نشست «رویکرد جهانی شدن ادبیات دفاع مقدس» در سالن 40 ناشران خارجی با حضور نویسندگان دفاع مقدس و با سخنرانی رضا امیرخانی، محمدرضا بایرامی و احمد حبیب‌زاده برگزار شد.

محمدرضا بایرامی، نویسنده در این نشست با عنوان این مطلب که باید جایگاه ادبیات دفاع مقدس در کشور مشخص شود، گفت: ابتدا باید ادبیات دفاع مقدس را در کشور تبلیغ کنیم و بدانیم چه نوع ادبیاتی در کشور داریم و به آن رسمیت بدهیم. کلیات جنگ ایران و عراق این است که ما آغازگر جنگ نبودیم و تنها از کشور خود دفاع کردیم و متاسفانه اختلاف نظرهایی که درباره جزئیات جنگ وجود دارد را بر نمی تابیم. هنوز در داخل کشور تکلیفمان با جنگ مشخص نیست و اگر بخواهیم ادبیات دفاع مقدس جهانی شود باید تکلیف همه مشخص شده و متولیان آن را جهانی کنند. گاهی در مقوله جنگ محافظه کاری می‌کنیم و نتوانستیم میان خودمان مسائل جنگ را تبیین کنیم. برای هر اتفاقی چند جمله گذاشته‌ایم و از آن استفاده می‌کنیم و گاهی نیز تعریف نادرست از مسائل داریم.  

 مدیر خانه داستان خاطرنشان ساخت: یک دوره افرادی که در جنگ بودند به صورت تهییجی داستان می‌نوشتند و حال که از دوران جنگ دور شدیم، این فاصله معقول‌تر به نظر می‌رسد چرا که نویسندگان می توانند تحلیلی بر اتفاقات جنگ در داستان های خود داشته باشند و در این میان بحث آسیب شناسی نیز وارد ادبیات دفاع مقدس می شود و البته آسیب شناسی به معنای تخطئه دفاع مقدس نیست. ادبیات که بومی شده می‌تواند جهانی شود و اگر کسی بیاید از جنگ‌ها شناسنامه‌هایشان را بگیرد و درباره آن بنویسد، نمی‌تواند داستان را جهانی کند. باید داستان به گونه‌ای نوشته شود که مخاطب بتواند آن را تصویرسازی کند.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...