جلد دوم مجموعه‌ تابان با نام «تابان، برج استخوان» نوشته شیوا مقانلو توسط نشر نیماژ منتشر شد.

تابان، برج استخوان شیوا مقانلو

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، رمان معمایی و ماجرایی «تابان، برج استخوان» در ۳۵۲ صفحه و بهای ۱۴۰ هزار تومان توسط نشر نیماژ منتشر شد. این رمان به‌نوعی ادامه‌ای بر رمان «اسرار عمارت تابان» است. این‌بار تابان به یزد سفر می‌کند تا پرونده‌ای دیگر را حل کند.

خانم دکتر تابان رودکی؛ باستان‌شناسی که مخاطبان «اسرار عمارت تابان» او را به یاد دارند، از طرف دوست قدیمی خود، شادی، به یزد دعوت می‌شود تا درمورد مرگ مشکوک پسرخاله‌ جوان او تحقیق کند، چون شادی باور ندارد که مرگ کاوه از سوءمصرف مواد بوده. تابان با پذیرفتن خواهش دوستش، وارد مارپیچی از اسرار پنهانی و رازهای سربه‌مهر مخوف می‌شود که همگی در وقایع تاریخی و باستانی این منطقه ریشه دارند. به رغم هوش و دانش باستان‌شناسی و معماری تابان، کشف این اسرار کار راحتی نیست و او را دچار مخاطراتی می‌کند؛ به‌خصوص که باید با عشق قدیمی خود نیز که اینک زندگی دیگری دارد، روبرو شود.

آیا تابان می‌تواند لایه‌های خاک فراموشی و دروغ و عشق را کنار بزند و خودش و دیگران را با حقیقت محض و هولناک روبرو کند؟ در این رمان هم همچون «اسرار عمارت تابان» مخاطب با رازها و معماهای متعددی مواجه می‌شود که باید کلید حل آنها را در گذشته‌های دور جست و در هر صفحه مخاطب را با غافلگیری جدیدی مواجه می‌کند.

«تابان، برج استخوان» ادامه‌ رمان معمایی/ جنایی «اسرار عمارت تابان» است اما داستانشان ربطی به هم ندارد و فقط شخصیت اصلیشان مشترک است. این چندگانه ادامه دارد و در جلدهای بعدی تابان برای پژوهش‌هایی دیگر به سایر نقاط اسرارآمیز ایران سفر می‌کند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:‌ «آدم هیچ‌وقت روی صورت خودش متوجه گذر زمان نمی‌شود. آینه‌ها اهل مدارا هستند و فرسودگی‌ات را ذره‌ذره و آرام نشانت می‌دهند، طوری که خودت هم نمی‌فهمی هر روز با روز قبلت چقدر فرق کرده‌ای. وقتی هر روز به آینه نگاه می‌کنی، برای هر چروک و افتادگی صورت و بدنت بهانه‌ی خوبی داری. اما اگر مدت‌ها به آینه نگاه نکنی و بعد یک‌باره خودت را ببینی، حتما از ناباوری و وحشت و اندوه دق می‌کنی. همین، درمورد چهره‌ی دیگران هم صادق است. ضربه‌ بدی می‌خوری وقتی کسی را که تمام اجزای صورتش را از بر بوده‌ای، بعد از سال‌ها دوباره می‌بینی.»

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...