شماره ویژه بهار 1402 مجله سیاست‌نامه با تصویری از جواد طباطبایی منتشر شد.

سیاست‌نامه 26 ویژه‌ی اندیشه ایرانشهری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا؛ شماره بیست و شش سیاست‌نامه با خبرنامه آغاز می‌شود که در آن واکنش‌های چهره‌های علمی و پژوهشی کشور به درگذشت دکتر جواد طباطبایی و همچنین مراسمات و نشست‌های مرتبط با اندیشه طباطبایی مورد بررسی قرار گرفته است.

پس از آن حامد زارع در سرمقاله‌ای با عنوان «ایرانشهری: آگاهی یا ایدئولوژی؟» به بررسی هفت مرحله از سیر تفکر جواد طباطبایی پرداخته است. سپس در بخش یادنامه یادداشت‌هایی کوتاه از نویسندگانی نظیر احمد بستانی، مهدی فدایی مهربانی، صادق حقیقت، شیرین نائف، مجتبی مقصودی، مسعود آذرفام و تنی چند از دیگر پژوهشگران علوم انسانی ایران در بزرگداشت مقام و جایگاه جواد طباطبایی در علم سیاست ایران منتشر شده است.

در بخش مصاحبه شاهد پرسش و پاسخ مکتوب و مفصلی با محمد منصور هاشمی، تاریخ‌نگار اندیشه ایران هستیم. هاشمی در این مصاحبه که با عنوان «سایه‌های روشن» منتشر شده، در پی آن است که نشان دهد چرا طباطبایی پژوهشگری خوب، منتقدی بد و اندیشمندی دردمند است.

اما پرونده اصلی سیاست‌نامه بیست و ششم که خود به هفت قسمت دیگر تقسیم می‌شود، شامل بیش از دویست صفحه مقاله در نقد و بررسی همه زوایای اندیشه و تفکر طباطبایی است. در پرونده اصلی که دارای بخش‌هایی نظیر ایرانشهرشناسی، تبارشناسی، اندیشه سیاسی، اندیشه حقوقی، اندیشه تاریخی، اندیشه تطبیقی، اندیشه راهبردی و نقد کتاب است، پژوهشگرانی نظیر نصرالله پورجوادی، احمد نقیب‌زاده، کاوه بیات، فرهنگ رجایی، مقصود فراستخواه، محمدرضا جوادی یگانه، داریوش رحمانیان، میثم سفیدخوش، زانیار ابراهیمی و دیگر فعالان عرصه علوم انسانی ایران دست به قلم برده‌اند و مقالاتی در نقد و بررسی آراء فیلسوف سیاسی فقید ایران به رشته تحریر درآورده‌اند.

کتاب‌نامه، ضمیمه و نگاره سه فصل پایانی سیاست‌نامه بیست و ششم هستند که به ترتیب شامل نمایه همه آثار و نوشته‌های طباطبایی، مصاحبه‌ای منتشر نشده با طباطبایی و در نهایت آلبوم تصاویر دیده نشده‌ای از طباطبایی هستند.

سیاست‌نامه بیست و ششم به مدیریت و سردبیری حامد زارع در سیصد و شصت صفحه و با قیمت صد و سی هزار تومان توسط گروه مطبوعاتی هم‌میهن منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...