خاطرات شفاهی محسن خسروی در کتاب «سال‌های شیدایی» نوشته نرگس لقمانیان توسط انتشارات راه یار منتشر شد.

خاطرات شفاهی محسن خسروی در کتاب «سال‌های شیدایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، محسن خسروی از سال ۱۳۴۹ تاکنون یکی از صحنه‌گردانان اصلی تئاتر کاشان بوده است. او از اولین نوشته‌ها و اجراهایش در دبیرستان پهلوی سابق و مسجد میانچال کاشان گرفته تا دوران دانشجویی و سپس در دوران پختگی و اوج هنری با بیان و فرمی تازه از فکر دینی، آئینی و عرفانی نقش‌ها را به صحنه می‌آورده است. به‌طوری‌که با وجود تنوع ژانرها و موضوعات و ایده‌های نمایشی او می‌توان نگاه دینی و عرفانی را به عنوان زمینه ثابت کارهای او شناخت.

خسروی عضو شورای نظارت و ارزشیابی نمایش کاشان، نقش مؤثر و ارزنده‌ای در تئاتر کاشان در بخش‌های مختلف بازیگری، تدریس، نویسندگی و کارگردانی داشته و چند دوره داور و عضو ستاد برگزاری جشنواره سراسری تئاتر مهر کاشان بوده است و تاکنون بیش از ۶۰ نمایشنامه به رشته تحریر در آورده است.

آثار و تلاش‌های خسروی پس از پیروزی انقلاب آرام‌آرام پای تئاتر کاشان و هنرمندان این حوزه را به جشنواره‌ها و همایش‌های هنری ملی باز کرد. «اسب سفید» و «آن قوم به حج رفته»، «پیر چنگی» و «هفت پیکر» از جمله این آثار هستند.

در بخش پیوست‌های این کتاب، نصرالله قادری، کارگردان، منتقد، نویسنده، مدرس سینما و تئاتر و علی منتظری، پژوهشگر برجسته تئاتر کشور در یادداشت‌هایی به تبیین شخصیت محسن خسروی پرداخته‌اند.

نصرالله قادری در بخشی از یادداشت خود درباره این کتاب و محسن خسروی اینطور نوشته است:

«سال‌های شیدایی» در هفت بخش از بدایت تا نهایت عاشقی کرده است. پنج پرده، گفتارهای تنهایی مردی که عاشقانه دویده است و یک پیشگفتار و در نهایت یک پیوست. و چه رازی در این هفتِ مقدس هست. باید پابه‌پای او دوید تا آن را یافت؛ آن را که در پرده است، آن را که در لابه‌لای سطور گفته آمده، ناگفته مانده است، رنج و عشقی که در پس کلمات در حجاب مانده است. او از آخر کوچه‌ای که در آن زاده شد، آغاز می‌کند و پا در سفر می‌گذارد تا باز به کاشان برگردد و «بدین‌سان مسافرت به پایان می‌رسد». و کنش در ذهن مخاطب تازه آغاز می‌‎شود که حاصل این‌همه دویدن، رنج بردن، نادیده‌شدن، گاه دیده شدن، شادی و شور و تلخی برای چه بود؟ و پاسخ در ذهن مخاطب است و نه در مکتوب.
و چقدر خرسند شدم در زمانه‌ای که یک هنرمند خوب خداباور، هنرمندی است که مرده باشد، پیش از سفر بی‌بازگشتش یادش کردند. او از قبیله مستأجران خانه دایی‌یوسف نیست. پُز روشن فکرنمایی ندارد. اهل جاروجنجال و شُو کردن و دیده شدن نیست. فقط عاشق است. همین.
اهل کاشان است. مهربان و دوست‌داشتنی است. قلم به‌دستی تواناست. نخبه‌ای خردورز و دردمند است و «سال‌های شیدایی» حکایت سفر اوست در این گیتی که چگونه زیسته، چگونه عمل کرده، چگونه دیده و چه آرزوهایی که دارد. حکایت رنج‌ها و درمان‌ها، شادی و موفقیت‌ها و گریز از «بودن» به «شدن» است…»

همچنین در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«یک ساعت گذشته بود. هوا رو به تاریکی می‌رفت. رسیده بود به حیاط اصلی کاخ پاپ. در حیاط کلیسا، با داربست‌های فلزی، جایگاهی ساخته بودند برای تماشاچی‌ها. نشست روی یکی از سکوها. جوان سه زنگ نواخت و نمایش شروع شد. بازیگرها یکی‌یکی به میدان آمدند.
حالا، درست یک روز بعد از عاشورا، نشسته بود گوشه‌ای از فرانسه و تعزیه می‌دید…»

این کتاب در ۴۵۶ صفحه، شمارگان هزار جلد و قیمت ۲۳۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...