کتاب‌ «قلمِ آسمانی (خطِ کیهانی): علم و هندسه قدسی و خوشنویسی عربی» نوشته مشترک احمد مصطفی و اشتفان اشپرل، نخستین کتابی است که هندسه موجود در حروف خوشنویسی اسلامی را با معیارهای علمی سنجیده است. این کتاب، برگزیده بیست‌وسومین دوره جایزه جهانی کتاب سال شد.

به گزارش ایبنا، در بیست‌و‌سومین دوره جایزه جهانی کتاب سال، پس از گزینش اولیه از میان بیش از دو هزار عنوان کتاب شناسایی شده با موضوعات مختلف مطالعات اسلامی و مطالعات ایرانی، 252 اثر در دو بخش مذکور توسط بیش از 94 داور ایرانی و خارجی مورد ارزیابی قرار گرفت و سرانجام از بین 36 اثر راه یافته به مرحله پایانی با مشورت هیات علمی داوران، هفت کتاب به عنوان آثار برگزیده این دوره معرفی شد.

آثار ارزیابی شده در این دوره به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، چینی، عربی، ایتالیایی، اسپانیایی، روسی، گرجی، تاجیکی، سواحیلی، هندی، اردو، قرقیزی، مقدونی، قزاقی، اندونزیایی و مالایی و برگزیدگان از کشورهای روسیه، اتریش، انگلیس، ایتالیا، فرانسه، آمریکا و آلمان بودند.

موضوع کتاب «قلم آسمانی» خوشنویسی در جهان اسلام و مبانی آن است. این کتاب، اثری جامع درباره ساختار هندسی خطوط اسلامی از منظر خوشنویسی است و نخستین کتابی است که هندسه موجود در حروف خوشنویسی اسلامی را با معیارهای علمی سنجیده است. این اثر با تکیه بر منابع مهمی چون رساله ابن‌مقله، خطاط نام‌دار سده چهارم هجری و مرقّع آموزشی «جامع محاسن کتابة الکُتّاب» اثر محمد بن حسن طیّبی، خطاط و خط‌شناس عصر ممالیک مصر و از سوی دیگر قرآن مشهور بایسنقری که از مهمترین مصحف‌های تاریخ خوشنویسی اسلامی به خط خوشنویسان ایرانی است، چهارچوب‌های هندسی اقلام اسلامی را استخراج و ارائه می‌کند. این کتاب در دو جلد تنظیم شده است.

احمد مصطفی، زاده 1943 در اسکندریه مصر، دکترای مطالعات تاریخ هنر را از مدرسه عالی سنت مارتین لندن اخذ کرد. او هنرمند و محقق هنر اسلامی است و جایزه‌های معتبری را در حوزه هنر اسلامی به ویژه مجسمه‌سازی دریافت کرده‌است.

اشتفان اشپرل، دیگر نویسنده این کتاب نیز زاده اشتوتگارت آلمان و دانش‌آموخته زبان عربی در آکسفورد و قاهره و استاد دانشگاه SOAS لندن است. او آثاری مهم در باب ادبیات عرب و مقالاتی درباره مطالعات اسلامی منتشرکرده است.

تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
تراژدی روایت انسان‌هایی است که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، اما داستان همه‌ی آنهایی که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، تراژیک به نظر نمی‌آید... امکان دست نیافتن به خواسته‌هامان را همیشه چونان سایه‌ای، پشت سر خویش داریم... محرومیت ما را به تصور و خیال وا می‌دارد و ما بیشتر از آن که در مورد تجربیاتی که داشته‌ایم بدانیم از تجربیات نداشته‌ی خود می‌دانیم... دانای کل بودن، دشمن و تباه‌کننده‌ی رضایتمندی است ...