کتاب «رسانه‌های اجتماعی: خوانش انتقادی» نوشته کریستین فوکس، به همت حسین بصیریان جهرمی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات ترجمه شد.

رسانه های اجتماعی خوانش انتقادی

به گزارش ایبنا پروفسور کریستین فوکس (استاد دپارتمان ارتباطات و رسانه دانشگاه وست‌مینستر)، نویسنده بیش از 20 کتاب در حوزه مطالعات انتقادی، ارتباطات و رسانه است. با این حال، کتاب «رسانه‌های اجتماعی: خوانش انتقادی» (2014 و 2017) بیش از سایر آثار او مورد توجه قرار گرفته و طبق آمار گوگل اسکالر، تاکنون بیش از 1500 بار به آن استناد شده است که یکی از معتبرترین و تخصصی‌ترین کتاب‌های «رسانه‌های اجتماعی» به شمار می‌آید.

فوکس با تسلط شگرف و استادانه خود بر آثار متفکران مطالعات انتقادی نظیر هگل، مارکس، انگلس، دورکیم، وبر، تونیس، پوپر، آدورنو، هورکهایمر، مارکوزه، هابرماس، کاستلز و سایر اندیشمندان علوم انسانی، از استدلال دیالكتیك به مثابه روشی تحلیلی در نقد رسانه‌ها اجتماعی بهره می‌جوید تا نشان دهد كه جامعه مدرن چگونه در تمام ساحت‌ها با تناقض‌ها و تعارض‌ها شكل گرفته است.

این اثر تا پایان سال 2018 به زبان‌های آلمانی، ترکی و چینی ترجمه شده و از سوی بسیاری از متفکران و اندیشمندان علوم ارتباطات نیز، مورد ستایش و تحسین قرار گرفته است. به عنوان مثال، وینسنت مسکو (دکترای جامعه‌شناسی دانشگاه هاروارد و استاد برجسته دانشگاه کویینز کانادا) از آن با عنوان «یک متن کلیدی و تأثیرگذار در دنیای رسانه‌های جدید» یاد کرده و جنت واسکو (استاد علوم ارتباطات دانشگاه اورگن و رئیس انجمن بین‌المللی تحقیقات ارتباطات و رسانه) آن را «منبعی دقیق، کامل و مستند برای درک تغییرات رسانه‌های اجتماعی» برشمرده است که مطالعه آن برای همگان مفید خواهد بود.

کتاب «رسانه‌های اجتماعی: خوانش انتقادی»، چارچوبی نظری را برای فهم انتقادی رسانه‌های اجتماعی مطرح می‌کند که بر مبنای آن بستر رسانه‌های اجتماعی در موضوعاتی همچون فرهنگ مشارکتی، قدرت ارتباطات، اقتصاد سیاسی، اخلاق سیاسی، نظارت و حریم خصوصی، مردم‌سالاری و حوزه عمومی، نظام سرمایه‌داری دیجیتال، ایدئولوژی و مبارزات اجتماعی، استثمار و بردگی اینترنتی و... به نقد و چالش کشیده شده است.

فوکس کوشیده است تا به ویژه با تمرکز بر آثار کارل مارکس، نقشی را که منطق سرمایه‌داری، طبقه و کالاها در زندگی روزمره ایفا می‌كنند، کماکان در عصر رسانه‌های اجتماعی درك كنیم. او معتقد است که «خوانش انتقادی» در شکل‌گیری انتقاد از استثمار و سلطه، «اصول جدیدی را برای جهان» ایجاد می‌کند. همچنین تفکر دیالکتیکی این بحث را پیش می‌کشد که سرمایه‌داری از یک طرف، اشکال جدیدی از مشارکت را به وجود می‌آورد و از سوی دیگر، استثمار و سلطه را در روابط طبقاتی شکل می‌دهد؛ چراکه در سرمایه‌داری، نیروهای مولد، همزمان به مثابة نیروهای مخرب نیز عمل می‌کنند.

بصیریان جهرمی (دکترای علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی) که ترجمه کتاب مطرح و پرفروش «قدرت ارتباطات» مانوئل کاستلز را در سالهای 1393 (ویرایش نخست) و 1396 (ویرایش دوم) در کارنامه علمی خود دارد، پس از کسب اجازه از نویسنده این اثر (پروفسور کریستین فوکس) و بهره‌گیری از حمایت معنوی انتشارات سیج، ترجمه ویرایش دوم آن را به اتمام رسانده است.

مترجم این کتاب معتقد است: اگر «قدرت ارتباطات» کاستلز را، که به تعبیر خود او و در پیامی که به مناسبت رونمایی نسخه فارسی آن خطاب به اینجانب نوشته است، «مهمترین اثر در مسیر پژوهشی وی» بدانیم، ناگزیر «خوانش انتقادی» کریستین فوکس بر «رسانه‌های اجتماعی» را می‌بایست، جدی‌ترین اثر یک متفکر معاصر تلقی کنیم که دستِ‌کم در بخش مهمی از آن، نقدی روزآمد و بازاندیشانه بر دیدگاه‌های کاستلز ارائه می‌کند. چراکه، فصل چهارم این کتاب به طور مبسوط به شک‌نگری و رد برخی از آرا و اندیشه‌های کاستلز در کتاب «قدرت ارتباطات» اختصاص یافته است.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...