نشر شیرازه کتاب ما «برنامه کتاب فرانکلین در ایران، آموزش و جنگ سرد فرهنگی در خاورمیانه» [Education and the Cultural Cold War in the Middle East The Franklin Book Programs in Iran] نوشته مهدی گنجوی با برگردان فارسی زهرا طاهری را منتشر کرد.

برنامه کتاب فرانکلین در ایران، آموزش و جنگ سرد فرهنگی در خاورمیانه» [Education and the Cultural Cold War in the Middle East The Franklin Book Programs in Iran] نوشته مهدی گنجوی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، زمانی که پس از پایان جنگ جهانیِ دوم، جهان به صحنه رویارویی و رقابت ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد، ایران با صورتی متفاوت از پدیده‌ای مواجه شد که دستِ‌کم از یک قرن پیش با آن آشنا بود یعنی تبدیل شدنِ کشور به میدان رقابت قدرت‌های جهانی. مهم‌ترین وجه این تفاوت، گسترده‌شدن اقشار و گروه‌های اجتماعی‌ بود که اینک می‌توانستند در تعیینِ تکلیف مسائل کشور ایفای نقش کنند. راه‌اندازی برنامه کتاب فرانکلین در ایران با هدف تأثیرگذاری بر این اقشار و گروه‌های جدید در چارچوب یک‌چنین رقابتی تدوین و اجرا شد.

برنامه‌ای که همزمان هم به جمعیت شهرنشین و تحصیل‌کرده کشور این امکان را داد تا آن را برای تحقق خواسته‌های خویش به‌ویژه در حوزه فرهنگ به‌کار گیرد و هم به استبداد سلطنتی، تا از این فرصت برای تعمیم اقتدار خود به دوردست‌ترین نقاط کشور و بر اذهان دانش‌آموزان و اولیاءشان استفاده کند. برنامه کتاب فرانکلین که وجوه متعدد فعالیتش در ایران در این کتاب بررسی و نقد شده‌اند، داده‌ها و بصیرت‌های معتبری را در اختیار می‌گذارد برای بازبینی و بازاندیشی نقش نیروهای اجتماعی و سیاسی داخلی و خارجی در شکل‌دهی به جامعه ایران در فاصله کودتای ۲۸ مرداد و انقلاب ۵۷.

هدف اصلی از تأسیس مؤسسه انتشارات فرانکلین (1953_1979)، فراهم‌‌آوردن مقدمات ترجمه و انتشار کتاب‌های آمریکایی به زبان کشورهای در حال توسعه بود؛ ولی به‌تدریج دامنه فعالیت این مؤسسه از محدوده اهداف نخستین بنیانگذاران آن فراتر رفت و به چاپ و نشر کتاب‌های محلی در حوزه‌های نمایندگی مؤسسه انجامید.

همایون صنعتی‌زاده انتشارات فرانکلین تهران را در سال 1953 تأسیس کرد. او در 1965 خودش را بازنشسته کرد و علی‌اصغر مهاجر تا پایان کار انتشارات جانشین او شد. مراحل حرفه‌ای و فنی تولید کتاب (طراحی جلد، صفحه‌آرایی، ویرایش، نمایه‌سازی و...) برای نخستین بار به شکل نوین و منسجم در مؤسسه انتشارات فرانکلین تهران آغاز شد. مدتی بعد مسئولیت تولید کتاب‌های درسی هم به این انتشارات سپرده شد. فرانکلین از محل عواید چاپ این کتاب‌ها، چاپخانه‌ای مجهز به نام «شرکت افست»‌ تاسیس کرد. کار صنعتی‌زاده گرفته بود و سازمانش به مهم‌ترین نشر ایران تبدیل شد. اما کتاب‌ها تا پایان دهه1330 تیراژ راضی‌کننده‌ای نداشتند.

نشر کتاب شیرازه ما کتاب «برنامه کتاب فرانکلین در ایران» نوشته مهدی گنجوی با برگردان فارسی زهرا طاهری در 312 صفحه به بهای 148 هزار و 500 تومان را منتشر کرد.

................ هر روز با کتاب ................

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...