نویسنده «معجزه‌ی معلق» تلاش دارد به بهانه خلق یک رمان اجتماعی و جنایی زندگی را از دریچه چشم کم‌برخوردارترین اقشار جامعه به تصویر بکشد.

مریم مطهری‌راد  معجزه معلق

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، اخیرا شهرستان ادب دومین کتاب مریم مطهری‌راد را به نام «معجزه معلق» منتشر کرده که یک رمان اجتماعی با سویه‌های جنایی است.

مریم مطهری‌راد در گفت‌وگو با ایبنا با اشاره به اینکه «معجزه معلق» را سال 98 نوشته ولی بعد از رمان «سفر به آتش» منتشر شده، درباره انگیزه نگارش این اثر توضیح داد: روزی به طور اتفاقی با یک زن متکدی برخورد کردم که گوشه تره‌بار ایستاده بود. به نظر می‌رسید از اینکه کمی جلوتر برود، به مردم نزدیک شود و درخواستش را واضح‌تر و تاثیرگذارتر مطرح کند، خجالت می‌کشید. کنجکاو شدم حالش را بهتر درک کنم. نه صورتش را نشان می‌داد نه صدایش را خوب می‌شنیدم. با تمام دنیایش زیر چادرسیاهی پنهان شده بود که گاهی آن گوشه‌چشمی هم که بیرون بود را پنهان می‌کرد و از پشت تار و پود پارچه بیرون را تماشا می‌کرد. هرگز آنطور که دلم می‌خواست مرا به دنیایش راه نداد؛ ولی گاهی انسان‌ها لازم نیست چیزی را توضیح دهند. رصد رفتار و کردارشان شاید گویای همه‌چیز نباشد ولی مسایل پیچیده‌ای را که در کلام قابل توضیح نیست روشن می‌کند. متوجه بودم که از اینکه فاش شود وحشت دارد و دلیلش چه می‌توانست باشد؟ شرافت، نجابت، حیا. او نیاز مالی داشت ولی غرور و عزت نفس و خیلی چیزهای دیگر نیز در تقابل با عملی که انجام می‌داد داشت. خانواده‌دوست بود وگرنه کار راحتی نیست باشد که آن‌همه ساعت با آن شرمندگی در سرما و گرما کنار تره‌بار منتظر بایستد. یک پرسش برایم پیش آمد که انگیزه اصلی شروع داستانم شد که چرا وقتی جوان و توانمند است، به جای تکدی‌گری دنبال کارکردن نرفته تا به این‌شکل شرمنده نباشد؟ از اینجا بود که ایده داستان شکل گرفت.

وی درباره دلیل نام‌گذاری این رمان عنوان کرد: فراز و فرودهایی که خواننده را با خود می‌‌‌‌کشد و تمایل رسیدن به خواسته‌های قهرمان را در وی تقویت می‌کند سرانجام مخاطب را به این اسم می‌رساند. معجزه در اینجا به معنای عرفانی و عمیق آن به کار نرفته و معنایی عرفی دارد.

نویسنده «معجزه معلق» درباره شخصیت اصلی این رمان گفت: شخصیت اصلی داستان من در واقع به خاطر نیاز مالی نیست که تکدی‌گری می‌کند بلکه فرایندی روانی را پشت‌سر گذاشته تا به این نقطه رسیده است. به هرحال من همیشه به آن زن فکر می‌کنم و برایش آرزوی خوشبختی و آرامش دارم. وی درک مهمی از هستی به من داد و همین برایم کافی بود.

وی درباره شخصیت‌‌پردازی در این رمان افزود: در طرح اولیه بسیاری از شخصیت‌ها و موقعیت‌ها در داستان نبودند ولی وقتی کار را کلید زدم و پیش رفتم برحسب نیاز داستان، موقعیت داستانی و شخصیت‌ها ایجاد شدند. در واقع آنها خودشان را به من نشان دادند و هرکدام در موقعیت مناسبی آمدند و نقششان را بازی کردند. هر شخصیتی را که به داستان وارد می‌کردم آنقدر می‌شناختم که انگار در دنیای دیگری آنها را دیده بودم. به راحتی می‌توانستم با تک‌تکشان ارتباط برقرار کنم. درددلشان را بشنوم و با آنها همدلی کنم. ستار هدیه‌ای از دنیای دیگر به داستان من بود که ظرفیت‌های عجیبی در کار ایجاد کرد و بار سنگینی را به دوش کشید. قهرمان داستان، ماهنی است که امروز شاید در دنیای واقعی وجود نداشته باشد ولی برای من دوست و آشنایی دیرینه است. یک سال قبل از نوشتن کتاب با او زندگی کرده بودم، روح و جان و دردش را می‌شناختم، با او عاشق شده بودم، شکست خورده بودم و زندگی‌ را از نو ساخته بودم.

ماهنی، دختر زیبایی که سورمه را مثل آرشه برچشم می‌کشید و نگاهش به آینده‌ای بود که چیزی جز خوشحالی برای خودش نمی‌دید ولی به هرحال چالش‌ها در زندگی وجود دارد و تا حد زیادی اجتناب‌ناپذیرند. یکی از شخصیت‌های محبوب خودم در این رمان، حاج ننه است. پیرزنی که آن‌طرف اتوبان آهن‌مکان، دکه دارد، موهای خیلی کوتاهش از روسری بیرون زده، دست‌های خشن و مردانه‌ای دارد، کم حرف می‌زند و پاسخ‌ها را کوتاه می‌دهد. سیگار گوشه لبش را آنقدر نمی‌تکاند تا گرده‌ها روی لباسش بریزند. در صحنه‌ای نگاه عمیقش به انتهای اتوبان حواس ماهنی را پرت می‌کند و حرف‌های نگفته‌ای در داستان باقی می‌گذارد.

شهرستان ادب اخیرا «معجزه معلق» را در 294 صفحه و بهای 120 هزار تومان روانه بازار کتاب کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...