«نیمه پنهان، زنان ایران در آستانه قرن بیستم: منتخبی از اسناد عبدالحسین میرزا فرمانفرما به انضمام منتخبی از کتابچه مخارج و مواجب ملتزمین رکاب» به کوشش منصوره اتحادیه و همکارانش منتشر شد.

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر تاریخ ایران کتاب «نیمه پنهان، زنان ایران در آستانه قرن بیستم» به کوشش منصوره اتحادیه (نظام مافی)، شیوا رضایی و علیرضا نیک نژاد را با شمارگان هزار نسخه، ۲۴۸ صفحه و بهای ۷۰ هزار تومان منتشر کرد.

محتوای کتاب ممکن است برای مخاطبان کمی نامتعارف به نظر آید، چرا که از دو قسمت مختلف تشکیل شده است، ولی چون هر دو قسمت درباره شرایط زنان در آغاز قرن بیستم است، بی ارتباط با هم نیستند.

مکاتباتی که در قسمت اول درج شده است، جنبه‌هایی از شرایط زنان را در کرمانشاه ترسیم می‌کند که می‌توان آن را به وضع زنان سایر نقاط کشور نیز تعمیم داد و به این نتیجه رسید که اغتشاشات، ناامنی، ضعف دولت و حکومت، فقر عمومی و نقایص قانون موجب اجحاف و ظلم علیه زنان می‌شد. بخصوص با نارسایی قانون تنها مرجع قشر بی پناه و ناتوان جامعه در مقابل زور و قدرت حکومت بود که می‌توانست به شکایات چه از جانب مردان و چه از جانب زنان رسیدگی کند که در این مکاتبات که همگی به فرمانفرما نوشته شده، منعکس است. در بسیاری از این نامه‌ها مشکلات زنان روایت می‌شود که نمونه‌ای از شرایط ناامن و خشن در کل جامعه است، چنانچه والده عبدالباقی چاردولی به فرمانفرما نوشت که عده‌ای شبانه ریخته‌اند به دهکده آنچه دارایی بود حتی خانه و چوب را نیز به یغما برودند و از گله سلطان آباد بیست و هفت جفت گاو غارت کرده‌اند و حتی نعش کشته‌ها را هم برده‌اند.

تعدادی از مکاتبات درج شده در کتاب نیز مربوط به زنان خانواده فرمانفرماست که علی رغم جنبه‌های خصوصی آن، می‌تواند برای شفافیت زندگانی زنان قشری از جامعه آن روز ایران مفید باشد. این مکاتبات حاوی انواع مسائل زنانه است. چانه زدن سر جهیزیه و مهریه، تدارک عروسی، آداب و رسوم و اعتقادات، رقابت و دشمنی میان همسران یک مرد و آسیب‌هایی که از آن ناشی می‌شد. البته این مسائل به هر حال در مقیاس‌های مختلف مشترک کل جامعه بود.

شرایطی که در این اسناد منعکس است، در ساختار جامعه، نحوه حکومت و وضع مالی کشور ریشه داشت که به آسانی قابل تغییر نبود. از دوره ناصری انتقاد روشنفکران موجب اصلاحات جسته گریخته‌اش در نظام مملکت شد ولی با این چندان مفید فایده قرار نگرفت. با انقلاب مشروطه نیز اوضاع بهبود نیافت، چنانکه در دوره دوم حکومت فرمانفرما در کرمانشاه بین سال‌های ۱۳۳۰ – ۱۳۳۲ ق هرج و مرج ادامه یافت و زنان نیز همچنان تحت فشار  و مورد اجحاف قرار داشتند.

انقلاب مشروطه موقعیت زنان را تغییر نداد، ول دو اتفاق با اهمیت در این دوره روی داد که نتایج آن بعدها محسوس شد. زنان به طور خودجوش و داوطلبانه به فعالیت در زمینه فرهنگی پرداختند و با تلاش و تاکید مستمر آنان دولت بالاخره وادار شد که به مساله تحصیل دختران توجه کند. از طرف دیگر از همان آغاز انقلاب مشروطه زنان به مرور به نوعی خودآگاهی رسیدند و متوجه حقوق حقه خود شدند که اهمیت آن شاید در دراز مدت پدیده قابل مطالعه‌ای محسوب شود.

قسمت دوم کتاب «مخارج استمراری ملتزمین رکاب» شاه است که شامل مواجب، مقرری، سیورسات، انعام و... بود که قشر وسیعی از جامعه را دربر می‌گرفت. در اینجا آنچه از لحاظ حقوق و مستمری و... به زنان تعلق می‌گرفت مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج جالبی نز به دست آمده است که شاید در کمتر منبعی به آن اشاره شده است. از شاهزاده خانم‌ها و زنان وابسته به خاندان قاجار گرفته تا دون پایه‌ترین زنان مانند خدمه و کنیز و حتی خواجه‌ها که در اندرون خدمت می‌کردند برای چندین نسل حقوق و مستمری داشتند.

این محاسبات پیچیده هم جنبه‌هایی از نحوه عملکرد مالیه کشور را نشان می‌دهد و هم موید این نکته است که چه گروه عظیمی از مردان و زنان از دولت حقوق دریافت می‌کردند. البته گویا عده‌ای از این زنان ثروتمند بودند و به علت خویشاوندی با خانواده سلطنتی قاجاریه حقوق داشتند، ولی عده‌ای نیز مبلغ کمی دریافت می‌کردند که بدون شک بسیاری از آنها زنان بی بضاعتی بودند که تنها ممر درآمد بر زندگی‌شان همین حقوق بود.

این حقوق‌ها را می‌توان نوعی تقاعد محسوب کرد که به افرادی که خدمت کرده بودند یا به اقوام آنها پرداخت می‌شد که در مقابل آن هیچگونه وظیفه‌ای انجام می‌دادند و بار سنگینی بر مالیه ضعیف کشور تحمیل می‌کردند.البته در مجلس نخست وکلا سعی کردند که هم وزارت مالیه را به صورت وزارتخانه‌ای مدرن درآوردند و هم جلوی برخی مخارج را بگیرند و بودجه‌ای برای دخل و خرج دولت تدوین کنند که هیچکدام موفقیت آمیز نبود.

به طور کل زنان در جامعه قاجاری از منزلت بالایی برخوردار نبودند، چنانکه در موارد زیادی برای حل دعوا یا قتل بین دو خانواده دختری را از خانواده قاتل عقد می‌کردند. دختر به منزله دیه محسوب می‌شد. در این نامه‌ها می‌توان وضعیت زنان را بسیار عالی درک کرد و متوجه شد. تصویری را که این نامه‌ها از وضعیت زنان برای مخاطبان امروز ترسیم می‌کنند، شاید نتوان در هیچ منبع تاریخی دیگری یافت.

................ هر روز با کتاب ...............

کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...