سه جلد دیگر از مجموعه «تاریخ شفاهی و تصویری ایران معاصر (دوره پهلوی دوم)» توسط سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران به چاپ رسید.

تاریخ شفاهی پهلوی دوم حسین دهباشی

به گزارش مهر، مجلدات ۵، ۶ و ۷ «مجموعه تاریخ شفاهی و تصویری ایران معاصر (دوره پهلوی دوم)» به اهتمام حسین دهباشی توسط انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملی منتشر و روانه بازار نشر شد.

کتاب پنجم با عنوان «اقلیت و اکثریت» به تاریخ شفاهی، زندگی و آثار دکتر فرهنگ مهر (۱۳۹۶-۱۳۰۲)، استاد بازنشسته روابط بین‌الملل دانشگاه بوستون، معاون اقتصادی امیرعباس هویدا، از افراد مؤثر در وزارت نفت و وزارت دارائی، رئیس دانشگاه شیراز (پهلوی سابق) و رئیس انجمن زرتشتیان ایران اختصاص دارد.

این کتاب روایت دست اولی است از وضعیت زرتشتیان در ایران، تفاوت سلطنت محمدرضا و پدرش، تصمیمات خلق‌الساعه شاه و طرح­های فرمایشی و خارج از برنامه او به دولت، فساد دستگاه شاهنشاهی در سطوح بالا، وضعیت آموزش عالی کشور و دانشگاه پهلوی و تجزیه و تحلیل شرایطی که به فروپاشی نظام شاهنشاهی و وقوع انقلاب اسلامی انجامید.

«ملت و حاکمیت» عنوان ششمین کتاب است که خاطرات دکتر کاظم ودیعی(۱۳۰۷) وزیر کار و امور اجتماعی دولت شریف امامی، عضو هیات مدیره شرکت ملی نفت ایران، معاون وزارتخانه آموزش و پرورش در زمان خانم فرخ‌رو پارسای ورئیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران را روایت می‌کند.

وی معاون دبیر کل و مسئول کمیته راهبری و آموزش و تبلیغ حزب رستاخیز ایران نیز بوده و تاسیس و ریاست موسسه تحقیقات و آموزش تعاون دانشگاه تهران (۱۳۴۰) را نیز برعهده داشته است. دانشکدۀ محیط‌ زیست نیز به همت ودیعی در سال ۱۳۵۱ بنیان گذاشته شد. قانون نوین کار در دوره وزارت ایشان مصوب شد.

این خاطرات روایتی از وضعیت آموزش سنتی در ایران، تاثیر نیروهای خارجی در این گذار از سنت به مدرنیته، فعالیت‌های حزب توده و غائله آذربایجان، تجزیه و تحلیل درباره شاه، مصدق، ‌قوام، اصلاحات ارضی و ... بوده است. او در این کتاب به خاطرات روزهای انقلاب که منجر به بازداشت، بازجویی و در نهایت آزادی او شده است اشاره می­کند.

کتاب هفتم نیز «ایران و اتم» نام دارد که خاطرات دکتر اکبر اعتماد (۱۳۰۹) نخستین رئیس مؤسسه تحقیقات و برنامه‌ریزی علمی و آموزشی کشور(۱۳۴۷) است.

وی بنیانگذار و رئیس سازمان انرژی اتمی و رئیس دانشگاه بوعلی سینا همدان (۱۳۵۲-۱۳۵۱) در دوره پهلوی دوم بوده است. این خاطرات روایت دست اولی از مشاهدات اکبر اعتماد در مباحثی چون وضعیت آموزش در دانشگاه‌های اروپا، فعالیت‌های تحقیقاتی وی، بازگشت به ایران و آغاز تدریس در دانشگاه تهران، راه‌اندازی رآکتور تحقیقاتی مرکز اتمی دانشگاه تهران، ملاقات با شاه و تاسیس سازمان انرژی اتمی، نحوه مذاکره و همکاری با کشورهای آلمان و فرانسه برای ساخت نیروگاه اتمی بوشهر و دارخوین، تاسیس شورای عالی پژوهش و ...مطالبی از این دست است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...