داستان بلند «مردگان راوی» نوشته مریم ساحلی نویسنده گیلانی به همت نشر نیستان منتشر شد.

مردگان راوی مریم ساحلی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، مریم ساحلی در این اثر به روایت داستان زندگی دختری پرستار در آستانه چهل سالگی می‌پردازد. «گل‌بهار» در عمارتی قدیمی روزگار می‌گذراند و با پرسش‌هایی که دور و بر هویت واقعی خود وجود دارد، دست به گریبان است. او مرگ را پایان رنج‌های زندگی می‌داند اما دیری نمی پاید که همنشینی او با مردگان آغاز می‌شود و نگاهش به دنیا و آدم‌ها دچار تغییر می‌شود.

«مردگان راوی» حکایت امتداد رویاها، رنج‌ها، حسرت‌ها و عاشقانه‌های انسان‌ها تا فراسوی مرگ است. خوانش این داستان مخاطبان را با یک شبانه روز از زندگی گل بهار همراه می‌سازد، در این مدت زمان، او به مرور خاطرات گذشته‌اش می‌پردازد و کم کم برای قدم نهادن در مسیری تازه مهیا می‌شود.

از مریم ساحلی پیش از این مجموعه داستان‌های «مشق هایم زیر باران»، «کسی نگاهم می کند»، «از پله‌های قطار ابری» و «بی‌خلوتی» منتشر شده است. «مردگان راوی» نخستین داستان بلندی است که از این نویسنده روانه بازار کتاب شده است.

این داستان دربرگیرنده ۹ فصل با عناوین «صداها»، «آدم‌ها»، «نگاه‌ها»، «دیوارها»، «درخت‌ها»، «خیال‌ها»، «حرف‌ها»، «حسرت‌ها» و «رفتن‌ها» است.

«مردگان راوی» تیرماه سال ۱۳۹۹ در ۹۶ صفحه و با بهای ۲۲ هزار تومان از سوی نشر نیستان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...