سید صادق موسوی؛ دبیر سی و ششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران با اشاره به اهمیت و قدمت این جشنواره در غرب آسیا و میزان مخاطبان آن گفت: در این دوره از جشنواره آثاری از 111 کشور جهان دریافت شده است که 50 فیلم کوتاه از 25 کشور برای حضور در جشنواره انتخاب شده است.

به گزارش ستاد خبری بیست و هفتمین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، او با اشاره به همکاری با موسسه خانه کتاب برای پیوند میان سینما و ادبیات گفت: از 5 سال پیش این همگرایی ایجاد است و به نظر می‌رسد که ایجاد چنین فضایی ثمرات خوبی برای سینما و ادبیات داشته باشد.

بی‌رغبتی سینمای ایران به اقتباس از آثار ادبی
در ادامه این مراسم محمد قاسم زاده، نویسنده کتاب «این و سو آن سوی خیال» با اشاره به توجه کشورهای دیگر به اقتباس از آثار ادبی برای ساخت فیلم و سریال گفت: آثار ادبی بزرگ جهان گاهی بارها و بارها اقتباس می‌شوند و و به صورت فیلم در می‌آیند اما متاسفانه سینمای ایران رغبت چندانی به این کار ندارد که باید دلایل آن بررسی شوند.

او ادامه داد: البته باید توجه داشت که هر اثر ادبی چه در ایران و چه در خارج از ایران قابلیت اقتباس ندارد زیرا برخی نویسندگان ذهنی می‌‎نویسند که چنین آثاری نمی‌توانند به فیلم تبدیل شوند. همچنین برخی نویسندگان نیز زبان‌باز هستند که توجه سینماگران را برنمی‌انگیزد. داستان وقتی به تصویر نزدیک می‌شود این قابلیت را پیدا می‌کند که بر روی پرده سینما برود.

نویسنده کتاب «این سو و آن سوی خیال» با اشاره به ویژگی‌های این کتاب گفت: در این کتاب نام برخی از نویسندگان مطرح را نمی‌بینیم و آن به معنی بی اهمیت بودن این نویسندگان نیست بلکه ارزش ادبی آن‌ها خاص است. این کتاب داستان‌هایی از نویسندگان از سال 1310 تا نویسندگان معاصر را در بر می‌گیرد. ابتدا 25 داستان انتخاب شد که با توجه به خیل آثار خوب با هماهنگی ناشر تعداد 50 داستان انتخاب شدند.

کیارستمی‌ هم با فیلم کوتاه به سینما علاقه‌مند شد
قاسم زاده ادامه داد: خوشبختانه دست ما برای انتخاب آثار باز بود و داستان‌هایی انتخاب شدند که با هدف اصلی جشنواره فیلم کوتاه تهران که آماده ساختن نسل جوان برای اقتباس از داستان‎های خوب فارسی است، هماهنگ باشد.
او با انتقاد از فقدان ارتباط میان سینما و ادبیات ایران گفت: متاسفانه سینمای ما ادبیات را نمی‌شناسد و ادبیات ما نیز با سینما و تئاتر غریبه است. افراد کمی مانند غلامحسین ساعدی وجود داشته‌اند در ادبیات ایران که هم از سینما و تئاتر سر در بیاورند و هم از ادبیات.
او در پایان با اشاره به اهمیت فیلم کوتاه خاطر نشان کرد: سینماگرانی مانند عباس کیارستمی در دهه 40 و 50 شمسی با ساخت فیلم‌های کوتاه مطرح و به سمت فیلم بلند حرکت کردند. این نشان می‌دهد که تربیت سینماگران در حوزه فیلم کوتاه برای آینده بسیار ارزشمند است.

کاهش اقتباس از آثار ادبی از دهه 60 به این سو
در ادامه این مراسم سعید عقیقی نویسنده کتاب «داستان گویی در فیلم کوتاه» با اشاره به بخش‎های از این کتاب گفت: این کتاب به دو بخش تقسیم شده است. بخش اول به معیارها و کلید واژه‌های فیلم کوتاه می‌پردازد و برای جمع‌آوری آن به 800 فیلم کوتاه بین سال‌های 1928 تا 2018 رجوع شده است.

او ادامه داد: بخش دوم کتاب نیز درس‌گفتارهای از کارگاه‌های فیلم کوتاه است. متاسفانه در ایران از دهه 60 به سمت دهه 80 اقتباس از آثار ادبی کم و کمتر شده است. اسکلت درام نیازمند شناخت درام، ایده محرک و پایان است که در فیلم کوتاه و بلند با یکدیگر تفاوت دارند.

در ادامه نیز محمد حسین صالحی نویسنده کتاب «فرصت‌الدوله شیرازی و فیلم آثار عجم» درباره شخصیت این فرد در تاریخ معاصر و میزان خدماتش به فرهنگ و هنر ایران سخن گفت.

خاطرات جالب میرصادقی از شهرت نویسندگی
در پایان این مراسم نیز از جمال میرصادقی نویسنده و مدرس داستان‌نویسی و میمنت ذوالقدر به دلیل تلاش‌های آن‌ها و خدماتشان به ادبیات فارسی تقدیر شد.

میرصادقی پس از دریافت جایزه پشت تریبون قرار گرفت و خاطراتی از چاپ نخستین اثرش در روزنامه‌ها و واکنش اطرافیانش گفت و عنوان کرد: در ابتدا فکر می‌کردم که با چاپ اثرم در مجلات فردی مشهور خواهم شد اما زمانی که به تهران آمدم تا در دانشگاه تحصیل کنم و فکر می‌کردم که افراد بسیاری داستان من را خوانده‌اند. در نخستین دیدارم در دانشگاه، با میمنت ذوالقدر آشنا شدم و از او درباره داستانم سوال کردم. او گفت که داستان من را نخوانده است و به همین دلیل داستانم را به او دادم. این سرآغازی برای دوستی و ازدواج ما بود.

او ادامه داد: همچنین زمانی که ازدواج کردیم در محله‌ای زندگی می‎کردیم که همسایه ما یک کارمند دانشگاه بود. دختر او هر روز به من سلام می‌کرد و من فکر می‌کردم حتما پدر او درباره داستان‌های من به او چیزی گفته است. اما پس از مدتی برادر این دختر بچه با خشم از او پرسید که چرا به من سلام می‌کند و دختر پاسخ داد: این آقاهه پیره و گناه داره. آنجا بود که پی بردم دلیل این سلام و احوالپرسی چه بوده است.

بیست و هفتمین دوره هفته‌ی کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «حال خوش خواندن» از تاریخ 23 تا 30 آبان ماه در سراسر کشور برگزار می‌شود.

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...