اعترافات غلامان به گناهان | قدس


در ادبیات کودک و نوجوان بسیارند آثاری که درونمایه‌ای تاریخی دارند؛ گاه تنها روایت بخشی از تاریخ‌اند بدون کم و کاست و خلاقیت، گاه داستان یا رمانی برگرفته از برهه‌ای تاریخی‌اند که با خیال‌پردازی نویسنده همراه شده‌اند. حمیدرضا شاه‌آبادی با سه‌گانه‌ «دروازه مردگان»، «لالایی برای دختر مرده»، «اعترافات غلامان» و... یکی از برجسته‌ترین نویسندگان در این حوزه به شمار می‌رود. شاه‌آبادی دانش‌آموخته‌ رشته تاریخ از دانشگاه تبریز است و پژوهش‌های زیادی در این زمینه انجام داده و نتیجه این پژوهش‌ها به خوبی در آثار داستانی‌اش مشهود است.

حمیدرضا شاه‌آبادی خلاصه رمان اعترافات غلامان

تاریخ از نگاه غلامان

اعترافات غلامان، مجموعه داستانی از حمیدرضا شاه‌آبادی است که به سفر امام رضا(ع) از مدینه به مرو و آنچه در سه سال ولایتعهدی آن حضرت رخ داده است، می‌پردازد. این کتاب جایزه‌های متعددی از جمله جایزه اول جشنواره سلام، کتاب سال رضوی، جشنواره‌ قصه‌های قرآنی و جایزه کتاب سال شهید غنی‌پور، عنوان بهترین زندگی‌نامه‌ داستانی نوشته شده برای نوجوانان را به خود اختصاص داده است.
اثر دارای ۱۰فصل و با شیوه‌ متفاوتی روایت شده است به گونه‌ای که هر بخش آن از زبان غلامی روایت می‌شود که در جریان این سفر ملازم امام(ع) و مأمور اجرای فرمان‌های خلیفه‌ عباسی است. غلامان هر کدام از نگاه خود داستان را روایت می‌کنند و به گناهی که در حق امام زمانشان از سر ناچاری، بردگی و دل سپردن به فرمان اربابشان مرتکب شده‌اند، اعتراف می‌کنند. غلامانی که حتی تا آنجا پیش می‌روند که با وعده‌ ۱۰کیسه‌ زر و ۱۰پارچه آبادی، کمر به قتل امام می‌بندند و با شمشیرهای برهنه به قصد کشتن ایشان روانه می‌شوند. هر چند به خواست خدا این امر محقق نمی‌شود و تقدیر چنین است که این داغ تنها بر پیشانی یکی از غلامان بنشیند.

«در قانون دارالحکومه، غلامان ملزم به اجرای فرامین خلیفه یا هر سرکرده و صاحب امر دیگری هستند بنا بر این اصل، غلامانی که به فرامین گردن می‌نهند، پاداش می‌یابند و آن‌ها که به هر دلیلی نمی‌خواهند و یا نمی‌توانند به فرامین امرا جامه‌ عمل بپوشانند، مجازات می‌شوند؛ برای مثال، غلام مطبخ به واسطه‌ خبرچینی و لو دادن کسانی که از دربار دزدی کرده‌اند، امین دارالحکومه می‌شود، غلام کاتب که فرمان‌ها را به دقت اجرا می‌کند به عنوان کاتب دارالحکومه دست می‌یابد و غلام شرابخانه که انگور را زهرآلود کرده است به عنوان بهترین مسئول شرابخانه انتخاب می‌شود». (حسینی سروری و سالاری، ۱۳۹۴: ۵۷)

تقدیر خود را خود رقم زدیم
نویسنده سعی دارد ضمن روایت غلامان، به ظلم و ستم‌هایی اشاره کند که دستگاه خلیفه‌ عباسی در حق امام رضا(ع) روا داشته است؛ از دعوت اجباری ایشان به مرو گرفته تا ملازمت شبانه‌روزی غلامان دست‌نشانده‌ خلیفه با ایشان و کتابت نادرست وقایع به دست غلامان آنچنان که خواست خلیفه و دربار است. در مقابل آن نیز عشق و محبت و ایمان مردم به امام و ایستادگی و تلاش امام رضا(ع) در نمایاندن چهره‌ واقعی خاندان عباسی به تصویر کشیده شده‌ است. روایت‌های غلامان براساس همین تقابل خیر و شر شکل گرفته است. در یک سوی ماجرا امام قرار دارد و در سویی دیگر سلطه‌ و حیله‎گری دستگاه خلافت.

نویسنده در این اثر مکنونات قلبی غلامان را با قدرت خیال‌پردازی خود بیان می‌کند. مخاطب این اثر با غلامان راوی داستان‌ها، دردها، ترس‌ها و دودلی‌ها را تجربه می‌کند. رفتار آن‌ها را به قضاوت می‌نشیند و عبرت می‌گیرد؛ «ما تقدیر خود را خود رقم زدیم. ما می‌توانستیم چون برده‌ سیاهی که نامی از او باقی نماند، شلاقمان را بر پیکر عمار فرود آوریم یا چون بلال که نامش را همه به یاد دارند، شلاق را به زمین بیندازیم و از آنچه به ما فرمان داده بودند، سر باز بزنیم». (شاه‌آبادی، ۱۳۹۸: ۱۱۳)

روایت‌گری با تسلط بر تاریخ
در بیشتر روایت‌های تاریخی نویسندگان داستان را از زاویه‌ دید سوم شخص روایت می‌کنند چون امکان این را ندارند که به درونیات شخصیت‌ها پی ببرند. شاه‌آبادی اما با هنرمندی از زاویه‌ دید اول شخص به روایت داستان پرداخته است. تعدد راویان اول شخص در اثر بر جذابیت کار افزوده و کمک کرده نویسنده به خوبی بتواند زاویه‌های مختلف ماجرا را بیان کند. نویسنده، ماجراها را به گونه‌ای به هم پیوند داده‌ که مخاطب رد پای شخصیت‌های یک داستان را به روشنی در سایر داستان‌ها می‌بیند و از این کشف لذت می‌برد. تعدد راوی در جذب مخاطب تأثیرگذار است و کمک می‌کند او بدون خستگی تا پایان راه با اثر همراه باشد. علاوه بر این، نویسنده با مطالعه‌ تاریخی خوبی که درباره‌ این رخداد داشته، توصیفات دقیقی از وقایع ارائه داده چنان که احساس می‌شود خود در آنجا حضور داشته و وقایع را از نزدیک مشاهده کرده است. از توصیف ظاهر و پوشش (شمشیر، نیزه، زره‌ها و چکمه‌های چرمین) سربازان گرفته تا توصیف فضای کوچه و بازار و قصر خلیفه‌ عباسی.

«عواملی که یک صحنه را در رمان تاریخی می‌سازند، عبارت‌اند از: محـل جغرافیـایی داستان، کار و پیشه‌ شخصیت‌ها و عادت‌ها و راه و روش زندگی آن‌ها، زمان یا عصر و دوره‌ وقـوع حادثه و محیط کلی و عمومی شخصیت‌ها. وقتی این ویژگی‌ها در یک داستان کنار هم چیده شوند، داستان دارای صحنه‌ای پخته و کارآمد خواهد بود». (محمدی فشارکی و خدادادی، ۹۵: ۱۰۸). بدون شک مخاطبی که چنین اثری را مطالعه می‌کند، ضمن لذت بردن از داستان، جزئیات زیادی درباره‌ این دوره‌ تاریخی و آنچه در این دوره‌ سه‌ساله بین امام و عباسیان روی داده، خواهد آموخت. «زمانی که من را در بازار برده‌فروشان بغداد خریدند، صندل چوبی به پا داشتم. سه سال طول کشید تا چکمه پوشیدم. وقتی به دربار آمدم، تنها حق داشتم با صندل‌های چوبی کنار اسب صاحب‌منصبان بدوم و ایشان را در کوچه و بازار همراهی کنم». (شاه‌آبادی، ۱۳۹۸: ۶۹-۷۰)

منابع:
-حسینی سروری، نجمه، و سالاری، تهمینه (۱۳۹۴). بررسی وجوه روایتی در رمان «اعتراف غلامان». نشریه‌ ادبیات پایداری، سال ۷، شماره‌ ۱۳، پاییز و زمستان ۹۴، ۴۵-۶۶.
-شاه‌آبادی، حمیدرضا (۱۳۹۸). اعترافات غلامان. چاپ چهارم. مشهد: به‌نشر.
-محمدی فشارکی، محسن و خدادادی، فضل‌الله (۱۳۹۵). رمان تاریخی، تاریخ یا رمان؟ جستارهای تاریخی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال ۷، شماره‌ ۱، بهار و تابستان، ۱۳۹۵، ۹۵ – ۱۱۵.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...