متفاوت‌ترین رساله کانت | اعتماد


متفکران بزرگ در هر عصر و هر جایی بی‌تفاوت با مسائل عینی جوامعشان نبوده‌اند. شاید ما که بعد از قرن‌ها با مطالب آنها با واسطه‌های متعدد آشنا می‌شویم رسیدن به چنین درکی چندان ساده نباشد اما واقعیت این است که بزرگان اندیشه- خاصه فلاسفه بزرگ - همواره جدا از جهان و جامعه‌ای که در آن قرار داشتند نمی‌زیستند بلکه اندیشه‌های خود را در متن و بطن مسائل و تحولات عینی جامعه خود و جهان ترتیب می‌دادند و بلکه در راستا یا در واکنش به آن چنین می‌کردند.

صلح پایدار» [Perpetual peace : a philosophical essay]  ایمانوئل کانت

امروز البته آثاری نوشته می‌شود که با عنایت به همین ویژگی به نوشته‌ها و کتاب‌های بزرگان می‌پردازند و به خوبی نشان می‌دهند که فلاسفه یا متفکران بزرگ تا چه میزان به جامعه خویش تعلق داشتند و نظریه‌های گاه بزرگی که تئوریزه کرده‌اند در چه نسبت وثیقی با مساله‌های اصلی آن جوامع قرار داشته است. لذا بیراه نیست اگر گفته شود توسعه کشورهای توسعه یافته بیش از آنکه مرهون سیاستمداران و حاکمان‌شان باشد، مرهون جهد و توفیق متفکرانی است که عمر خود را صرف حل و فصل مسائل جوامع خود کردند؛ آن هم نه با نگاهی آرمان‌گرایانه غیر واقع‌بینانه بلکه کاملا بر مبنای واقعیت‌های عینی و استنباطات دقیق از مسائل.

از جمله این متفکران بزرگ می‌توان به ایمانوئل کانت فیلسوف آلمانی اشاره کرد که هرچند سررشته اصلی‌ترین مباحث فلسفی‌اش نیز به نوعی باز می‌گردد به مسائل واقعی و نه لزوما انتزاعی جامعه‌ای که در آن می‌زیست اما در عین حال آثاری را نیز در مجموعه تالیفاتش می‌توان مشاهده کرد که به شکل بسیار صریح‌تر و مستقیم‌تری به مسائل و معضلاتی پرداخته که در آن زمینه و زمانه وجود داشته است. «صلح پایدار» [Perpetual peace : a philosophical essay] نمونه بسیار واضحی از این دست تالیفات کانت است که در سال‌های مستقل به مساله صلح پرداخته است.

رساله صلح پایدار
رساله صلح پایدار در کونیگسبرگ پروس شرقی ودر اواخر ١٧٩٥، شش سال پس از وقوع انقلاب کبیر فرانسه، منتشر شد. ‎عنوان رساله بسیار مبهم است و می‌تواند به سه معنا گرفته شود: ‎«درباره صلح پایدار»، «به سوی صلح پایدار» و «در صلح پایدار». درواقع، حتی هیچ عبارت فارسی‌ای را نمی‌یابیم که بتواند همزمان این سه معنا را در خود جای دهد. از این‌رو و برای سهولت در اشاره به رساله مذکور، آن را صلح پایدار می‌خوانیم. ‎گفتنی است عبارت «صلح پایدار»، همان‌گونه که کانت در اولین سطور رساله خویش بازگو می‌کند پیش‌تر بر روی تابلوی یک مسافرخانه هلندی و بر زمینه‌ای از تصویر یک گورستان حک شده بود؛ چنان که گویی صاحب آن مسافر‌خانه بر این نظر بوده است که برقراری صلح ‎بایدار تنها در گورستانی که هم ابنای بشر را در دل خود جای دهد ممکن خواهد بود. شاید این طنز که درابتدای رساله کانت رخ می‌نمایاند از تردید و شکاکیتی حکایت می‌کند که ازطرفی میراث به جای مانده از پیشینیان و به ویژه روسو به شمار می‌رفت و از سوی دیگر از اوضاع سیاسی آن روزگار نشات می‌گرفت.

کانت و تحولات سیاسی زمانه‌اش
آگاهی سیاسی کانت پا به پای رویدادهای سیاسی زمانه او رشد کره بود. پیش از وقوع انقلاب کبیر فرانسه در سال ١٧٨٩، کانت مقاله‌هایی درباره فلسفه تاریخ نگاشته بود و دیدگاه و روش تفکر او که در این آثار تجسم یافته است - باعث شد تا با رویی گشاده با این انقلاب برخورد کند. تحولات سیاسی در مرکز ذهن او قرار گرفت و با اشتیاق انتظار خبر‌های تازه را می‌کشید؛ اما در هر حال، مطابق با اندیشه‌ای که از پیش فراهم آورده بود، انقلاب فرانسه را نشانه واقعیت پیشرفت انسانی و رویدادی فلسفی می‌دانست. «پیمان بازل» که در ژانویه ١٧٩٥ به امضا رسید نیز موقعیت عینی و انگیزه نگارش کتاب او درباره صلح پایدار رافراهم آورد.

انگیزه کانت از «صلح پایدار»
ماجرا ازاین قرار بودکه در مداخله نظامی‌ای که بر ضد حکومت انقلابی فرانسه صورت گرفت، پروس نقش اساسی و رهبری‌کننده‌ای داشت لیکن در اواخر ١٧٩٢ روشن شد که فرانسه را به آسانی نمی‌توان مغلوب ساخت و حکومت پروس آماده کنار کشیدن از جنگ شد؛ تصمیمی که با صلح بازل عملی شد. این رویداد از یکسو تأثیر بسیاری برکانت نهاد و از سوی دیگر او راخرسند کرد.

پیمان بازل و نتایج آن
کانت اگرچه از نظر سیاسی لیبرال بود، اما شهروند وظیفه‌شناس پروس خود‌کامه نیز بود؛ و با آنکه شورش سیاسی (و از آن هم بالاتر، شاه‌کشی) را رد می‌کرد، هوادار پرشور آرمان‌های انقلاب هم بود. به این ترتیب، فضای سیاسی امیدوار‌کننده و نوین، او را به علنی کردن اندیشه‌های انقلابی خود درباره قانون بین‌الملل که او آن را شرط ضروری هر‌گونه صلح دیرپا می‌دانست واداشت. اما همه نتایج «پیمان بازل» موافق میل کانت نبود. پروس با فراغت پیدا کردن از جنگ با فرانسه، به سومین و آخرین جنگ تقسیم لهستان پیوست، عملی که توهین آشکاری به اصول کانت بود و او در رساله‌اش تا آن حد که یک شهروند پروسی می‌توانست جرات آن را داشته باشد، به محکوم کردن آن نزدیک شد. بدین سان، امکان اصلاحات سیاسی نوین و به همان اندازه تهدید همیشگی بازگشت شرارت سیاسی او را مجبور کرد که به شیوه‌ای کاملا غیر عادی سخن بگوید؛ نه آنگونه که رسم او بود در قالب اثری مدرسی و بسیار رسمی، بلکه به صورت رساله‌ای فشرده، عامه فهم، بسیار صریح و موردی. اگر بر مبنای نتایج فوری، داوری کنیم، به نظر می‌رسد کوشش کانت در دادن شکل عامه فهم به اندیشه‌هایش موفق بوده است. چاپ نخست صلح پایدار در چند هفته به فروش رسید و چاپ دوم آن با دو ضمیمه فلسفی، که کانت نتوانسته بود از افزودن آنها چشم بیوشد، در اوایل سال بعد (1796) منتشر شد. پس از آن، رساله به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی نیز ترجمه شد؛ و در سر‌تاسر قرن نوزدهم، به ویژه چاپ‌های انگلیسی و امریکایی رساله را می‌خواندند و مطالب آن را در منابع مربوط به جنبش صلح مورد بحث قرار می‌دادند.

کانت در مقدمه رساله «صلح پایدار» چنین می‌نویسد:
«آیا عبارت طنزآمیز «به سوی صلح پایدار» که زمانی بر روی تابلوی مسافر‌خانه‌ای هلندی و بر زمینه‌ای از تصویر یک گورستان حک شده بود، به عموم انسان‌ها اشاره دارد یا به‌طور خاص به سران کشورها، که هرگز نمی‌توانند از جنک سیر شوند؛ یا تنها حکایت فیلسوفانی را باز می‌گوید که آن رویای خوش را در خیال می‌پرورانند. پرسش فوق را می‌توان بی پاسخ گذاشت. اما نویسنده مقاله حاضر، پیشاپیش شرطی را موکدا اظهار می‌دارد: سیاستمدار اهل عمل با اتخاذ رویکردی تحقیر‌آمیز وخود‌پسندانه، نظریه‌پرداز سیاسی را صرفا به عنوان فردی دانشگاهی تلقی می‌کند که با نظریات بی‌ثمر خویش، هیچ خطری را برای کشور، که می‌باید براساس اصول منبعث از تجربه اداره شود، پیش نمی‌آورد. به این ترتیب نظریه‌پرداز سیاسی اجازه می‌یابد تا همه توپ‌های بازی خویش را یک‌باره پرتاب کند، بدون آنکه دولتمرد برخوردار از خرد دنیوی نیازی به اعتنا و توجه به او ببیند. این همه ایجاب می‌کند که سیاستمدار اهل عمل به هنگام وقوع اختلاف و کشمکش با نظریه‌پرداز سیاسی نیز رفتاری حاکی از ثبات رأی از خود بروز داده، گمان نکند از ناحیه آرایی که با جسارت و به ‌طور آشکار از سوی نظریه‌پرداز طرح شده است، خطری متوجه کشور خواهد بود. با بیان این شرط تا حدی نجات‌بخش« راقم این سطور موکدا خواهان آن است تا خود را به ‌طور کامل در برابر هر‌گونه تفسیر بدخواهانه از این رساله حفاظت کند.» آری کانت نیز در آغاز این رساله پیشاپیش از بی‌اعتنایی حاکمان به رسائل خویش شکوه می‌کند و همچنین بیم آن دارد که اثر مورد تفسیر بد و به عبارتی کژخوانی قرار بگیرد و بقا و دوام آن را در جامعه‌اش با تهدید روبه‌رو کند. برای ما اهمیت رساله صلح پایدار زمانی روشن‌تر می‌شود که به یاد آوریم از نظر کانت، جنگ بزرگ‌ترین شرارت است. اما در زمانه‌ای که ما زندگی می‌کنیم و از هر طرف ناقوس جنگ نواخته می‌شود شاید صلح پایدار را باید در همان تابلوی مسافرخانه هلندی جست که تصویری از گورستان را نمایش می‌داد. «صلح پایدار» نوشته ایمانوئل کانت با ترجمه و مقدمه مفصل محمد صبوری به همت انتشارات کتاب پارسه منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...