کتابی که امسال خواندم و برای من از همه کتاب‌ها جذاب‌تر و عالی‌تر بود، کتابی است که چندین سال پیش نوشته شده است و من چند سال پیش جلد نخست آن را خوانده بودم، اما جلد دومش را امسال خواندم. نام کتاب هست «سهم ارزشمند ایران در فرهنگ جهان» تألیف آقای عبدالحمید نیرنوری که انجمن آثار و مفاخر ملی آن را منتشر کرده است.

سهم ارزشمند ایران در فرهنگ جهان

این کتاب بسیار اطلاعات جامع و کاملی را درباره سهم ایران در آثار علمی و دانش و پژوهش جهان در طول تاریخ نشان می‌دهد. برای همه جهانیان مفید است به ویژه برای ایرانیان که بدانند دستاوردهای علمی ایرانیان در طول تاریخ چقدر می‌تواند ما را با ریشه‌های علمی و فرهنگی مان آشنا کند. فقط حس میهن دوستی و هیجانات میهن دوستی مان کار نکند، بلکه در آگاهی و شناخت ما هم باید مؤثر باشد. اگر می‌خواهیم ایران را بشناسیم، باید این آگاهی‌ها را داشته باشیم و بدانیم که چرا ایران؟ هر کس وطن و میهنش را دوست دارد و وطنش برایش بهترین است؛ اما چرا ما می‌گوییم ایران؟ به این دلیل که اگر ایران را بشناسیم، از جان شیفته آن می‌شویم و سهمی که ایران در دانش و فرهنگ جهان داشته، سرآمد است و هیچ ملتی به پای این ملت نمی‌رسد؛ نه که از روی شعار بلکه از روی واقعیت، از روی آثاری که غربی‌ها و جهانیان درباره ما نوشته اند.

باوری که بین ما ایرانیان هست، این است که ما در فرهنگ و شعر و ادبیات سرآمدیم و قطعا چنین هم هست. ما در شعر حماسی فردوسی، در شعر عارفانه مولانا، در شعر عاشقانه حافظ، در رباعی‌های فلسفی خیام و در شعر اخلاقی سعدی را داریم. این‌ها مشخص است و زبان و ادبیات فارسی را در جهان مشخص کرده است. با وجود این، کمتر کسی از ما ایرانیان می‌دانیم که ما همان طور که در عرصه فرهنگ و شعر سرآمدیم، در عرصه علم و دانش هم در جهان سرآمد بوده ایم. تاریخ مهندسی ایران را ببینید. ببینید در فیزیک و شیمی و کشاورزی و اخترشناسی و دانش شهریاری (که نخستین منشور فرمانروایی جهان را ما به جهانیان هدیه کردیم) آثار باستانی ما پر از این نمونه هاست. در دانش پزشکی کتابی هست از سر ال گویید، نویسنده انگلیسی که تاریخ پزشکی جهان را نوشته و یکی از ارجاعات خوب در سهم ارزشمند ما در جهان، همین کتاب است.

وقتی می‌بینیم که همه دانش پزشکی جهان مرهون دانش پزشکی ما بوده است، متوجه می‌شویم که ما چه جایگاهی در دانش پزشکی جهان داشته ایم. اینکه کتاب‌های زکریای رازی و ابن سینا هفتصد سال در دانشگاه‌های اروپا -در دانشگاه‌های مونپولیه و بولونیا- تدریس می‌شده است و اصلا بنیان دانش پزشکی در جهان همین کتاب‌ها بوده اند، آن موقع جایگاه علم پزشکی ایران مشخص می‌شود. اینکه ما نخستین ملتی بوده ایم که سنگ کلیه و سنگ مثانه را درمان می‌کردیم، آب مروارید را درمان می‌کردیم، آبله و سرخک را درمان می‌کردیم. نخستین ملتی بودیم که شریان‌های قلبی را مشخص کرده است. نخستین کسانی بوده ایم که به شیمی درمانی پرداخته اند. نخستین کسانی که بیهوش کردن را به کار برده اند که در شاهنامه هم روش آن آمده است. نخستین ملتی که جراحی کرده است.

این کتاب بسیاری از این‌ها را با جزئیات دقیق بیان کرده است. علاوه بر این، سهم ایرانیان را در کشاورزی، منابع آب زیرزمینی و بسیاری از موارد دیگر مانند نخستین چرخ ارابه ها، نخستین ساعت مکانیکی، نخستین دانش‌های ریاضی، هندسه، نخستین کسی که فاصله بین زمین و ماه را محاسبه می‌کند، ابوالوفا بوژگانی است که 1100سال پیش این کار را کرده است. دوازده تن از اولین‌های ریاضی متعلق به فرهنگ ایران است. کهکشان اندرومدیا را یک ایرانی کشف می‌کند. کتاب او پانصد سال در اروپا تدریس می‌شده است. در علم گاه شماری و تقویم سرآمدیم و همه این‌ها در این کتاب آمده است که خواندن آن برای هر ایرانی بایسته است.

شهرآرا

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...