نشر آگاه کتاب «منشاهای فرهنگی شناخت انسان» [The cultural origins of human cognition] نوشته مایکل توماسلو [Michael Tomasello] و ترجمه جهانشاه میرزابیگی را منتشر کرد.

منشاهای فرهنگی شناخت انسان» [The cultural origins of human cognition]  مایکل توماسلو [Michael Tomasello]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «منشاهای فرهنگی شناخت انسان» در ۲۹۴ صفحه و بهای ۱۲۵ هزار تومان توسط نشر آگاه منتشر شده است. این کتاب پیش از این با عنوان «ریشه‌های فرهنگی شناخت انسانی» توسط محمد نصیری ترجمه و توسط نشر نقد فرهنگ منتشر شده بود.

تکامل از طریق انتخاب طبیعی واقعیت فراگیر جهان زنده است. یک عنصر کلیدی در این فرایند وراثت زیستی‌ای است که از رهگذر آن موجود زنده پایه سازمان فیزیولوژیکی بدنی نیاکان خود را، همراه با همه پیامدهای عملکرد ادراکی، رفتاری و شناختی آن به ارث می‌برد. اما برای همه انواع پستانداران، از جمله همه انواع نخستی‌ها، بخش عمده تکوین فردی محقق کننده این سازمانی فیزیولوژیکی در حالی اتفاق می‌افتد که موجود در حال رشد، در حال تعامل با محیط اطراف خود است.

دوره به نسبت طولانی نابالغی یا نارسیدگی که در آن این تعامل اتفاق می‌افتد البته تاریخچه‌ای از اتخاذ یک استراتژی در مقابل یک زندگی پرخطر است، بدین معنا که موجود نورس تا مدتی برای تأمین غذا و محافظت شدن در برابر شکارگران کاملاً وابسته به یکی یا هر دو والدین خود است. این دوره طولانی نارسیدگی یک مزیت جبرانی نیز دارد و آن این که موجود نارس در طول دوره تکوین فردی خود آموزش و شناخت قابل توجهی را ذخیره می‌کند که اغلب موجب انطباق پذیری‌های شناختی و رفتارهای انعطاف پذیرتر در او می‌شود.

مایکل توماسلو روانشناس تطبیقی و زبان‌شناس آمریکایی است که در دانشگاه دوک به تدریس و پژوهش روانشناسی مشغول است. او از دهه ۱۹۹۰ به این سو، جوایز علمی بسیاری را به خود اختصاص داده و به عنوان یکی از معتبرترین متخصصان در روانشناسی رشد و روانشناسی تطبیقی شهرت دارد.

توماسلو از معدود دانشمندانی است که در سراسر جهان به عنوان متخصص در چندین رشته شهرت دارد. تحقیقات پیشگامانه او در مورد منشأ شناخت اجتماعی به بینش‌های انقلابی در روانشناسی رشد و شناخت نخستی سانان منجر شده است. ایده‌های او درباره ارتباطات یاری‌گرانه و همکاری‌گرانه اثبات می‌کند که انسان به عنوا یک «گونه» تا چه حد یک هستنده استثنایی و دارای توانایی‌های شناختی بسیار نیرومندتر از دیگر هستنده‌های زنده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...