چاپ ششم رمان «تاول» اثر مهدی افروزمنش با طرح جلدی تازه منتشر شد.

تاول مهدی افروزمنش

به گزارش کتاب نیوز، رمان «تاول» با بیانی ساده و داستانی قوی‌، روایتگر وقایع محله‌ای چسبیده به خط آهن جنوب تهران در دهه‌ هفتاد است. داستانی که جایزه‌ی‌ رمان اول «هفت اقلیم» را برای نویسنده اش به ارمغان آورد.

شخصیت اصلی داستان «جعفر» یکی از بچه‌های محله است. او که روزگاری قهرمان کشتی و مورد احترام ساکنین محل بوده اکنون معتاد و ولگرد شده است. راوی این داستان بلند، نوجوانی‌ست که با هیجان و کنجکاوی خاصی ماجراهای محله را تعریف می‌کند و هر از گاهی که از چیزی باخبر نیست، به نقل قول از زبان زنان همسایه و خاله زنک‌های قدیمی محله متوسل می‌‌شود.

مهدی افروزمنش متولد ۱۳۵۷ تهران است. دل مشغولی اصلی او روزنامه‌گاریست و تا کنون دو بار جایزه‌ی بهترین گزارش‌نویسی را از جشنواره مطبوعات کشور و جشنواره شهر از آن خود کرده است. مجموعه داستان «باران در مترو» و دو رمان «سالتو» و «پشت خط» از دیگر آثار او در عرصه داستان نویسی‌ست.

در بخشی از رمان «تاول» چنین آمده است:

شبی که اصغرآقا با تیپا و دادو بی داد از خانه بیرونش کرد و داد می زد:«از خونه‌ی من دزدی می کنی مرتیکه‌ی عملی؟»؛ داداشم می گفت آن روز، او و چند تا از رفقاش سر کوچه بودند و مشغول گپ زنی و جعفر هم نبود توی محل.
خدمت سربازی اش توی یکی از شهرهای دور افتاده بود که دقیقاً یادم نیست. من که نبودم آن روزها. نه این که نباشم، بودم اما هنوز من نشده بودم. نزدیک هشت سالم بود و توی بچگیِ خودم هنوز وسط جوب های لجن گرفته‌ی محله دنبال تشتک های کانادادرای می گشتم و با یک تیله‌ی سه پر، یک هفته خرکیف می شدم.
با جعفر بیشتر دمخور شدم. کز می کرد گوشه‌ی اون مثلاً پارک خیابان اصلی محل. مدام سیگار می کشید. سیگار پشت سیگار؛ و جوری کام می گرفت که بیا و ببین. گاهی میان سیگار کشیدن و گاهی هم بعدش یک باره بلند می شد دور پارک چندصدمتری خیابان می دوید و باز برمی گشت سرجای اولش کز می کرد…

چاپ ششم رمان «تاول» اثر مهدی افروزمنش در 98 صفحه و با قیمت 45 هزارتومان توسط نشر چشمه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...