سعیده اسدیان | فارس
خیلی ها ثروت دارند و حاضر نیستند ریالی از آن نه تنها برای امور خیر که حتی برای خودشان خرج کنند و در مقابل افرادی هستند که هرآنچه در طول تمام سال های زندگی شان به دست آورده اند، بی منت و بی توقع صرف امور خیر کرده اند و ضرب المثل قدیمی «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست» را به شکلی عملی به همه نشان دادهاند. حاج حسین ملک یکی از همین افراد است که ثمره سال ها فعالیت و علاقه اش به نسخ خطی را در طبق اخلاص گذاشت و تقدیم مردم کرد.
کسی که خیلی ها هنوز شناخت درستی از او ندارند اگر کتابخانه و موزه ملی ملک نبود شاید بزرگترین واقف فرهنگی ایران ناشناخته می ماند، البته خیلی ها هم مانند مهدی یساولی روزنامهنگار، پژوهشگر و دانشآموخته تاریخ از دانشگاه شهید بهشتی آنقدر ازاو شناخت دارد که تصمیم می گیرد کتابی راجع به تاریخ شفاهی این واقف بزرگ ایران بنویسد.
به همین بهانه با وی به گفت و گو نشستیم تا برایمان از این کتاب بگوید، آنچه می خوانید مشروح گفت وگوی ما با مهدی یساولی نویسنده کتاب «روزگار ملک»است.
ایده نوشتن این کتاب از کجا آمد و هدف شما از نگارش این کتاب چه بود؟
متأسفانه آگاهیهای مستند و درستِ تاریخی درباره حاج حسین آقا ملک به اندازه نیاز برای پژوهشگران و تاریخنگاران حتی در گستره همگانی جامعه وجود ندارد، ما با یک پدیده مهم در تاریخ معاصر ایران روبهرو هستیم که کارهای شگرف، فرای گسترههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در گذر دو سده اخیر انجام داده اما جامعه، او و کوششهایش را به اندازه و به درستی نشناخته است.
البته کمی آگاهیهای فراگیر درباره حاج حسین آقا ملک وجود دارد که همان گفته و شنیده های تکراری است، این که او واقف و نیکوکاری بزرگ بود، کتابخانه و موزه ملی ملک را بنیان گذاشته، خانهای تاریخی در بازار تهران داشته که مکان پیشین کتابخانه و موزه ملی ملک بوده، همچنین موقوفههایی گسترده نیز در خراسان بر جای نهاده است.
کمی هم درباره تبارش میدانیم، از پدربزرگاش آقا مهدی ملکالتجار که با امیرکبیر همدوره بوده و ارادت و احترامی دوسویه میانشان بوده، همچنین پدرش حاج محمدکاظم ملکالتجار که بازرگانی بزرگ در میانههای دوره قاجار بوده که در برهههایی به کنشگری سیاسی و اجتماعی همچون رخداد قیام تنباکو یا پایهگذاری «شرکت عمومی» نیز روی میآورده است.
18 سال پیش که خبرنگاری جوان، جویای تازگیها و کنجکاو بودم، هنگامی که در محوطه تاریخی باغ ملی تهران میگشتم، ساختمان زیبای کتابخانه و موزه ملی ملک را در میانه این محوطه جذاب تاریخی در قلب تهران دیدم. کنجکاوانه به آنجا رفتم تا بیشتر درباره اش بدانم.
پس این اولین آشنایی شما با حاج حسین آقا ملک بود؟
بله، اولین آگاهیام درباره حاج حسین آقا ملک در جایگاه بنیانگذار و واقف کتابخانه و موزه ملی ملک و گنجینهاش به سال 1382 بر میگردد، در دومین نوشته و گزارش حرفهای برای روزنامه ایران درباره این گنجینه و بنیانگذارش نوشتم که با تیتر «اینجا کتابخانه و موزه ملی ملک است: کنکوریها بشتابید!» در روزنامه منتشر شد.
رویکرد و تیتر گزارش به این مسأله اشاره میکرد؛ کتابخانهای که روزگاری میعادگاه ادیبان، اندیشمندان، ایرانشناسان، نسخهشناسان، استادان و نویسندگان بزرگ ایرانی و غیر ایرانی در تاریخ معاصر همچون ملکالشعرای بهار، دهخدا، والتر هینتس، مینورسکی و ادوارد براون بوده، در زمان فراهمآوری و نگارش گزارشام برای روزنامه، بیشتر به مکانی برای گردهمایی دانشآموزان پشت کنکوری درآمده بود.
نه آن روز نه امروز عقیده ام این نبوده که اینگونه مخاطبان به چنین کتابخانههای بزرگ نباید بروند اما آن گزارش و تیتر به این مسأله اشاره داشت که کتابخانه و موزه ملی ملک به علتهای گوناگون از فلسفه و سنت پیشین آن به ویژه در روزگار بنیانگذار و واقف دور شده بود، یعنی آنها که «میتوانستند»- یعنی دانشآموزان و نوجوانان- به این کتابخانه بیایند، آمده بودند اما آنها که «باید»- یعنی نسخهشناسان، اندیشمندان، ادیبان و ایرانشناسان، گویی از آن دور و با آن بیگانه شده بود، دستکم برای من چنین ذهنیتی ایجادشده بود هرچند بعدها فهمیدم که آن درکِ نخستین در دیدار نخست درست بوده است.
واکنش ها به انتشار آن گزارش چه بود؟
بعد از انتشار گزارش، ایمیلی از آقای سودآور نوه حاج حسین آقا ملک که در آمریکا زندگی می کرد به دستم رسید که در آن بعد از سپاسگزاری از انتشار گزارش و یادآوری جایگاه حاج حسین آقا ملک و گنجینه تاریخیاش، همچنین نقد وضعیت آن روزِ کتابخانه و موزه ملی ملک، مرا به خواندن نوشتاری درباره حاج حسین آقا ملک تشویق کرد که پیشتر برای یک مجله فارسیزبان در آمریکا نوشته بود.
آن نوشتار یافتههایی جذاب درباره جهان اندیشه و زندگی خصوصی حاج حسین آقا ملک داشت. این رخداد آغاز پیوند میان ذهن من و پدیدهای با نام حاج حسین آقا ملک بود. روزگار گذشت تا 9 سال بعد در سال 1391 برپایه پیشنهادی تصمیم گرفتم پژوهش تاریخ شفاهی زندگی حاج حسین آقا ملک را انجام دهم.
پس با آگاهی کامل به سراغ نوشتن این کتاب رفتید؟
بله حالا دیگر آگاهیام درباره یکی از بزرگترین واقفان و نیکوکاران ایران در تاریخ ایران، افزایش یافته بود و بیش از گذشته میتوانستم با چشماندازی روشن به این پدیده نگاه کنم و دربارهاش بنویسم. این پژوهش درآغاز گفتوگوی تاریخ شفاهی با چند استاد نامآور را هدف داشت که حاج حسین آقا ملک را میشناخته، او را دیده یا همنشین اش بودند، همچنین در گفتوگو با چند نفر از اعضای خانوادهاش همچون دخترهای بازمانده و نوهها، درباره زندگی شخصی حاج حسین آقا ملک نکات جدیدی را فهمیدم.
تصور این بود که تعداد گفتوگو شوندهها کمتر از ده نفر خواهد بود و از آن بیشتر نمی شود، چرا که حاج حسین آقا در سال 1351 خورشیدی در 101 سالگی درگذشته بود و زمان آغاز پژوهش- سال 1391 خورشیدی- 40 سال از آن روزگار میگذشت، بنابراین به جز بازماندگان خانواده ملک، باید کسانی را از میان استادان، فرهیختگان، نسخهشناسان و اندیشمندان پیدا می کردم که دستکم 60 سال و بیشتر داشته تا پیشگاه حاج حسین آقا ملک را درک کرده یا با او همنشین بوده و از همه مهمتر خاطرههایی با او داشته باشند.
در نهایت با چند نفر گفت وگو داشتید؟
از زمانی که شناسایی گفتوگوشوندهها را آغاز کردم فهمیدم برخلاف باورِ نخستین، افراد زیادی را می توان پیدا کرد که او را از نزدیک میشناخته و همنشین و همسخناش بودهاند، حتی کسانی که در کهنسالی او نوجوان بودهاند! به همین جهت تعداد گفتوگوشوندهها از چند نفر بیشتر شد و به جایی رسید که پس از نزدیک 5 سال جستوجوی پیوسته، با 50 استاد، اندیشمند، نسخهشناس، ادیب، پژوهشگر و نویسنده برجسته، همچنین تعدادی از افراد خانواده ملک از دختران و نوهها گرفته تا بستگان دورتر و آشنایان گفتوگو کردم.
گفتوگوهایی که خاطرهها، یادها، یافتهها و دستاوردهایی نو و کارآمد درباره زندگی اجتماعی و شخصی حاج حسین آقا ملک در جایگاه بنیانگذار یکی از بزرگترین کتابخانهها و موزههای ایران و بزرگترین واقف تاریخ معاصر دربرداشتند.
کتاب «روزگار ملک» شامل چه بخش هایی است؟
این کتاب 80 خاطره درباره حاج حسین آقا ملک را دربرمیگیرد که در چهل خاطره در دفتر یکم آمده و اکنون آماده انتشار است. دفتر دوم نیز پس از آمادهسازی و انتشار دفتر یکم، در نوبت چاپ قرار میگیرد، این 80 خاطره تنها بخشی از پژوهش بزرگ «تاریخ شفاهی زندگی حاج حسین آقا ملک» به شمار میآیند و گوشههایی از زندگی و سرشت و جهانبینی حاج حسین آقا ملک را نشان میدهند.
متن کامل پژوهش که گسترهای بسیار فراتر از این خاطرهها دارد و خواننده را به یک سفر دراز در جهانِ اندیشه بزرگترین نیکوکار و واقف تاریخ معاصر ایران میبرد، پس از انتشار دو دفتر «روزگار ملک» در چارچوب یک کتاب با رویکرد تاریخ شفاهی منتشر میشود و در دسترس پژوهشگران و دوستداران فرهنگ و تاریخ جای میگیرد.
چقدر زمان برد تا کتاب آماده نوشته شود؟
پس از پایان پژوهش «تاریخ شفاهی زندگی حاج حسین آقا ملک» در سال 1395 خورشیدی، کارِ برونآوری 80 خاطره از میان یافتههای پژوهش پس از یک سال آغاز شد و دفتر یکم در یک برهه دو ساله با ویرایش متنها و خاطرهها و یکدست کردن اندازه آنها برای نشر آماده شد. گفتوگوشوندگان بهترین منابع در برگزیدن و جایگذاری خاطرهها در کتاب بودند. پارهای از آنها متأسفانه در سالهای پس از گفتوگو تا نگارش متن پایانی کتاب درگذشتند، بزرگانی همچون منوچهر ستوده و محمد گُلبن که خاطرههایی ناب درباره حاج حسین آقا ملک برایم گفتند.
برخی از دوستانم به ویژه در گستره علم تاریخ که در یافتن تعدادی از گفتوگو شوندگان راهنمایم بودند، همچنین شماری از کارشناسان کتابخانه و موزه ملی ملک که در پیونددادن پارهای گفتوگوشوندگان به من دلسوزانه یاریام دادند، جایگاهی ارزشمند در آغاز و پایان این پژوهش دارند. بازماندگان و اعضای خانواده ملک نیز در این مسیر بزرگوارانه به یاریام آمدند و با وجود دشواریهای بسیار پذیرفتند پای پرسشهایم بنشینند تا گفتوگوها انجام شود. پارهای سندهای تاریخی هم مسیر انجام پژوهش و گفتوگوها به کار میآمدند تا شناختی بهتر درباره حاج حسین آقا ملک به دست آورم.
آیا این کتاب صرفاً یک زندگینامه است؟
کتاب «روزگار ملک» زندگینامه نیست، پیشگفتاری که بر کتاب نوشتم یک نمای فراگیر درباره زندگی، سرشت و کوششهای حاج حسین آقا ملک پیش روی میگذارد تا خواننده اگر شناختی درباره او نداشته یا این شناخت اندک باشد، دریابد با چه کسی روبهرو است. کتاب اما فراتر از این است و نمیخواهد زندگینامه حاج حسین آقا ملک را برپایه ترازِ کتابهای زندگینامهای بگوید.
در کتاب «روزگار ملک» بر آن بودهام از زبان، سخن و قاب نگاهِ نامآوران فرهنگ، ادب، دانش و پژوهش در این سرزمین، نمایی تازه از یک بزرگ مرد تاریخی پیش روی بگذارم که برخلاف پندارها، یک پدیده فرازمینی و ویژه نبوده، انسانی «عادی» و باورپذیر بوده که با برخورداری از ثروت بسیار و افسانهای راه نیکبختی و کامروایی را در سادهزیستی، همنشینی با همگان به ویژه اهل فرهنگ و هنر و گردآوری میراث تاریخی گذشتگان و برجاینهادن آن برای آیندگان جسته است.
هریک از گفتوگوشوندگان پژوهش «تاریخ شفاهی زندگی حاج حسین آقا ملک» که خاطرههایشان در این کتاب آمده، از نگاهی ویژه به او نگریسته و برداشت و دریافتشان را بازگفتهاند. من به دنبال این بودم با چیدن خاطرههای گوناگون در کنار یکدیگر، هم یک نمای فراگیر از سرشت، خوی و منش این انسان بزرگ را پیش روی خواننده بگذارم هم بیآن که جهتگیری ویژه در کار باشد، دست خواننده را برای پذیرش هریک از جنبههایی باز بگذارم که گفتوگوکنندگان درباره او سخن گفته اند.
دفتر یکم کتاب در کنار 30 خاطرهای که دستاورد پژوهش «تاریخ شفاهی زندگی حاج حسین آقا ملک» بوده، 10 خاطره هم از بزرگانی درباره حاج حسین آقا ملک دارد که دهههای گذشته پیش از نشر در این کتاب در مجلههای تخصصی گستره کتاب، کتابداری و نسخهشناسی منتشر شدهاند.
این خاطرهها از نامدارانی چون زندهیادان احمد سهیلی خوانساری سرپرست پیشین کتابخانه ملی ملک در روزگار زندگی حاج حسین آقا ملک، ایرج افشار کتابشناس برجسته و حبیب یغمایی بنیانگذار و مدیر مجله یغما بودهاند، کسانی که سالها پیشتر از برنامهام برای پژوهش درباره «تاریخ شفاهی زندگی حاج حسین آقا ملک» زندگی را بدرود گفته و درگذشته بودند و به آنها دستکم در این جهان دسترس نداشتهام، چهبسا که اگر به آن بزرگواران دسترسی داشتم خاطرههایی بیش از اینها که پیشتر نوشته بودند به دست میآوردم.
مهم ترین افرادی که با آنها گفت و گو کردید چه کسانی بودند؟
احمد سهیلی خوانساری و ایرج افشار از میان آن خاطرهنویسان در پیوند با حاج حسین آقا ملک جایگاهی ویژه داشتهاند، چراکه سهیلی نزدیک به 30 سال با او همنشین بوده و در گسترش کتابخانه ملی ملک همتراز و همسان حاج حسین آقا ملک کوشیده، افشار هم به دلیل جایگاه ویژه در گستره کتاب و کتابشناسی در دهههای پیدرپی تاریخ معاصر ایران به دلیل قراردادی که برای فراهمآوری فهرست نسخههای خطی کتابخانه ملی ملک با حاج حسین آقا ملک بسته بوده، چندین سال با او پیوند نزدیک داشته و همنشین بوده است.
خاطرههای نشریافته آن بزرگان درباره حاج حسین آقا ملک در آن مجلههای تخصصی به اندازهای ارزشمند بودند که در چارچوب کتاب «روزگار ملک» اگر نمیگنجیدند، کتاب کاستی داشت. به همین جهت این آسیب را به جان خریدم به این قیمت که شناخت خواننده کتاب درباره سرشت حاج حسین آقا ملک گستردهتر و فراگیرتر باشد.
حاج حسین آقا ملک چه تأثیری در زندگی شخصی شما داشته است؟ نظر شخصی خودتان در مورد حاج حسین ملک چیست؟
حاج حسین آقا ملک انسانی چند گسترهای بوده، با برخورداری از هوش و زیرکی بسیار توانست کاری را آغاز و به پایان برساند که تنها یک دولت میتواند از پسِ آن برآید. اگر تنها موقوفه فرهنگی او را در تهران یعنی کتابخانه و موزه ملی ملک را در نظر بگیریم و از موقوفهها و بخششهای اقتصادیاش در خراسان و تهران بگذریم، می فهمیم کار بزرگ او با کار یک دولت همتراز بوده است.
چرا که یک دولت و حکومت میتواند کتابخانه ملی بنیان بگذارد، آن را اداره کند و گسترش دهد و از پسِ هزینههای هنگفت آن برآید همانگونه که کتابخانههای ملی و مجلس در ایران یا کتابخانههای ملی در لندن و پاریس اینگونه هستند و به دولت پشتوانه اقتصادی، سیاسی، مدیریتی و ساختاری دارند.
موزه ملی ملک هم در تراز چند موزه نخست ایران از دیدگاه آثار تاریخی و ارزشی جای میگیرد، وی نه تنها چنین گنجینه تاریخی را بنیان و برای آیندگان به یادگار گذاشت که از این نیز پای را فراتر نهاد؛ برخلاف بسیاری موقوفهها و نهادهای فرهنگی که از دیدگاه مالی به حکومتهای و دولتها وابستهاند و به ویژه پس از درگذشت بنیانگذار یا واقف، از بودجه همگانی کشور روزی میگیرند، حاج حسین آقا ملک بیش از 60هزار هکتار زمین کشاورزی، باغ و دامداری در خراسان بر کتابخانه و موزه ملی ملک، نیز بهداری چناران در یکی از موقوفههایش، وقف کرد تا بودجه این دو نهاد را فراهم آورند و از وابستگی مالی و اقتصادی به حکومتها و دولتها دور باشند.
او ثروتی بزرگ از پدر به ارث برده، به همان اندازه که برادر کوچکاش حاج حسن آقا ملک از ثروت پدر بهرهمند شده بود. برادر کوچک اما به راهی دیگر رفت و دارایی موروثی را در سودای جهانگردی هزینه کرد. دستاورد گامنهادن در این دو مسیر چشمگیر است؛ آن یکی که به راه فرهنگ رفت هم گنجینهای سترگ گرد آورد و برای مردمان سرزمیناش برجای نهاد هم نام جاویدان یافت و به کاروان نامداران تاریخ و فرهنگ ایران پیوست دیگری اما به راهی رفت که همگان میروند و یادگار و نام برجای نمیگذارند.
همه اینها شاید دستاویزهایی بوده باشد که مرا به پژوهش و کنجکاوی درباره زندگی و سرشت حاج حسین آقا ملک برانگیخته ، شیوه زیست او نیز دیگر دستاویزی به شمار میآید که مرا به سوی او کشانده است. حاج حسین آقا ملک برخلاف بسیاری از مالداران و نامداران تاریخ این سرزمین که در مسیر جریان اصلی سیاست و اجتماع ایران در دورههای گوناگون نشسته و زیستهاند، گوشه نشسته بود و از زایش تا درگذشت، 6 پادشاه را در دو دوره قاجار و پهلوی، دو کودتای مهم تاریخی در سالهای 1299 و 1332 خورشیدی، دو جنگ بزرگ جهانی و برآفتادن سلسله قاجار و برآمدن سلسله پهلوی را از سر گذرانده است.
البته هوش و زیرکی حاج حسین شاید نخستین دستاویزی به شمار آید که مرا به کنجکاوی و پژوهش درباره سرشت و منش او برانگیخته است.
در مسیر نوشتن کتاب حمایتی از شما صورت گرفت؟ از سختی هایی که برای نوشتن کتاب داشتید برایمان بگویید؟
پژوهشهایی از این دست که برپایه تاریخ شفاهی استوار میشوند بیش از پشتیبانی دیگران، به سختکوشی و خستگیناپذیری نیاز دارند. برای گفتوگو با زندهیاد دکتر منوچهر ستوده که واپسین روزهای عمر را آن روزگار در باغ شخصی در منطقه سیسرا در مازندران میگذراند، با قرار پیشین که پس از دو سال پیگیری و پیلهکردن درست شده بود، 22 ساعت در هشتم فروردین 1393 در جاده پرترافیک چالوس رانندگی کردم و دستاورد آن تنها یک گفتوگوی 15 دقیقهای و بازگویی یک خاطره بود.
نزدیک سه سال به شیوههای گوناگون بر سر راه زندهیاد دکتر احمد اقتداری میرفتم تا او را به گفتوگو راضی کنم. دیگر گفتوگوها نیز کموبیش چنین سختیها را داشت. کتابخانه و موزه ملی ملک هم در راه این پژوهش تاریخ شفاهی هم در مسیر نگارش کتاب «روزگار ملک» همراهی داشت، خانواده و بازماندگان ملک نیز بزرگوارانه هم امید میبخشیدند هم به انتشار کتاب رضایت دادند. بیش از همه اما بزرگانی که پیشنهاد گفتوگو را میپذیرفتند و برخی دشواری کار را با سن بالا یا بیماری تاب میآوردند، در مسیر پژوهش تاریخ شفاهی و نگارش کتاب نقش داشتند.
پیادهسازی گفتوگوها و پایبندی به گفتههای گفتوگوشوندگان از دشواریهای پژوهش بود. سن بیشتر گفتوگوشوندهها بالا و خاطرههایی گاه از یادشان رفته بود که چندین بار به روشهای گوناگون باید گفتوگو میکردیم تا به آنچه میخواستم برسیم. دوگانگی ویرایشِ ادبی گفتهها و پایبندی به ادبیاتِ سخنان گفتهشده، همواره از زمان آغاز ویرایش متنها تا پایان نگارش کتاب همراه بود و مرزی باریک این دوگانه را از هم سوا میکرد.
در این کتاب از چه تصاویر و مستنداتی به عنوان ضمیمه استفاده شده است؟
کتاب «روزگار ملک» متنپایه است و بر آن بودم هیچگونه تصویر یا عکس جز حاج حسین آقا ملک در آن نیاید. این را هم نباید از نگاه دور داشت که تصویرها و عکسهایی چندان از حاج حسین آقا ملک برجای نمانده است. امیدوارم خواننده این کاستی را بر من ببخشاید و تنها از دریچه نوشتهها و خاطرهها با حاج حسین آقا ملک آشنا شود.
گروه مدنظر شما برای مطالعه این کتاب چه کسانی هستند؟
خاطرهها و نوشتههای کتاب «روزگار ملک» شاید به کار تاریخنگاران، نسخهشناسان، پژوهشگران به ویژه در گستره علوم انسانی و اجتماعی همچنین آنهایی بیاید که شناخت و بازشناسی بزرگان این فرهنگ، سرزمین و تمدن را دوست میدارند. حاج حسین آقا همزمانِ آوازهای بلند در میان اهل فرهنگ و ادب و دوستداران کتاب اما همانگونه که گفتم برپایه شیوه ویژه زیست در زندگی درازش که 101 بود، برای بافت همگانی جامعه چندان شناختهشده نیست.
یکی از انگیزهها و آرزوهایم برای پژوهش تاریخ شفاهی زندگی حاج حسین آقا ملک- که از آغاز تا پایان همواره همراه پیش روی داشتم- آن بود که دستاورد این پژوهش در ساخت سریالی تلویزیونی در تراز «روزگار قریب» آن هم به کارگردانی کیانوش عیاری به کار آید و دستمایه آن شود.هنوز هم این آرزو را دارم.
به ویژه دوست دارم خراسانیها و مشهدیها که نام ملک را بسیار شنیدهاند و در کنار درستها و راستهایی که از او میدانند افسانههایی نیز دربارهاش شنیدهاند، خوانندگان کتاب «روزگار ملک» باشند تا در کنار افسانهها و قصههایی فراوان درباره ثروت و زندگی شخصی او با نمایی دیگر از حاج حسین آقا ملک روبهرو شوند؛ به ویژه شهرداریهای تهران و مشهد که درباره الگوسازی از مسیر شناساندن این بزرگان، کارهای انجامنشده بسیار دارند.
کتاب چه زمانی منتشر می شود؟ قیمت و تیراژ آن چقدر است و چگونه باید آن را تهیه کرد؟
کتاب 6 ماه پیش به یکی از ناشرهای بزرگ کشور داده شده و ناشر پذیرفته بود با سرمایهگذاری مناسب آن چاپ و منتشر کند، نادیدهگرفتن حقوق مادی و معنوی نویسندگان و پژوهشگران یکی از گرفتاریهای گستره نویسندگی در ایران به شمار میآید. ناشر پس از پذیرش پایانی ناگهان در واکنش به گرفتاریهای پدیدآمده در گستره نشر به ویژه در دوره پس از گسترش بیماری کرونا، خود را از برآوردن حقوق مادی و معنوی نویسنده برکنار داشت.
میزان و چگونگی پرداخت دستمزد مادی برایم کمترین اهمیت را نداشت اما نکته ارزشمند به یاد داشتن این مسأله است که نویسندگی نیز حقوقی دارد که ناشر یا هرکس دیگر، بیتوجه به میزان دستمزدها بدان باید پایبند باشد. ارزش این مساله تا آنجا بود که کتاب را با وجود خوشنامی و بزرگی ناشر پس گرفتهام تا ناشری دیگر آن را چاپ کند.
کتابخانه و موزه ملی ملک نیز که به تازگی پس از سالها پروانه نشر گرفته، بسیار انگیزه دارد و برآن است کتاب را خود نشر دهد. امیدوارم هرچه پیش آید اما دستاورد آن نیک باشد به ویژه از نگاه مالی به گونهای باشد که خوانندگان ناگزیر به پرداخت هزینه بالا نباشند.
بسیار دوست داشتم کتاب «روزگار ملک» تا سوم مرداد که سالروز درگذشت حاج حسین ملک است منتشر شود اما با توجه به گذشت زمان امیدوارم تا ششم آبان که سالروز وقف کتابخانه و موزه ملی ملک بر آستان قدس رضوی است این کار به پایان برسد.
................ هر روز با کتاب ...............