کتاب «روزهای هال اشتات» نوشته قربان کشکولی‌نژاد کوهی به همت نشر سیب‌ سرخ روانه کتاب‌فروشی‌ها شد.

روزهای هال اشتات»ه قربان کشکولی‌نژاد کوهی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، هال اشتات اتریش مناظر طبیعی باشکوهی دارد که به همین خاطر به بهشت روی زمین معروف است؛ منطقه‌ای که در جنگ جهانی دوم داستان‌های بسیاری را در خود جای داده است.

در برشی از کتاب می‌خوانیم:
«یوزف واقعا احساس کرد همه‌ی کائنات دست‌به‌دست هم داده‌اند تا حقیقت را بر او فاش کنند.
انگار کارگزاران عالم غیب پس‌کله‌ی او زده و او را به طرف هال اشتات هل داده بودند تا با مجموعه‌ای از سخنان و نشانه‌ها، با یوهان، با مارلن، برتا، مارتین و پدر روحانی و زیبایی‌های بی‌نظیر و حالا با ربودن، او را هدایت کنند. یوزف ره صدساله را یک‌شبه می‌پیمود. حالا از افسری اساس فقط لباسش را همراه داشت. او دیگر رغبتی به بازگشت به ارتش نداشت. دوست داشت پای دیگرش را هم مجروح می‌کردند تا هرگز به ارتش بازنگردد. دوست داشت این جوانان هر کاری که دلشان می‌خواست با او بکنند تا کفاره‌ی گناهان گذشته‌اش باشد.
او از آدم‌ربایی استقبال می‌کرد، دوست داشت به این جوانان مدال افتخار بدهد. می‌خواست با حرص و ولع بفهمد و بشنود. چشم و گوش‌های خود بلکه همه‌ی حواسش را به اراده و اختیار این جوانان سپرده بود. همان اراده‌ای که یوهان درهم کوبیدش و مارلن به آتش کشید و برتا ویرانش کرد. جوان مو زرد دستور داد دست‌های یوزف را باز کنند و پاهایش را ببندند، همان کردند.»

کتاب «روزهای هال اشتات» نوشته قربان کشکولی‌نژاد کوهی، در 368 صفحه، به قیمت 125 هزار تومان، در قطع رقعی، جلد شومیز و از سوی نشر سیب‌سرخ روانه بازار کتاب شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...