کتاب «کانون وکلا در گذر زمان» نوشته سید محمد جندقی‌ کرمانی‌پور منتشر شد.

کانون وکلا در گذر زمان سید محمد جندقی‌ کرمانی‌پور

به گزارش کتاب نیوز، کتاب «کانون وکلا در گذر زمان» نوشته سید محمد جندقی‌ کرمانی‌پور توسط نشر سده منتشر شد.

سیدمحمد جندقی کرمانی پور (1314- ) وکیل پایه یک دادگستری عضو کانون وکلای مرکز است. جندقی قبل از انقلاب اسلامی به قضاوت در دادگستری اهواز اشتغال داشت. او بعد از استعفای از قضاوت در سال ۱۳۵۲ از کانون وکلای دادگستری مرکز پروانه وکالت دریافت کرد و از زمان تأسیس جمعیت حقوق‌دانان ایران در سال ۱۳۵۶ عضو و نماینده آن جمعیت در اهواز بود.

ناشر در معرفی این اثر او آورده است:

سید محمد جندقی‌ کرمانی‌پور نخستین رئیس انتخابی کانون وکلا پس از انقلاب است و بیشترین و طولانی‌ترین دوره‌ی ریاست را بر این نهاد مدنی تجربه کرده است. او در این کتاب خاطرات بیش از نیم قرن فعالیت خود در حوزه‌ی وکالت را روایت می‌کند. اسناد و تصاویر زیادی هم ضمیمه‌ی کتاب هستند که برخی از آن‌ها برای اولین بار منتشر می‌شوند.

چاپ اول «کانون وکلا در گذر زمان» اثر  سیدمحمد جندقی کرمانی پور در  ۴۵۸ صفحه (با تصاویر گلاسه‌ی رنگی) در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...