زیست فیلسوفانه در بحران معنا | هم‌میهن


بحران میانسالی چیزی است که خیلی درباره آن شنیده‌ایم. وقتی به نیمه دهه چهل زندگی می‌رسیم. وقتی ۳۵ سال را می‌گذرانیم و کم‌کم به چهل‌سالگی نزدیک می‌شویم نوعی از دل‌مشغولی‌ها و دغدغه‌ها سراغ‌مان می‌آیند که تاکنون نداشته‌ایم. زندگی من چگونه گذشت؟ آیا بازهم برای رسیدن به خواسته‌هایم زمان دارم؟ آیا می‌توانم آنطور که می‌خواهم باقی عمرم را بگذرانم؟ آیا به آرزوهایی که تا به حال نرسیده‌ام، می‌رسم؟ آیا از دوره جوانی خارج شده‌ام یا هنوز هم جوان هستم؟ آیا ممکن است پدرو مادر، عزیزان و یا کارم را به زودی از دست بدهم؟ در آینده چه چیزی انتظارم را می‌کشد؟ نکند زندگی‌ام بیهوده بوده باشد؟ نکند سال‌ها مثل سیزیف فقط سنگی را بیهوده غلتانده باشم؟

خلاصه راهنمای فلسفی مواجهه با میانسالی» [Midlife : a philosophical guide] نوشته کیرن ستیا [Kieran Setiya]

در میانسالی احساس می‌کنیم بالاخره به نوک قله زندگی رسیده‌ایم و سربالایی تمام‌نشدنی را طی کرده‌ایم و حالا نوبت سرازیری است. راهی که مرگ در انتهای آن منتظر ماست. در این سن و سال آن‌قدر زندگی کرده‌ایم که از خودمان بپرسیم: «همه‌اش همین است؟» آن‌قدر زندگی کرده‌ایم که چند اشتباه جدی مرتکب شده باشیم، با غرور و حسرت به پیروزی‌ها و شکست‌های گذشته نگاه کنیم، به اطراف و فرصت‌های ازدست‌رفته نگاه کنیم، زندگی‌هایی که انتخاب نکردیم و نتوانستیم واردشان شویم، به پیش رو و انتهای زندگی نگاه کنیم، انتهایی که قریب‌الوقوع نیست ولی خیلی دور هم نیست. «راهنمای فلسفی مواجهه با میانسالی» [Midlife : a philosophical guide] نوشته کیرن ستیا [Kieran Setiya] بر پرسش‌های هستی‌گرایانه میانسالی تمرکز دارد. این پرسش‌ها درباره فقدان و حسرت هستند، موفقیت و شکست، زندگی‌ای که رویایش را داشتید و زندگی‌ای که دارید. این پرسش‌ها درباره اخلاقیات و فناپذیری هستند، درباره پوچی دنبال کردن برنامه‌ها، حال هر برنامه‌ای باشند.

دست آخر، این پرسش‌ها درباره ماهیت موقتی زندگی انسان و فعالیت‌هایی است که انجام می‌دهد. این کتاب تنها برای میان‌سال‌ها نیست، بلکه برای هرکسی است که با ماهیت تغییرناپذیری چون زمان تعامل دارد. این اثر با فلسفه کاربردی سروکار دارد: نوعی تفکر فلسفی است که بر روی چالش‌های میان‌سالی تمرکز می‌کند. فیلسوف‌ها همواره به دشواری‌های دوره میان‌سالی بی‌توجهی کرده‌اند، ولی این دشواری‌ها از نظر فلسفی جذاب هستند و با همان ابزارهایی که فیلسوف‌ها استفاده می‌کنند می‌توان آن‌ها را مورد بررسی قرار داد.

کتاب «راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی» یک کتاب راهنماست اما نه از نوع استاندارد و معمول آن. چراکه بیش‌تر با پرسش‌های اساسی سروکار دارد که اغلب درباره نوع احساس شما نسبت به زندگی هستند، به نوعی کم‌تر به دنبال تغییرات بیرونی است. این اثر می‌خواهد به شما بگوید میانسالی برای شروع یک چیز تازه خیلی مقطع سنی دیری نیست، ولی اغلب به چنین حسی می‌رسیم که زمان در دوران میانسالی خیلی کوتاه به نظر می‌رسد. نگذارید این مسئله فریب‌تان بدهد. بیش‌تر از آن‌چه فکر می‌کنید زمان دارید. کیه ران ستیا در این کتاب با تکیه بر نظریه‌های فلسفی، توصیه‌ها و استراتژی‌هایی برای وفق یافتن با میانسالی ارائه داده است. کیه‌ران ستیا در کتاب «راهنمایی فلسفی برای میانسالی»، با وام‌گیری از تاریخ فلسفه و سنت‌ها و مشرب‌های فلسفی گوناگون و نیز با روی دایره ریختن تجربه‌های واقعی خود و دیدگاه‌هایی که خودش درباره بحران میانسالی و راه‌های مواجهه معقول و کارآمد با این بحران، به آن‌ها رسیده است، به ما می‌آموزد که چطور با بحران میانسالی کنار بیاییم و بر اضطرابات ناشی از آن غلبه کنیم و در میانسالی زندگی‌ای مفید و پربار و آرام داشته باشیم.

کتاب «راهنمایی فلسفی برای میانسالی» به ما می‌گوید که برای رهایی از تشویش‌های دوره میانسالی بد نیست که زمان‌هایی خودمان را فراموش کنیم و به‌جای اینکه بیش از حد روی خودمان تمرکز کنیم به دیگران و جهان بیرون از خودمان توجه نشان دهیم.

این کتاب همچنین به ما می‌گوید که گاهی خطاهای ما دریچه‌هایی تازه را به رویمان گشوده‌اند، امکانات تازه‌ای در اختیارمان گذاشته‌اند و باعث شده‌اند با آدم‌هایی آشنا شویم و آدم‌هایی به زندگی‌مان وارد شوند که عزیزترین آدم‌های زندگی‌مان شده‌اند. بنابراین به‌باور ستیا در کتاب «راهنمایی فلسفی برای میانسالی» نباید بیش از حد افسوس اشتباهات گذشته‌مان را بخوریم چون این اشتباهات برایمان دستاوردهایی هم داشته‌اند.

با خواندن کتاب «راهنمایی فلسفی برای میانسالی» می‌آموزیم که همه کارها را با نگاه به نتیجه و غایت‌شان انجام ندهیم و سعی کنیم به‌جای اینکه مدام به فکر تمام شدن کاری باشیم و غایت و نهایت آن را مدّنظر قرار دهیم، به لذت حین کار و لذت در راه بودن نیز توجه داشته باشیم و سعی کنیم در لحظه از آن‌چه می‌کنیم لذت ببریم و به‌ قول معروف، دَم را دریابیم. کتاب «راهنمایی فلسفی برای میانسالی» از پیشگفتار، شش فصل و یک بخش نتیجه‌گیری تشکیل شده است. فصل‌های شش‌گانه کتاب «راهنمایی فلسفی برای میانسالی» عبارتند از: «مختصر تاریخچه‌ای از بحران میانسالی»، «آینه زندگی؟»، «خُسران»، «مرور ایام»، «چشمداشتی، چیزی» و «در دم زیستن».

کیه‌ران ستیا، متولد 1976، فلسفه‌دان و استاد فلسفه اهل انگلستان است. شهرت او به‌خاطر کارهایی است که در زمینه‌های اخلاق، معرفت‌شناسی و فلسفه ذهن انجام داده است. ستیا همچنین فعالیت در حوزۀ فلسفه عمومی را در کارنامه کاری خود دارد و میزبان پادکستی به نام «پنج پرسش» است که در آن از فلاسفه معاصر پنج پرسش درباره خود می‌پرسد. از آثار کیه‌ران ستیا می‌توان به کتاب «زندگی سخت است: چگونه فلسفه می‌تواند کمک کند راه خود را پیدا کنیم» اشاره کرد. کتاب «راهنمایی فلسفی برای میانسالی» با ترجمه احسان سنایی‌اردکانی در نشر گمان منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...