دن کارلین [Dan Carlin] در نقل قولی از فرانک دی روزولت، رئیس‌جمهور آمریکا می‌نویسد: «خب، راه پیروز شدن بر هیتلر، راهی است که به انگلیسی‌ها گفته‌ام اما به آن گوش نمی‌کنند. بارها گفته‌ام که اگر صد هواپیما به آلمان برای اهداف نظامی می‌فرستید، ده تای آنها باید شهرهای کوچک‌تری که قبلا بمباران نشده‌اند را هدف قرار دهند. باید نوعی کارخانه در هر شهر کوچکی باشد، این تنها راه شکست دادن روحیه آلمانی است.»

دن کارلین [Dan Carlin] پایان همیشه نزدیک است» [The end is always near : apocalyptic moments, from the Bronze Age collapse to nuclear near misses]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «پایان همیشه نزدیک است» [The end is always near : apocalyptic moments, from the Bronze Age collapse to nuclear near misses] روزگاران فاجعه‌آمیز از ویرانی عصر مفرغ تا خطرات هسته‌ای نوشته دن کارلین با ترجمه احمدرضا سرمدی از سوی نشر نیماژ به چاپ رسیده است.

عناوین کتاب شامل هشت فصل با این سرفصل‌هاست: «آیا روزگار سخت، مردم قوی‌تری می‌سازد؟»، «عذاب دادن به کودکان»، «پایان جهان آن‌چنان که تصور می‌کردند»، «جزا در نینوا»، «چرخه زندگی در وحشی‌ها»، «سرآغازی عالمگیر»، «چابکان و مردگان» و «جاده جهنم»

مولف در پیش‌گفتار خود نگاهی به دشواری‌های دوران تاریخی دارد و با لحنی ظنز دشواری‌های امروز را قابل تحمل می‌داند: «در حالی که بیشتر مطالب بعدی تاریک است، نگاه به تاریخ راهی است تا شرایط‌مان را با چشم‌انداز بهتری ببینیم. برای نمونه، شنیدن مسائلی که مردم در زمان بمباران شهرهایشان با آن دست به گریبان بوده‌اند یا شنیدن چگونگی تحمل بلایای دهشتناک قرون وسطی کمک می‌کند تا مشکلات شما کوچک به نظر آیند. دندان‌پزشکی پیش از دوران نو، به تنهایی کافی است تا مرا قانع سازد که تحت هر شرایطی، همه چیز اکنون خوب است.»

«آیا روزگار سخت، مردم قوی‌تری می‌سازد؟» در فصل اول همزمانی دارد با روزهایی که ما با اپیدمی کرونا داریم و جزئی از زندگی ما شده است: «شاید عجیب به نظر بیاید که بگوییم سطوح بالای بیماری باعث قوی‌تر شدن انسان‌ها می‌شود اما تاثیر بیماری‌های همه‌گیر مرگبار و متعارف بر یک جامعه و تلفاتی که می‌تواند ایجاد کنند، شاید سطحی از مقاومت را به وجود آورد که بیشتر ما امروزه فاقد آنیم. زن و شوهری که چند کودک خود را به علت بیماری از دست داده‌اند و صبورانه به زندگی شان ادامه می‌دهند، شاید به نظر ما قوی و مقاوم به نظر بیایند.»

مولف در «پایان جهان آن‌چنان که تصور می‌کردند» به عصر مفرع و ویرانه‌های آن در مدیترانه شرقی می‌پردازد و آن را واقعه دهشتناکی برای دنیای باستان برمی‌شمرد که نزدیک دریای مدیترانه بودند. پدیده‌ای که در نظرش حکومت‌ها و مردم مدیترانه مرکزی تا شرق و داخل عراق را تحت تاثیر قرار داد و در اثر آن صدها شهر ویران یا متروکه شدند.

در صفحاتی از فصل چهارم «پایان همیشه نزدیک است» دن کارلین از اثرات برخی بیماری‌های تاریخی از جمله ابله نوشته است: «آبله یکی از بیماری‌های بدنام در تاریخ است. برای این‌که دیدی درباره خطرناکی‌اش داشته باشید باید بگویم که تنها در قرن بیستم، باعث مرگ سیصد تا پانصد میلیون نفر شد، اما این بیماری در سال 1980 از روزی زمین ریشه‌کن شد.»

«جزا در نینوا» در فصل پنجم داستان پادشاهان آشوری است که بسیاری آنها را نخستین معمار امپراتوری مهم در تاریخ بشر می‌دانند؛ آشوریانی که در صفحاتی از این کتاب به خونریز بودن و ویرانگری پادشاهانش اشاره شده و آنچه از آنها در موزه بریتانیا به جا مانده حکایت از وحشی‌گری آنهاست به طوری که برخی مورخان معتقدند چون آشوریان از قبایل، مردمان و حکومت‌ها زهرچشم گرفته بودند باعث آسانی حمله اسکندر به ایران شد، زیرا منطقه بعد از قرن‌ها جنگ با آشوریان تحت یوغ امپراتوری درآمده بود.

مولف در «چرخه زندگی وحشی‌ها» امپراتوری روم را تصور می‌کند که همیشه با نیروی نظامی به تعبیر مولف وحشی‌ها درگیر بوده است، قبایل وحشی که از قبایل آلمانی هستند و نسخه امپراتوری رومی را در هم می‌پیچند.

«شاید یکی از حیرت‌انگیزترین نکات درباره این آنفلونزا این بود که در زمان حمله آن، بشر گام‌های بلندی در پزشکی برداشته بود. اما وقتی نشانه‌های بیماری در نظامیان آمریکایی نمایان شد، متخصصان گیج شدند. جان بری در در کتاب «انفلونزای بزرگ» چگونگی خونریزی مرموز از بینی و گوش ملوانان را توصیف می‌کند، در حالی که دیگران خون سرفه می‌کردند.

بری می‌نویسد: «بعضی جنان بد سرفه کرده بود که کالبدشکافی نشان میداد ماهیچه‌های شکمی و غضروف دنده‌هایشان پاره شده بودند.»... «احتمال این‌که انسان با بدترین طاعونی که تجربه کرده دوباره مواجه بشود چقدر است؟» این سطوری از فصل «وبای عالمگیر» است که به نظر می‌رسد تصور مولف درباره جهان آینده این بود که بیماری همه‌گیرتری بعد از آنفلونزای بزرگ قابل تصور نبود.

در «جابکان و مردگان» دن کارلین به بررسی جنگ سرد می‌پردازد که بازیگران اصلی آن آمریکا و اتحاد شوروی هستند و در این میان بیش از همه به رقابت هسته‌ای میان این دو اشاره دارد و نگاهی به بمباران هسته‌ای هیروشیما.

در فصل پایانی «جاده جهنم» چند صفحه به گفتار سیاستمداران درگیر جنگ از جمله چرچیل و روزولت پرداخته شده که نقل قول رئیس‌جمهور آمریکا در زمان جنگ جهانی دوم بسیار مکارانه‌ است: «فرانک دی روزولت دو موضع متفاوت درباره بمباران شهرهای دشمن داشت: در جامعه، مخالف آن بود در خفا، موافق. در جهارم آگوست 1941، بیانیه‌ای داد که توسط وزیر دارایی آمریکا، هنری مورگنتو، (نقل قول توسط کنراد کرین) ثبت شد: «خب، راه پیروز شدن بر هیتلر، راهی است که به انگلیسی‌ها گفته‌ام اما به آن گوش نمی‌کنند. بارها گفته‌ام که اگر صد هواپیما به المان برای اهداف نظامی می‌فرستید، ده تای آنها باید شهرهای کوچک‌تری که قبلا بمباران نشده‌اند را هدف قرار دهند. باید نوعی کارخانه در هر شهر کوچکی باشد، این تنها راه شکست دادن روحیه المانی است.»

کتاب «پایان همیشه نزدیک است» روزگاران فاجعه‌آمیز از ویرانی عصر مفرغ تا خطرات هسته‌ای نوشته دن کارلین با ترجمه احمدرضا سرمدی در 232 صفحه به بهای 69 هزار تومان از سوی نشر نیماژ منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...