مزرعه حیواناتی دیگر | آرمان امروز


تفسیر جان رید [John Reed] از «مزرعه حیواناتِ» جورج اورول برای دورانِ ۱۱سپتامبر درخشان است. درحالی‌که سبک نگارش جزیی‌تر و داستان‌گونه‌تر است، انتقاد و تمثیل گزنده‌ای را نیز حفظ می‌کند؛ درست همان‌طور که «مزرعه حیوانات» به بررسی شرارت‌های کمونیستی می‌پردازد، جان رید نیز در «مخمصه حیوانات»[Snowball's chance] (ترجمه ساسان گلفر، نشر خوب) به بررسی شرارت‌های دموکراسی می‌پردازد.

خلاصه رمان مخمصه حیوانات»[Snowball's chance] جان رید [John Reed]

به محض اینکه اسنوبال به مزرعه بازمی‌گردد، از سیاست‌های بسیاری حمایت می‌کند که این سیاست‌ها تغییرات بزرگی را ایجاد می‌کند. مزرعه از دستور «همه حیوانات برابرند، اما برخی برابرترند»، به «همه حیوانات برابر به دنیا می‌آیند و آنچه می‌شود مربوط به خودشان است» حرکت می‌کند. مسائل صنعتی‌شدن، مصرف‌گرایی، دعوا، بدهی، حقوق شهروندی، حق رای، مهاجرت، مالیات، خویشاوندی، همبستگی، وابستگی به نفت، حقوق مدنی، ترس، کلیشه، وحشیگری پلیس و افراط‌گرایی مذهبی نیز در این نوع بیان رواج یافته است. خودِ تمثیل‌گرایی هم از رابطه بین اتحاد جماهیر شوروی و آلمان نازی به رابطه بین ایالات متحده آمریکا و بومیان آمریکا و مهاجران خاورمیانه تغییر می‌کند.

برخی از شخصیت‌های «مزرعه حیوانات» در اثر جان رید دوباره ظاهر می‌شوند، اما شخصیت‌های جدید زیادی نیز وجود دارند. تعداد سال‌های بین کتاب‌ها به‌صراحت ذکر نشده، اما به اندازه کافی طولانی است و بیشتر حیوانات اصلی کتاب قبلی مرده‌اند. کسانی که باقی می‌مانند الاغ، کلاغ، خوک (چشنده غذای ناپلئون، اکنون رهبر مزرعه)، سگ بروتوس و اسنوبال هستند. شخصیت‌های موجود، کسانی را که مرده‌اند، از جمله باکسر اسب را به یاد می‌آورند، اما (مانند «مزرعه حیوانات») این خاطرات توسط تبلیغات صاحبان قدرت خراب می‌شود. شخصیت‌های جدید عبارتند از سنجاب‌ها، جوجه‌تیغی‌ها و گورکن‌ها که همگی از منطقه وودلندز و فراتر از مزرعه، و حیوانات فاکس‌وود و پینچفیلد در کتاب اورول هستند.

موجودات جنگلی نقش بسیار مهمی در وقایع کتاب به رهبری دیسو بیور دارند. آنها زندگی محافظه‌کارانه‌ای دارند که توسط مجموعه‌ای از قوانین به‌نام کُد بیور دیکته می‌شود و به‌دنبال ورود به چیزی هستند که کلاغ آن را «ستاره قندی» می‌نامد، به جای «کوه قندی» از کتاب اورول.

موجودات وودلند تماشا می‌کنند که مزرعه حیوانات یک آسیاب بادی دیگر را به آسیاب بادی موجود خود اضافه می‌کند و از آنها به‌عنوان «آسیاب‌های دوقلو» یاد می‌کنند. دیسو توضیح می‌دهد که آسیاب‌های دوقلو نمادی از شرارت‌های مزرعه حیوانات هستند.

دیسو پیروانش را تشویق می‌کند تا وسایل انفجاری بسازند و در استفاده از آن‌ها برای رسیدن به اهدافشان با پشتکار آموزش ببینند. به آنها گفته می‌شود که اگر وظایف خود را برای تجلی کد بیور انجام دهند و خود را فدای آن کنند، به ستاره قندی خواهند رسید و با ۱۶۰۰ نهال باکره پاداش خواهند گرفت.

بعد از مدتی برخی از موجودات وودلند از کد بیور ناامید می‌شوند و همه‌چیز را برای پیوستن به مزرعه حیوانات ترک می‌کنند. به دلیل هجوم موجودات، حیوانات در مشاغل و ترتیبات زندگی خود از هم جدا می‌شوند.
تازه‌ترین مهاجران، پست‌ترین و سخت‌ترین مشاغل را دارند و کم‌ترین حقوق را دریافت می‌کنند. اگرچه وضعیت آنها ایده‌آل نیست، اما سایر حیوانات به آنها یادآوری می‌کنند که در وضعیت بسیار بهتری نسبت به قبل هستند.

در همین حال، خوک‌ها و سگ‌ها (و همچنین کسانی که به جایگاهی قدرتمند منصوب شده‌اند) از غنایم قدرت و ثروت بهره‌مند می‌شوند و در غذاها و فعالیت‌های فراغتی که در دسترس طبقات پایین‌تر حیوانات نیست، لذت می‌برند. با صنعت‌گرایی‌ای که از طریق آسیاب‌های دوقلو به وجود آمده، نیاز چندانی به کشاورزی وجود ندارد.

حیوانات، مزرعه را دوباره سروسامان داده‌اند و آن را به‌عنوان نمایشگاه حیوانات نام‌گذاری کرده‌اند و به بازدیدکنندگان انسان و حیوانات بسیاری، فعالیت‌های تفریحی و غرفه‌های غذا را ارائه می‌دهند تا آنها پول خود را در آنجا خرج کنند. حیواناتی که بدرفتاری می‌کنند یا به‌طور دیگری مجرم شناخته می‌شوند، مجبور می‌شوند کارهای نمایشی در نمایشگاه انجام دهند. همه اینها یک‌دفعه به یک پایانِ خشونت‌آمیز می‌رسد و یک نقشه بسیار شبیه به ۱۱سپتامبر توسط موجودات جنگلی اجرا می‌شود و برای همیشه رابطه بین آنها و حیوانات مزرعه تغییر پیدا می‌کند.

این داستان اندکی پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نوشته شده است، «مخمصه حیوانات» دیدگاهی جدید را ارائه می‌دهد؛ برای اینکه به یاد بیاوریم ما انسان هستیم و این نیازمندِ این است که انسان را در همه‌حال رعایت کنیم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...