کتاب «خلاصة‌الاخبار فی بیان احوال الاخیار» تألیف غیاث‌الدین بن همام‌الدین مشهور به «خواندمیر» با تصحیح میرهاشم محدّث توسط انتشارات مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی(مرکز پوهش های اسرانی و اسلامی) چاپ و منتشر شد.

خلاصة‌الاخبار فی بیان احوال الاخیار» تألیف غیاث‌الدین بن همام‌الدین

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، تاریخ‌نگاری از فرازهای فاخر فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی است که با توجه به اهمیّت آن، شایستۀ پژوهش‎های بیشتر و عمیق‌تر است.

«خلاصة‌الاخبار فی بیان‌ احوال‌الاخیار» تألیف غیاث‌الدین محمد خواندمیر در سلسلۀ تواریخ عمومی جای دارد که در عهد تیموریان تألیف شده است و اهمیّت آن در قسمت‌های نزدیک به عهد مؤلف و شرح احوال معاریف عهد، افزایش می‌یابد. این کتاب تاریخ از ابتدای آفرینش تا سال 905 هجری قمری است.

مؤلف این کتاب غیاث‌الدین بن همام‌الدین مشهور به خواندمیر، نوۀ دختری میرخواند است. مؤلف طبق تصریح خودش چون کتاب روضة‌الصفای جدش را عظیم و بزرگ دانسته برای استفادۀ بیشتر، آن کتاب را خلاصه کرده و خلاصة‌الاخبار نامیده و بیست‌وسه سال بعد دوباره با استفاده از همان روضة‌الصفا و منابع دیگر حبیب‌السیر را خلق کرده است. بنابراین این سه کتاب مانند سه ضلعی هستند که مثلث منابع تاریخ ایران را تشکیل می‌دهند. هر سه کتاب شخصیت حقیقی و حقوقی خاص خود را دارند. مطالبی در هر کدام از این سه کتاب هست که در آن دو تای دیگر نیست. خواندمیر شاعر هم بوده و اشعار زیادی از خودش در این کتاب آورده است.

تألیف این کتاب در سال 904 شروع شده و در سال نهصد و پنج خاتمه یافته است.

خلاصة‌الاخبار دارای یک مقدمه و ده مقاله و یک خاتمه به شرح زیر است:

مقدمه: در خلقت و آفرینش جهان.
مقالۀ اول: در ذکر انبیاء مرسلین صلوات الله علیهم اجمعین.
مقالۀ دوم: در ذکر حکما رحمة الله علیهم.
مقالۀ سوم: در ذکر ملوک عجم و سلاطین ماتقدم.
مقالۀ چهارم: در ذکر حالات و غزوات پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم.
مقالۀ پنجم در ذکر خلفای راشدین و ائمۀ اثنی عشر رضوان الله علیهم اجمعین.
مقالۀ ششم: در ذکر خلفای بنی‌امیه.
مقالۀ هفتم: در ذکر خلفای عباسیه.
مقالۀ هشتم: در ذکر طبقات سلاطین که بعضی معاصر عباسیان و برخی بعد از ایشان بوده‌اند.
مقالۀ نهم: در ذکر فرزندان یافث بن نوح و مغولان.
مقالۀ دهم: در ذکر پادشاهی امیرتیمور گورکان و بیان سلطنت اولاد او.

خاتمه در تاریخ هرات و ساختمانها و باغهای آن شهر و سرگذشت نودوهشت تن از مشایخ و دانشمندان و فضلا و سرایندگان و خوشنویسانی که در کتابخانۀ سلطانی کار کرده‌اند و نیز نقاشان و مهندسان و استادان موسیقی و نوازندگان روزگار سلطان حسین بایقرا.

خواندمیر حدود سال 880 هجری قمری در خاندانی شیرازی در هرات به دنیا آمد و در سال 942 در هندوستان درگذشت و بنابر خواستۀ خودش در مزار خواجه نظام‌الدین اولیا نزدیک آرامگاه امیرخسرو دهلوی دفن شد. او در عرض این مدت توانست آثار مهمی از خود به یادگار بگذارد که عبارتند از: مآثرالملوک، خلاصة‌الاخبار، حبیب‌السیر فی اخبار افراد البشر، منتخب تاریخ وصاف، قانون همایونی، همایون‌نامه، مکارم‌الاخلاق، و دستورالوزراء.

لازم به ذکر است که شرح حال خواندمیر همراه با معرفی آثارش به قلم سیدعلی آل‌داوود در دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی (ج 23، ص 124 تا 128) نوشته شده است.

کل کتاب «خلاصة‌الاخبار فی بیان‌ احوال‌الاخیار» تا کنون چاپ نشده بود.اکنون این کتاب که از مواریث تاریخ‌نگاری فارسی است، برای نخستین بار به طور کامل با تصحیح میرهاشم‌ محدث توسط انتشارات مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی منتشرشده و در دسترس علاقه‌مندان به تاریخ ایران و زبان فارسی قرارگرفته است.

«خلاصة‌الاخبار فی بیان‌ احوال‌الاخیار» در1275 صفحه و بهای 685 هزار تومان، با شمارگان 500 نسخه به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...