یاسر نوروزی | شهروند
سمیرا ظفر [Samra Zafar] در سال 1982 در پاکستان به دنیا آمد و در ابوظبی در امارات متحده عربی بزرگ شد. درست است که پدر سمیرا از تحصیل کردن او حمایت میکرد و به ظاهر تفکرات مترقی داشت، اما با مادر سمیرا بدرفتاری میکرد. 16 سال بیشتر نداشت که او را برای یکی از دوستان خانوادگی که ساکن کانادا و 11 سال از سمیرا بزرگتر بود، نامزد کردند.
سمیرا با اینکه راضی به این ازدواج نبود، اما وقتی همسر و خانوادهاش به او اطمینان دادند که در آینده میتواند در کانادا به دانشگاه برود و تحصیلاتش را ادامه دهد، راضی شد و این پیوند در هفدهسالگی به ثبت رسید. یک سال طول کشید تا همسرش امور اداری مهاجرت را انجام دهد و او را با خود به کانادا ببرد. هنوز یک ماه از ورودش به آنتاریو نگذشته بود که دریافت باردار است و خیلی زود فهمید که وعدههای همسرش برای ادامه تحصیل دروغ بوده است. پنج سال گذشت و او برای بار دوم صاحب دختری دیگر شد. در این سالها استقلال او کاملا از بین رفته بود، به نحوی که اجازه نداشت تنها از خانه بیرون بیاید یا حتی دوستانی داشته باشد. اما نه تنها همسر، بلکه والدینش نیز سعی میکردند به او بقبولانند که سرنوشتی جز مادری و همسری کردن ندارد.
شروع تحصیل
سمیرا با وجود تحمل آزارهای جسمی و عاطفی، 12 سال این ازدواج را تحمل کرد و در این مدت، تنها گاهی به خانوادهاش سر میزد. پس از ازدواج به دلیل مشکلات مالی همسرش، تنها کاری که مجاز بود برای کسب درآمد انجام دهد، راهاندازی یک مهدکودک خانگی بود. پس از هشت سال توانست پول کافی برای ثبت نام در دانشگاه «میسیساگا»ی تورنتو پسانداز کند. پس از ورود به دانشگاه با کمک دوستان دانشجویش، اساتید، مشاوران و مددکار اجتماعی توانست از همسرش جدا شود. سپس به همراه دخترانش در محوطه همان دانشگاه اقامت کرد و با اغذیهفروشی در دانشگاه مخارج زندگی را تأمین میکرد.
طی این زمان توانست 17 جایزه و یک بورس تحصیلی دریافت کند. از جمله این افتخارات جایزه پژوهشگری «جان اچ ماس» بود که به خاطر قدردانی از فعالیتهایش در پیشبرد حقوق بشر به او به عنوان شایستهترین دانشآموخته دانشگاه تورنتو تعلق گرفت. ظفر مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته اقتصاد گرفت و از سال 2016 سرپرستی واحد فارغالتحصیلان دانشگاه تورنتو را عهدهدار شد. او از سال 2021 تاکنون در دانشگاه «مک مستر» در رشته پزشکی تحصیل میکند و در سال 2024 فارغالتحصیل خواهد شد. ظفر پس از اخذ مدرک لیسانس در بازارهای سرمایه بانک رویال RBC تورنتو همکاری کرد و هم اکنون مدیر بازرگانی و خدمات تجاری و تخصصی همین بانک است. او علاوه بر نویسندگی و سخنرانی، بنیانگذار موسسه غیرانتفاعی «آغاز جسورانه» است؛ سازمانی که از راه مربیگری، دوستی و حمایت شخصی، به زنان کمک میکند تا زندگی خود را پس از رهایی از ظلم و آزار بازسازی کنند. داستان زندگی سمیرا ظفر افسانهای مدرن است که قهرمان داستان قرار است زندگی خودش را نجات دهد.
کتاب «یک همسر خوب» [A good wife : escaping the life I never chose] با ترجمه مهدی گازَر از سوی نشر «مهراندیش» چاپ شده است. آنچه در ادامه میخوانید، برگرفته از مصاحبههای مختلف نشریات با نویسنده این کتاب است.
شما در کتاب «یک همسر خوب» از نیرویی که برای پشت سر نهادن گذشته لازم است سخن گفتهاید؛ خود شما این نیرو را از کجا به دست آوردهاید؟
معتقدم قدرت در درون انسانها نهفته است و این اصلا به معنای نداشتن ضعف نیست، بلکه به معنای برخاستن و پیش رفتن به رغم کاستیهای احتمالی است. از گذشته تا به امروز همواره در موقعیتهایی قرار گرفتهام که در آنها احساس ضعف، ترس و شکست کردهام، اما با وجود این عواطف، تصمیم میگیرم برخیزم و یک قدم دیگر بردارم. البته عامل بسیار مهم دیگری نیز وجود دارد و آن سیستم پشتیبانی اطراف ماست؛ من همیشه به دنبال روابط و دوستیهایی بودهام که بتوانم به آنها تکیه کنم یا در دشواریها از آنان مشورت بگیرم.
همواره از انتخابهای دشوار صحبت کردهاید، مانند جدا شدن از همسرتان؛ اما چگونه این انتخابها، شخصیت امروزی شما را شکل دادهاند؟
عمیقا بر این باورم که مسئولیت زندگی من به عهده خودم است و زندگی را همین انتخابهای هر روزه شکل میدهند؛ مانند انتخاب باورمندی به جای تسلیم شدن، امید به جای ناامیدی، بخشیدن به جای انتقام و دوست داشتن به جای نفرت. من همیشه فکر میکردم که اگر خودم به رؤیاهایم احترام نگذارم، هیچکس دیگری نیز به آنها احترام نخواهد گذاشت. موانع زیادی در راه تحقق رؤیاهایم وجود داشت، اما انتخاب کردم که هرگز از رؤیایم دست نکشم و امیدوار و تلاشگر باقی بمانم. امروز انتخاب میکنم که ببخشم، زیرا اگر فضای قلبم را با نفرت، خشم و کینه انباشته کنم، جایی برای مهرورزی و شادی باقی نخواهد ماند.
زنان بسیاری پس از خواندن کتاب یا شنیدن صحبتهایتان با شما تماس گرفتهاند تا از موقعیت خودشان بگویند. اشتراکگذاری داستان شخصیتان برای دیگران چه فایدهای میتواند داشته باشد؟
زمانی که شروع به بیان داستان زندگی خودم کردم، میدانستم که این داستان میلیونها زن و دختر در سرتاسر جهان نیز هست؛ زنانی که به دلیل ترس و عدم حمایت در سکوت رنج میبرند. من حرف زدم تا دیگران هم بتوانند حرف بزنند. اکنون هزاران زن، داستان مبارزه و پیروزیشان را برایم مینویسند و شرح میدهند که برای نجات زندگیشان چگونه از من الهام گرفتهاند. آشنایی بیواسطه با زندگی این افراد برایم مایه افتخار است.
شما در موسسه TED، سازمان عفو بینالملل و جاهای دیگر سخنرانی کردهاید؛ چه ارتباطی میان موضوع سخنرانیها و نوشتههای شما وجود دارد و این امر چه تأثیری بر روند نگارش «یک همسر خوب» بر جای گذاشته است؟
سخن گفتن و نوشتن، مکملهای خوبی برای یکدیگر هستند و هر دو، راهی برای تقویت پیام من به شمار میروند. موفقیت «یک همسر خوب»، بسترهای گفتاری جدیدی ایجاد کرده که از طریق آن میتوانم عمیقتر به نکات ظریف و ریشههای ساختاری سوءاستفاده و شیوههای به چالش کشیدن آن به عنوان عضوی از یک جامعه بپردازم. داستانهایی که هنگام سخنرانی به من گفته میشود، راهشان را به نوشتههایم باز میکنند. به عبارت دیگر، همه چیز دست در دست هم پیش میرود.
علاوه بر نویسندگی و سخنرانی در حوزه بانکداری هم فعالیت میکنید. این فعالیتها چه تطابقی با هم دارند؟
من هم اکنون در بانک مونترال (BMO)، مدیر امور مالی بازرگانی هستم و مفتخرم در سازمانی کار میکنم که از برابری جنسیتی و عدالت اجتماعی حمایت میکند. تلاش من آن است که زنان کارآفرین سراسر کانادا را در مسیر موفقیت توانمند کنم و در عین حال بر جامعه خودم نیز تأثیر بگذارم. بانک مونترال به طور کامل از نویسندگی و سخنرانیهای من حمایت میکند، زیرا فعالیتهای من به زیبایی با اهداف این شرکت مطابقت دارد.
برنامهتان برای آینده چیست؟
برنامه بعدیام پیدا کردن همسرانی خوب برای زنان سرتاسر جهان است!
و سخن آخر؟
موفقیت با مسئولیت همراه است و من میخواهم همگان را تشویق کنم که به شیوه خودشان، مسئولیت موفق شدن را بپذیرند و برای خلق ارتباط دست به کار شوند؛ کوچکترین اقدام حتی در حد یک کلام محبتآمیز، میتواند بر زندگی دیگران تأثیر بگذارد.