطرناکند. معنای روانشناختی در برابر تشخیص بیماری این کتاب درباره تشخیص بیماری نیست. از نظر من برچسب بیمار زدن به آدم‌ها ارزش چندانی ندارد، زیرا فردیت پیچیده آنان را به تصوری قالبی و کلیشه‌ای فرومی‌کاهد، و درباره اینکه چرا خودشیفته‌های حاد فلان یا بهمان طور رفتار می‌کنند، یا درباره درد و رنج روانی‌ای که پشت رفتارهای مخرب‌تر و اغلب عمده آسیب رسان آنان هست چیز به دردبخوری به ما نمی‌گوید.»

جوزف بورگو مولف کتاب با بیش از سی سال تجربه در مطالعه اختلالات شخصیت و درمان خودشیفتگی‌های شدید، یک کتاب راهنمای مفید برای شناسایی، درک و مدیریت شخصیت‌های خودشیفته ارائه کرده است. کتاب «خودشیفته‌ای که می‌شناسی» با تکیه بر نمایه‌های دقیق برداشت‌هایی از تجارب نویسنده و زندگینامه افراد مشهور، ابزارها و راه حل‌های قابل فهمی را ارائه می‌دهد که می‌توانید برای خنثی کردن موقعیت‌های خصمانه و در امان نگه داشتن عزت نفس خود از حملات این افراد، در صورتی که خود در چنین شرایطی قرار گرفتید، درک کنید.

کتاب «خودشیفته‌ای که می‌شناسی» اثر جوزف برگو با ترجمه کوروش کامیاب از سوی نشر کرگدن در 264 صفحه و با قیمت 65000 تومان روانه بازار نشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...