جایزه صلح اریش ماریا رمارک ۲۰۱۹ نگوگی وا تیونگو نویسنده اهل کنیا را به عنوان برنده خود برگزید.

به گزارش مهر به نقل از سایت اسنابروک، نگوگی وا تیونگو نویسنده اهل کنیا به عنوان برنده جایزه صلح اریش ماریا رمارک که امسال برای پانزدهمین بار اهدا شد، انتخاب شد. دلیل اصلی انتخاب او برای این جایزه اطلاع‌رسانی او درباره مفاهیم ضداستعماری، استفاده از روایت هنری سنتی آفریقایی و حمایت او از حفظ زبان مادری‌اش بود.

شهر اسنابروک واقع در آلمان از سال ۱۹۹۱ تا به حال هر دو سال یک بار این جایزه را اهدا کرده که به افتخار اریش ماریا رماک نویسنده شناخته‌شده بین‌المللی که در این شهر به دنیا آمده بود نام‌گذاری شده است. این جایزه شامل ۲۵ هزار یورو مبلغ نقدی هم می‌شود.

هیات داوران جایزه در بیانیه‌ای گفت: «ما داریم از نویسنده‌ای تجلیل می‌کنیم که خودش را معطوف پیشبرد فرهنگ‌های آفریقایی و جدایی از محدودیت‌های استعماری کرده است. تلاش او در خلق دیالوگ با وجود یا حتی شاید به خاطر اختلاف‌های زبانی باعث درک عظیم‌تر از این قاره می‌شود و در نتیجه می‌تواند به صلح کمک کند.»

شهردار اسنابروک وولفگانگ گریزت گفت: «نگوگی وا تیونگو مخصوصاً در مقاله‌های اولیه‌اش به مسئله عواقب عصر استعماری اشاره می‌کند. مسئله‌ای که من مشخصاً به آن فکر می‌کنم و به معنی بازگشت میراث فرهنگی به تسخیر درآورده شده و ضرورت غلبه بر ساختارهای قدرت در کشورهای آفریقایی پسااستعماری است که توسط کشورهای اروپایی شکل گرفت.»

این نویسنده و دانشمند فرهنگی اهل کنیا به عنوان یکی از مهم‌ترین نویسنده‌های شرق آفریقا شناخته می‌شود و بارها به عنوان یکی از کاندیداهای دریافت جایزه نوبل ادبیات در نظر گرفته شده است. یکی از اصلی‌ترین آثار او که برای نوبل هم در نظر گرفته شده «استعمارزدایی ذهن» است که به زبان آلمانی نیز ترجمه شده است.

در دهه پنجاه میلادی، خانواده وا تیونگو به اسارت درآمد، برادر ناتنی‌اش کشته شد و مادرش مورد شکنجه قرار گرفت. نگوگی در سال ۱۹۶۴ نخستین رمان خود با عنوان «گریه نکن فرزند» را منتشر کرد که باعث شد به شهرت بین‌المللی دست پیدا کند. او خودش را به عنوان یک نویسنده ضداستعماری می‌بیند و در نتیجه رمان‌هایش را به زبان مادری خود یعنی کیکویو منتشر می‌کند. او خودش آثارش را به انگلیسی ترجمه می‌کند، اما آن‌ها به زبان‌های دیگر بسیاری هم ترجمه شده‌اند.

در سال ۱۹۷۷ این نویسنده به خاطر یکی از نمایشنامه‌های انتقادی‌اش مورد شکنجه قرار گرفت، بدون دادگاه به زندان افتاد و کتاب‌هایش ممنوع اعلام شدند. در اوایل دهه هشتاد او توانست پناهندگی انگلستان را بگیرد. وقتی نگوگی در سال ۲۰۰۴ دوباره به کنیا بازگشت، او و همسرش مورد حمله قرار گرفتند، به همین دلیل آن‌ها به ایالات متحده رفتند و در حال حاضر هم آنجا زندگی می‌کنند و نگوگی در دانشگاه نیویورک به تدریس مشغول است.

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...