با کتاب امروز به سرزمین باستانی قفقاز می‌رویم تا از رهگذر شناخت حکومت‌های محلی قفقاز در دوره باستان، پیوند تاریخی آن با ایران فرهنگ‌ساز و تمدن‌آفرین را مرور کنیم. سرزمینی که روزی زادگاه شاعری چون نظامی گنجی بوده است و تا ابد در پرتو زرین زبان فارسی.

خلاصه کتاب تبارشناسی فرمانروایی‌های قفقاز در دوران باستان علی علی‌بابایی درمنی

کتاب «تبارشناسی فرمانروایی‌های قفقاز در دوران باستان – هخامنشی، اشکانی، ساسانی» تالیف دکتر علی علی‌بابایی درمنی که در سی‌وهشتمین جایزه کتاب سال ایران به عنوان شایسته تقدیر شناخته شد، با بهره‌گیری از تمامی منابع موجود تاریخی که به نوعی در ارتباط با سرزمین قفقاز در دوره باستان است، تبار فرمانروایان قفقاز و ساخت فرهنگی و اجتماعی حکومت‌های محلی قفقاز در این دوره را مورد نقد و بررسی قرار داده و به خوبی جایگاه فرهنگی ایران در این اقلیم را تصویر کرده است.

این کتاب که می‌توان آن‌ را بخشی از «تاریخ ایران باستان» دانست، در برگیرندۀ دوران تاریخی است که در آن، به دنبال فروپاشی فرمانروایی هخامنشیان از یک سو و پایان یافتن فرآیند پدیدار شدن قوم‌های قفقازی در سده سوم و دوم پیش از میلاد، فرمانروایی‌های اُرُنتیان و فارنابازیان که تباری هخامنشی داشتند، در ارمنستان و گرجستان به قدرت رسیدند.

در فرازی از کتاب می‌خوانیم که در سده سوم پیش از میلاد در ایران، اشکانیان قدرت را در دست گرفتند. نزدیک به سه سده پس از آغاز فرمانروایی اشکانیان ایران، فرمانروایانی از تبار اشکانی در صحنۀ سیاسی قفقار پدیدار شدند. پس از آنها نیز در سدۀ سوم میلادی، با به قدرت رسیدن ساسانیان در ایران، پس از چندی، فرمانروایانی با تبار ساسانی در قفقاز به قدرت رسیدند. بررسی روند دستیابی این فرمانروایی‌ها در قفقاز به قدرت سیاسی نشان می‌دهد که در قفقازِ دورۀ باستان تنها دودمان‌هایی به قدرت میرسیدند، یا مشروعیت فرمانروایی را به دست می آوردند که هم‌تبار شاهنشاهان ایران بودند. در واقع در نگارش تاریخ دوران باستان ایران، نمی‌توان نهاد فرمانروایی را در قفقاز را، جدا از نهاد همانند آن در ایران باستان تعریف کرد. به دیگر سخن نهاد فرمانروایی در قفقاز دوره باستان را می‌توان از سرشت شاهنشاهی‌های ایران در دوره باستان دانست.

در مقدمه کتاب «تبارشناسی فرمانروایی‌های قفقاز در دوران باستان» پس از بیان کلیات پژوهش، منابع تاریخی در پنج قسمتِ منابع گرجی، منابع ارمنی، منابع یونانی و یونانی، روایت‌های پهلوی و کتیبه‌های ایرانی و منابع اسلامی بیان شده، و بعد از نقد این منابع در نهایت به معرفی پژوهش‌های نوین در مورد تاریخ قفقاز در دوره باستان آمده است.

فصل نخست به بیان کلیاتی در مورد نام و جغرافیای قفقاز اختصاص یافته و سپس پیشینه و تبار حکومت‌های محلی ارنتیان و آرتاشسیان ارمنستان و فارنابازیان گرجستان مطالعه شده است. در فصل دوم در مورد حکومت‌های محلی اشکانی‌تبار و ساسانی‌تبار قفقاز سخن گفته شده است. در فصل سوم ساختار سیاسی حکومت‌های محلی قفقاز در دوره باستان پژوهش می‌شود. در این بخش نقش اشراف قفقازی را در حکومت‌های محلی قفقاز و مناصبی که توسط آنها اداره می‌شد، تحلیل شده است. سپس صفحاتی خواندنی به نام نگاهی به جامعه قفقاز در دوره باستان آمده است. در فصل چهارم و پایانی کتاب، تاثیر حکومت‌های محلی قفقاز در دوره باستان بر ساختار فرهنگی آن سرزمین تحلیل شده است. در این فصل شاخصه‌های مهم فرهنگی از جمله، تاریخ‌نگاری، دین و آثار باستانی قفقاز ملاحظه شده است. در این راستا، نمادهای سیاسی- فرهنگی‌ای که شاهان قفقاز به منظور کسب مشروعیت از آن سود می‌برده‌اند، نیز مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش همچنین بازتاب فرهنگ و نوع زندگی فرمانروایان قفقاز در دوره باستان را بر فرهنگ مادی و معنوی مردم قفقاز در دوره باستان مورد کاوش قرار می‌دهد.

کتاب «تبارشناسی فرمانروایی‌های قفقاز در دوران باستان -هخامنشی، اشکانی، ساسانی» تالیف دکتر علی علی‌بابایی درمنی در 538 صفحه از سوی انتشارات هزار کرمان رهسپار بازار کتاب شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...