کتاب «اسرار آذربایجان» توسط مرکز ارتباطات ریاست جمهوری ترکیه منتشر شد. این کتاب به تشریح فرهنگ و تاریخ آذربایجان می‌پردازد. طبق اعلام مرکز ارتباطات ریاست جمهوری ترکیه، این اثر شامل 6 فصل با عناوین «اخوت ترکیه و آذربایجان»،«میراث فرهنگی مشترک »، «آذربایجان در فهرست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو»،«آذربایجان در فهرست میراث جهانی یونسکو»، «مقصد گردشگری آذربایجان» و «شوش» است.

اسرار آذربایجان

کتاب «اسرار آذربایجان» که به زبان‌های ترکی استانبولی، ترکی آذربایجانی و انگلیسی تهیه شده‌است، زیبایی‌های فرهنگی و تاریخی آذربایجان را به زبانی روان توضیح می‌دهد. در بخش اول کتاب که به برادری ترکیه با آذربایجان از منظر تاریخی و با شعار «یک ملت، دو دولت» می‌پردازد و به همکاری‌های دو کشور اشاره شده‌است. در این کتاب ضمن تشریح آثار دو کشور، با تاریخ و ارزش‌های مشترک که با درخواست مشترک در فهرست نمایندگی یونسکو در لیست میراث فرهنگی بشریت پذیرفته شده‌اند، ثروت‌های آذربایجان در فهرست میراث جهانی و تاریخ، سازه‌های معماری با ارزش‌های مختلف در قره‌باغ، باکو و ویژگی‌های آنها با خوانندگان به اشتراک گذاشته شده‌ است.

مقدمه این کتاب توسط اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه نوشته شده‌ است. او در مقدمه کتاب با اشاره به پیروزی قره‌باغ در آذربایجان، که طی 44 روز به‌دست آمد، اظهارداشت: «این پیروزی همراه با یکپارچگی جغرافیایی بدون وقفه ارائه شده توسط کریدور زنگزور فرصتی را برای تقویت هر چه بیشتر برادری دولت‌های ترک ایجاد کرده‌است. این وضعیت همچنین فرصتی برای تضمین صلح در منطقه و کل جهان است. زیرا اتحاد قوی، تضمین‌ کننده صلح در جهان است.

اردوغان در ادامه نوشته است با کریدور زنگزور، مسیر توسعه در بسیاری از زمینه‌های همکاری از تجارت گرفته تا اقتصاد، صنعت، فناوری اطلاعات و ارتباطات و خدمات بهداشتی نیز به ‌گونه‌ای که پتانسیل عظیم جهان ترک را آشکار می‌کند، همواره شده ‌است. مهم‌ترین هدف ملت و دولت‌های ترک باید تقویت هر چه بیشتر پل‌های قلبی برای حاکمیت قدرت فرهنگی با حفاظت هر چه بیشتر از ارزش‌های خود باشد.»
اردوغان این کتاب را اثری ارزشمندی برای رسیدن به این هدف دانسته و اعتقاد دارد «ما به عنوان اعضای یک خانواده بسیار بزرگ متشکل از 300 میلیون نفر که به یک زبان صحبت می‌کنند و دارای تاریخ، فرهنگ و تمدن مشترک هستند.» فخرالدین آلتون رئیس مرکز ارتباطات ریاست جمهوری ترکیه یک نسخه از کتاب «اسرار آذربایجان» را به حکمت حاجی‌اف، مشاور رئیس‌جمهور آذربایجان اهدا کرد. او مدعی شد خوانندگان این کتاب اطلاعات ارزشمندی در مورد آذربایجان به ‌دست خواهند آورد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...