کتاب «دمی آرام گیر و فرزانه شو» [The things you can see only when you slow down : how to be calm in a busy] نوشته هیمن سونیم [Haemin Sunimبا ترجمه نازنین فیروزی توسط نشر میلکان منتشر و راهی بازار نشر شد.

دمی آرام گیر و فرزانه شو» [The things you can see only when you slow down : how to be calm in a busy]  هیمن سونیم [Haemin Sunim]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۱۲ در کره جنوبی منتشر شد و به‌مدت ۴۱ هفته در صدر عناوین پرفروش قرار داشت. این‌کتاب، تا به حال به زبان‌های مختلف ترجمه و بیش از ۳ میلیون نسخه از آن به فروش رفته است.

نویسنده این‌کتاب به عنوان یک استاد دانشگاه و مولف، تلاش داشته با ارائه راهکارهایی ساده اما کارآمد، به مخاطب بیاموزد چه‌طور می‌تواند اضطراب و تشویش‌های روزانه خود را کنترل کند. هیمن سونیم سعی کرده با این‌روش‌ها به مخاطبانش یادآوری کند با استفاده از چه شگردهایی می‌توانند در دنیای ناآرام امروز، آرام بمانند.

«دمی آرام گیر و فرزانه شو» ۸ فصل دارد که در آن‌ها درباره موضوعاتی چون عشق، دوست‌داشتن هم‌نوع، بخشش و ... صحبت شده است.

در بخشی از این‌کتاب آمده است:

«این‌همه غوغا در جهان برپاست یا در ذهن من؟ جهان به سرعت در حرکت است، امّا این بدان معنی نیست که ما نیز مجبور به چنین کاری هستیم...»

این‌کتاب با قیمت ۵۲ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...