کتاب «یک روایت معتبر درباره مدرسه حقانی» در آستانه سالگرد شهادت آیت الله قدوسی از نخستین مدیران کارآمد و موفق مدرسه حقانی توسط به‌نشر(انتشارات آستان قدس رضوی) منتشر شد.

به گزارش فارس،  یکی از دلایل تاسیس مدرسه حقانی ضرورت وجود نظم و برنامه ریزی در حوزه‌های علمیه بود. تا پیش از آن حوزه‌های علمیه به شکل خودجوش اداره می‌شدند. در واقع کارها به شکل فردی زیر نظر مراجع تقلید انجام می‌شد که همین متکی به فرد و خودجوش بودن باعث شده بود در طول تاریخ برخلاف بسیاری از ارگان ها و مراکز دیگر که وابسته به دولت و حاکمیت بودند، حوزه‌های علمیه کاملا مستقل از حکومت باقی بمانند.

با این حال ضرورت‌های اجتماعی این گونه ایجاب می‌کرد که مدیریت و برنامه متمرکزی برای اداره حوزه ها وجود داشته باشد، در کنار این‌ها از همان روزهای ابتدایی سلطنت رضا شاه، موج غرب گرایی، زندگی مصرفی و مسائل ضد اخلاقی به شدت در جامعه ریشه دوانده بود و نشانه‌هایی از آن حتی به حوزه‌های علمیه هم نفوذ کرده بود، مسائلی از این دست از دید آیت الله بهشتی، آیت الله قدوسی و سایر همفکرانشان، نشانه‌های خطرناکی برای جامعه و به خصوص قشر روحانی به حساب می‌آمد و لازم است در این مورد اقدام اساسی صورت گیرد.

آنها معتقد بودند حوزه‌های علمیه باید در کنار ارتقاء علوم اسلامی، طلبه‌هایی را تربیت کنند که هم آشنا به علوم روز باشند و هم مسلط به علوم اسلامی تا بتوانند با هجمه‌های خارجی و ناهمگون با دین، فرهنگ و سنت‌های اجتماعی مواجهه درستی داشته باشند، از این رو به نظم در آوردن و تشکیلاتی کردن حوزه از مهم ترین عوامل تاثیر گذار در روند طرح اصلاح ساختار مدیریتی و محتوایی حوزه و تاسیس مدرسه حقانی بود.

کتاب «یک روایت معتبر درباره مدرسه حقانی» تالیف امین خالقی از مجموعه «یک روایت معتبر» تولید انتشارات به‌نشر، به شکل گیری و تاسیس این مدرسه علمیه، آغاز فعالیت و اهداف، مدریت مدرسه، بعد فرهنگی و فعالیت های سیاسی مدرسه در مبارزه با رژیم شاهنشاهی به عنوان یک کانون انقلابی می پردازد.

آیت الله سید محمد بهشتی، آیت الله علی مشکینی، آیت الله مهدی حائری تهرانی و حسین حقانی نخستین اعضای هیئت مدیره مدرسه حقانی بودند که در ابتدا محمد مجتهد شبستری را به عنوان مدیر مدرسه انتخاب کردند، پس از وی محمد علی شیخ زاده تا سال ۱۳۴۵ عهده دار این مسئولیت بود و بعد از آن به پیشنهاد آیت الله بهشتی، آیت الله علی قدوسی روی کار آمد و تا زمان شهادتش یعنی شهریور ماه سال ۱۳۶۰ به صورت تمام وقت عهده دار مدیریت مدرسه حقانی بود.

آیت الله قدوسی در کنار مسئولیت هایی که در امور مملکت داری به عهده گرفته بود تا لحظه شهادت همچنان مدیر مدرسه به حساب می آمد.

دوره مدیریت آیت الله قدوسی طلایی ترین دوران فعالیت مدرسه حقانی بود، آیت الله بهشتی و آیت الله قدوسی با همکاری و همفکری هم توانستند برای نخستین بار تشکیلات سازمان یافته و جامع و منظمی را در مدرسه و متعاقب آن حوزه علمیه به وجود آورند که از نظر علمی آموزشی و هم از نظر تربیتی سرآمد بود.

به باور بسیاری مبارزان انقلابی دوران پهلوی، تاسیس و آغاز به کار مدرسه حقانی فقط یک حرکت فرهنگی، علمی و تربیتی در راستای تقویت حوزه‌های علمیه و متاثر از نهضت اسلامی امام خمینی(ره) نبود بلکه یک حرکت عمیق و حساب شده سیاسی بود که گسترش آن می‌توانست پشتوانه عظیم و قابل توجهی از نیروهای انسانی را برای تامین نیازهای انقلاب بزرگ اسلامی فراهم کند.

به گواهی اسناد مدرسه حقانی در مکان کوچک و گمنام در مدت زمان خیلی کوتاهی توانست افرادی را تربیت کند که در حوزه علمیه قم نمونه بودند.

«یک روایت معتبر درباره مدرسه حقانی» در ۶۶ صفحه و در قطع رقعی و با تیراژ یک هزار نسخه روایتگر یکی دیگر از مجموعه های موفق و کارآمد در تاریخ انقلاب اسلامی است.

آیت‌الله علی قدوسی در سال ۱۳۰۶ در نهاوند متولد شد، وی از مبارزان علیه رژیم پهلوی به شمار می رفت. از فعالیت های علمی و آموزشی وی علاوه بر مدرسه حقانی می توان به تاسیس مکتب توحید اشاره کرد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حکمی از سوی امام راحل به سمت دادستان کل انقلاب منصوب شد و سرانجام در ۱۴ شهریور ماه ۱۳۶۰ بر اثر انفجار بمب در دفتر دادستانی توسط منافقین کوردل به شهادت رسید.

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...