کتاب صوتی «عقاب‌های تپه ۶۰»، نوشته محمدرضا بایرامی از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر شد.

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم،‌ انتشارات نیستان کتاب صوتی «عقاب‌های تپه 60» نوشته محمد‌رضا بایرامی را با صدای احسان چریکی منتشر کرد. کتاب صوتی عقاب‌های تپه 60 نوشته محمدرضا بایرامی، داستان دو دوست نوجوان در روزهای جنگ ایران و عراق را روایت می‌کند که به جبهه‌های جنگ اعزام می‌شوند و اتفاقاتی برایشان رقم می‌خورد.


صدای عقاب‌های تپه 60 محمد‌رضا بایرامی

این کتاب قصه و روایتی نو از جنگ دارد. نویسنده در این داستان، نوجوانی به نام احمد را به عنوان قهرمان قصه نشان داده که به ناگاه از فضای بی‌خیال و سرد دبیرستان، خودش را به همراه دوستش سعید در خط مقدم جنگ می‌بیند. این دو دوست در ابتدای ورود خود به آن فضای جنگی، احساس غریبگی می‌کنند. با این حال این احساس بیشتر ناشی از پاکی و معصومیت روحشان است تا ناآشنایی با منطقه جنگی.

سعید و احمد و بچه‌های دیگری که در جبهه‌های جنگ هستند هنوز دوست دارند گل بچینند و به دیدن زیبایی و طراوت تپه‌ها و منظره‌های آن‌جا بروند، همانند عقاب‌هایی که در آسمان آن منطقه، آسوده و به راحتی به پرواز درمی‌آیند. اما جنگ با هیچ‌کس و هیچ‌چیز شوخی ندارد، نه با انسان‌ها و نه حتی با حیوانات. از همین رو وقتی بچه‌های داستان به بالای تپه‌ای می‌روند تا لانه عقاب‌ها را بیابند، ترکش‌های یک خمپاره یک عقاب ماده را می‌کشد.

آن‌ها بازمی‌گردند ولی احمد باز هم به تپه برمی‌گردد و بچه‌عقابی را که حالا در لانه تنها مانده با خود می‌برد. این عمل او باعث تنبیهش می‌شود چرا که به تنهایی به تپه 60 رفته است. او نام بچه‌عقاب را آذرخش می‌گذارد و از او نگه‌داری می‌کند.جنگ همچنان ادامه دارد و سعید و احمد باید در نقش بی‌سیم‌چی و گشتی مدام در خط مقدم حضور داشته باشند و سخت‌ترین لحظات را تجربه کنند. آذرخش یک بار در طوفان راهش را گم می‌کند اما بعد با بال شکسته بازمی‌گردد. به همین دلیل یکی از رزمندگان پیشنهاد می‌دهد به عقاب بیاموزند که به نشانه‌ها پاسخ بدهد. احمد نیز چنین می‌کند و سرانجام به آذرخش یاد می‌دهد که به صدای سوت او واکنش نشان بدهد. روزها می‌گذرد و روزی احمد و هم‌رزمانش به تله دشمن می‌افتند. سعید نیز روی مین رفته و بسیار مجروح می‌شود. ارتباط آن‌ها با نیروهای دیگر قطع شده و اکنون نوبت آذرخش است که به آنان کمک کند.

محمدرضا بایرامی در کتاب عقاب‌های تپه 60 با نگاهی بسیار جزئی‌نگر به یک بخش خیلی کوچک از واقعه، قصه را تا پنهان‌ترین و نزدیک‌ترین لایه‌های جنگ برده است. در این کتاب فقط صحبت از شجاعت و ایثار و دلیری رزمندگان در مناطق جنگی نیست بلکه در جایی بسیار دورتر از این مسائل، زندگی عادی چند رزمنده در یک گروه روایت می‌شود.

زبان داستان ساده همراه با کلماتی متناسب با مخاطبان هدف است. بهره‌گیری از روایت یک‌دست و خطی به همراه به‌کارگیری عبارات شاعرانه و احساسی از نکاتی است که بدون افراط و تفریط توانسته جذابیت داستان را دوچندان کند و حتی عقاب را در دستان خود احساس می‌کنید.

کتاب صوتی عقاب‌های تپه 60 با صدای احسان چریکی به مدت پنج ساعت و 57 ثانیه از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...