احد گودرزیانی پژوهشگر انقلاب و دفاع مقدس و از اعضای انجمن خبرنگاران و نویسندگان دفاع مقدس اواخر روز گذشته دار فانی را وداع گفت.

به گزارش ایسنا، احد گودرزیانی سال ۱۳۴۸ در تهران متولد شد. تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی در رشته زبان و ادبیات فارسی ادامه داده و روزنامه‌نگاری را نیز در مرکز گسترش آموزش رسانه‌ها فرا گرفته است. از ۱۹‌ سالگی به‌عنوان نویسنده و خبرنگار با روزنامه‌ها و مجلات گوناگون همکاری داشته است.

وی از سال ۱۳۷۲ به‌ عنوان پژوهشگر و نویسنده در حوزه هنری مشغول به کار بوده و از سال ۱۳۷۵ مدیریت داخلی دوهفته‌نامه کمان را نیز به‌عهده داشته است و علاوه بر حوزه هنری همکاری‌هایی را نیز با دفتر ادبیات و هنر مقاومت و انتشارات سپاه پاسداران داشته است.

وی در دومین و سومین همایش تجلیل از خبرنگاران و نویسندگان دفاع مقدس (اسفند ۷۸ و اردیبهشت ۸۰) برای آثارش در دوهفته‌ نامه کمان به ‌عنوان نویسنده و خبرنگار نمونه برگزیده شد.

«روزشمار ۱۵ خرداد بهار ۱۳۴۰ جلد اول»،«روزشمار ۱۵ خرداد ۱۳۴۰ جلد چهارم»،«به داد ما برسید»، «باغ انگور باغ سیب باغ آیینه»،«خرمشهر خانه رو به آفتاب»،«روز شمار ۱۵ خرداد - جلد دوم»،«روز شمار ۱۵ خرداد - جلد اول» و «نیمه پنهان یک اسطوره» از جمله آثار مرحوم احد گودرزیانی هستند.

مراسم تشییع مرحوم احد گودرزیانی فردا یکشنبه صبح از مقابل حوزه هنری برگزار می‌شود.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...