کتاب «ولی افتاد مشکل‌ها: روایتی از ملی شدن نفت «در راه سعادت ملت ایران»» نوشته فریدون مجلسی منتشر شد.

ولی افتاد مشکل‌ها: روایتی از ملی شدن نفت «در راه سعادت ملت ایران»» نوشته فریدون مجلسی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب در ۱۸۲ صفحه با شمارگان ۳۳۰ نسخه و بهای ۱۶۵هزار تومان توسط انتشارات مروارید راهی بازار کتاب شده است.

در پیش‌درآمد کتاب می‌خوانیم: شرح وقایع در قالب تاریخی و تاریخ‌نگاری آن‌قدر که به جزئیات امور و وقایع و حوادث و مدارک توجه دارد، به انگیزه‌ها و احساسات و عنادها و حسدها و کینه‌ها و عواطفی که در مغز و روان بازیگران سیاسی می‌گذرد و بن‌مایه اغلب تصمیم‌ها و ماجراهاست توجه ندارد، و آن‌گونه عوامل موثر در آن وقایع مطرح نمی‌شود. در حالی که با گذشت زمان و کنجکاوی‌های بسیار، دانستم که در داستان ما نیز آن‌گونه احساسات و تمایلات و رقابت‌ها و کینه‌های شخصی و خانوادگی نقش مهمی داشته که بسترساز این داستان است.

راستش خودم نیز زمانی همه احساسات و عواطف و شیفتگی‌ خود را در گرو روایت عاطفی و میهن‌پرستانه و قهرمانانه از این داستان گذاشته بودم. اما، اکنون در شمار اندک بازماندگان آخرین نسلی هستم که در نوجوانی شاهد فراز و فرود کل داستان بوده است، و هرچه پیرتر می‌شوم می‌بینم بر پروبال و هاله قدسی و توهمی داستان افزوده می‌شود و افسانه‌پردازی‌ها حقایقی را از ماجرایی که برایم ارزشمند و مهم بود می‌پوشاند و بی‌اعتبار می‌کند.

در همه جای دنیا شاهد آمدن و رفتن دولت‌ها، قیام‌ها، کودتاها، دخالت‌های بیگانه، امیدها و سراب‌های بسیار بوده‌ایم. وقایع رخ می‌دهند و می‌گذرند و زمان پوششی بر آن‌ها می‌کشد و زندگی ادامه می‌یابد. اما گویی ما ایرانی‌ها طلسم شده‌ایم، در میان ما وقایع می‌آیند و نمی‌روند! موافقان و مخافان هر رخداد و شیفتگان و دلزدگان هر چهره از حقانیت ادعایی خود فرقه‌ای می‌سازند و زمان پوششی بر آن رخدادها نمی‌کشد و زندگی در زیر سنگینی بار آن به‌طور عادی ادامه نمی‌یابد و ستیزی تازه بر ستیزهای گذشته می‌افزاید و کینه‌ها انباشته می‌شوند.

نُه‌ساله بودم که آن واقعه تاریخی، آن تغییر دولت، آن کودتا، یا هرچه بنامید، رخ داد و دولتی رفت و دولت دیگری آمد؛ اما نه به سادگی! انباشت روایت‌ها و دشنام‌ها و کینه‌ها و کینه‌ورزی‌های مردم ما نسبت به آنچه رفت و آنچه آمد، در داخل و خارج از کشور، گروه‌هایی از جامعه ما را به چنان‌ انزوا و پرخاش و خصومتی کشاند که با ظواهر و نتایج آن رخداد همسازی و هم‌خوانی ندارد. گویی کوششی در کار بود که باید آن رخداد به افسانه‌، و افسانه به تاریخ بدل می‌شد. می‌توانم این داستان را کوششی اگر نه برای افسانه‌زدایی، دست‌کم گامی در راه تخفیف آن بنامم. با گشودن کلافی درهم‌پیچیده از تخیلات و تعصبات و کینه‌ها، تا شاید زمان فرصت یابد و بر آن واقعه نیز پوششی کشد و زندگی متعارف امکانِ ادامه یابد!

اتفاتی که آن را کودتا می‌نامیم نه آغاز ماجراست و نه پایان آن. اما در آن میانه نقشی برجسته دارد که هم نتیجه وقایع گذشته بوده و هم سرآغاز آینده‌ای دیگر شده است. پس همین‌جا آغاز می‌کنیم؛ اما نه مانند یک مورخ و با به‌ دنبال هم چیدن دانه‌های تسبیح روزنگارِ وقایع تا رسیدن به اوج واقعه، از این دیدگاه یا آن دیدگاه، به روایت این فرقه یا آن فرقه، که بسیار گفته‌اند. اما در عین‌حال می‌کوشم داستانِ آن را بنویسم، نه افسانه‌اش را.

................ هر روز با کتاب ................

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...