نشست هفتگی شهر کتاب با موضوع نقد و بررسی کتاب «از کاشغر تا استانبول» سه شنبه دوم آبان با حضور مریم حسینی محقق و مصحح کتاب، مهدی محبتی، داوود وفایی و نجدت توسون برگزار شد.

از کاشغر تا استانبول مریم حسینی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «از کاشغر تا استانبول» با تحقیق و تصحیح مریم حسینی و محمود علیزاده‌کاشانی توسط انتشارات علمی منتشر شده است. این کتاب، مجموعه‌ای از تحقیق و تصحیح پیرامون ده رساله از مشایخ برجسته سلسله نقشبندیه را دربرگرفته‌است.

طریقت نقشبندیه، یکی از سلسله‌های مهم صوفیه ایران است که در دوره تیموریان متنفذترین سلسله و نزد سلاطین محترم بودند. این سلسله، به سبب انتساب به بهاء‌الدین‌محمدنقشبند، به این نام شهرت یافت و خود دنباله سلسله‌ی خواجگان است. بزرگان نقشبندیه، رشته اجازه خود را به دو طریق به پیامبر اکرم (ص) می‌رسانند: نخست، همان طریق مشهور است که به بایزید بسطامی و از وی به امام صادق (ع) و با چند واسطه به پیامبر (ص) می‌رسد؛ دیگری، طریق بکری است که به ابوبکر صدیق علیه‌الرحمه می‌رسد. سلسله نقشبندیه، از بخارا آغاز و به‌وسیله‌ی جانشینان بهاء‌الدین در شهرهای دیگر ماوارء‌النهر و خراسان گسترش یافت.

سلسله نقشبندیه، آثار ادبی زیادی به زبان فارسی دارد
مریم حسینی، مؤلف کتاب «از کاشغر تا استانبول» کتاب مذکور را حاوی ده رساله از مشایخ و بزرگان طریقت نقشبندیه دانست و گفت: این طریقت، یکی از معروف‌ترین سلسله‌های اسلامی از ابتدای قرن هشتم هجری تا به امروز بوده است که هنوز هم جزو سلسله‌های فعال و زنده‌ی دنیا به حساب می‌آید. در بررسی فهرست کتاب‌خانه‌های مختلف، متوجه شدم آثار فروانی به زبان فارسی و مرتبط با این فرقه وجود دارد که متأسفانه هیچیک در ایران به طبع نرسیده است؛ حال‌آن‌که در سایر کشورهای دنیا، از جمله ترکیه، پاکستان و آمریکا عنایت بسیاری به این سلسله بوده است و محققانی، عموماً از رشته‌ی تاریخ، در این خصوص کار کرده‌اند که ارایه‌ی متن از سوی ایشان صورت نگرفته است. در ایران و تا پیش از کتاب «از کاشغر تا استانبول» پژوهشی جدی در باب متون ادبی فارسی مرتبط با این سلسله، به‌جز چند متن یا مقاله‌ی پراکنده، انجام نشده بود.

این مؤلف، درباره چرایی گرایش به سلسله نقشبندیه و تداوم آثار ادبی، فکری و فرهنگی ایشان، هم‌چنین اهمیت نشر آثار و معارف این گروه برای نسل امروز، افزود: ما با یکی از گسترده‌ترین طریقت‌های صوفیه روبه‌رو هستیم که هنوز پیروان و معتقدانی در سراسر دنیا دارد. نخستین دلیل اهمیت این فرقه، وجود آثار ادبی ایشان به زبان فارسی است؛ اصلاحات و واژگان فارسی مربوط به قرون هفتم، هشتم و نهم هجری به‌کار رفته در متون به‌جای مانده از بزرگان نقشبندیه، می‌تواند گنجینه‌ی زبان ما را غنا بخشد. ما در ایران شاهد حضور فرقه‌ی قادریه نیز هستیم؛ چه‌بسا فرقه‌ی قادریه، پیروان بیشتری را نیز گرد خود جمع آورده است، لیکن تمامی آثار قادریه، حتی مقامات عبدالقادر گیلانی، به زبان عربی نگارش شده است.

حسینی گفت: بزرگان نقشبندیه، بر خلاف بسیاری دیگر از طریقت‌های صوفیه که راه عزلت را پیش گرفته و سر در خلوت خویش دارند، بسیار مردم‌مدارند و همواره کمک و دست‌گیری از نیازمندان و فرودستان جامعه را با توصیه به ذکر و عبادت همراه کرده‌اند؛ این تا جایی‌ست که یکی از مشایخ خواجگان به نام علی رامیتَنی، ذکر را همان خدمت به خلق می‌داند. خدمت به مردم، تنها شعار این بزرگان نبوده و در مقام عمل نیز، همواره سعی به آن داشته‌اند؛ دست‌گیری از مردمانی که در آن روزگار، به واسطه‌ی جنگ‌های فراوان سلاطین، سخت می‌زیستند و نیازمند کمک بودند. خواجه عُبیدالله احرار برای حمایت از مردمان، بارها به سراغ پادشاهان وقت رفته و از ایشان می‌خواستند مالیات‌ها را بر آنان ببخشند و یا خود اموال و دارایی‌هایش را وقف نیازمندان و ستم‌دیدگان می‌کرد؛ در یکی از جنگ‌ها که از حمله‌ی ازبکان قحطی حادث شده بود، وی روزانه چندین گوسفند را ذبح و در خانقاه خود گرسنگان را اطعام می‌کرد.

وی افزود: شعارهای نقشبندیه نیز مبتنی بر مردم‌مداری‌ست. بر خلاف صوفیانی که عزلت و چله‌نشینی را ارجح می‌دارند بر حضور در اجتماع، پیروان نقشبندیه به حضور در بین مردم توصیه شده‌اند؛ اصلِ «خلوت در انجمن» بر همین مهم دلالت دارد. این از سخنان خواجه عبدالخالق غجدوانی، سر سلسله‌ی خواجگان است: «درِ خلوت را بَربَند و درِ خدمت را گُشای؛ و درِ شیخی را بَربَند و درِ یاری را گُشای؛ و درِ عزلت را بَربَند و درِ صحبت را گُشای.» این‌چنین سخنانی که هنوز هم در میان پیروان این طریقت مورد توجه است، نشان از اهمیتِ بودنِ در اجتماع و خدمت به خلق را دارد. خواجه بهاء‌الدین نقشبند که سرسلسله نقشبندیه محسوب می‌شود، دارای دو خلیفه به نام‌های خواجه محمد پارسا و خواجه علاء‌الدین عطار است؛ پسران این دو خلیفه، در کار خدمت به مردم بودند. زمانی که طاعون شهر را فرا گرفته بود، خواجه حسن عطار در شهر طاعون زده ماند و به کمک مردم شتافت. از دیگر ویژگی‌های مردم‌مدارانه‌ای که درباره‌ی این خواجگان آمده است، اینکه ایشان به زیرِ بیماری می‌رفتند؛ به‌این معنا که به قصد شفای بیمار، مرضِ وی را در خود کشیده و او را از بیماری خلاص می‌کردند.

حسینی، گفت: مطالعه دقیق این طریقت نشان می‌دهد که ایشان عموماً از نوعی طریقِ ملامتی پیروی می‌کردند؛ به نظر می‌رسد که طریقِ ملامتی خراسانی بر آنان تأثیر داشته است. نقشبندیه، سلسله‌ی خود را از خواجه ابویوسف همدانی به ابوعلی فارمدی و ابوالقاسم کُرَّگانی، که از چهره‌های برجسته‌ی ملامتی خراسانی بودند، می‌رساند و به‌طبع سخنان و کردار این بزرگان بر اندیشه و معارف این طریقیت تأثیری به‌سزا داشته است؛ آن‌چنان‌که بزرگان نقشبندیه، خانقاه‌نشینی را خوش نداشته و مدرسه را به آن ترجیح می‌دهند و معتقدند: «خانقاه‌داری، دعوی‌داری‌ست.» طریقت نقشبندیه، دارای اصول یازده‌گانه‌اند؛ هوش در دم، نظر در قدم، سفر در وطن و خلوت در انجمن، چهار اصل قدیمی ایشان و چهار اصل در باب ذکر به‌نام‌های، یادکرد، بازداشت، نگه‌داشت و یادداشت که بعدتر به اصول قدیمی افزوده شد؛ وقوف قلبی، وقوف عددی و وقوف زمانی سه اصلی است که خواجه بهاء‌الدین نقشبند به اصول قبلی افزوده تا اصول یازده‌گانه این طریقت شکل بگیرد. گفتنی است که بیش‌ترین میزان واژه‌های پارسی در برابر واژگان عربی در متون نقشبندیه یافت می‌شود. پیروان این طریقت، بر اساس شعار «دل با یار و تن در بازار» می‌بایست دارای شغل باشند؛ چنان‌که خواجگان این طریقت نیز این‌چنین بودند. خواجه بهاء‌الدین نقشبند، نقش بر پارچه می‌زده و گاه گِل‌کاری و بنایی می‌کرده است. از ویژگی‌های دیگر این طریقت، می‌توان از تقیّد ایشان به شرع و پیروی از سنت رسول اکرم (ص) یاد کرد، که همین اعتقاد و ویژگی، مانعِ خروج‌شان از هنجارها در طول تاریخ بوده است. حضور عالمان و آگاهان به علم زمانه در میان بزرگان نقشبندیه، باعث افزایش سطح اندیشه این طریقت و آنان را از دیگر فرقه‌ها متمایز داشته است.

کتابی برای نسل امروز!
مهدی محبتی، در معرفی کتاب «از کاشغر تا استانبول» گفت: کاشغر از شهرهای بسیار دورِ حوزه‌ی شرقِ اسلامی و استانبول یا قسطنطنیه در غربی‌ترین این حوزه بوده است. شاید اگر نام کتاب «از حلب تا کاشغر» می‌بود، می‌توانست این شعر انوری را نیز در برگیرد: «از حلب تا کاشغر، میدان سلطان سنجرست». آن‌ها که با تصحیح و نسخ خطی سروکار دارند، می‌دانند که مؤلف می‌بایست چه رنجی را متحمل شود تا آن عروس پرده‌نشین، بازاری شود. مراحل این کار، از پیدا کردن نسخه و به‌دست آوردن آن گرفته تا خواندن صحیح و اعتبار سنجی نسخه؛ تشخیص این مهم که آیا چنین نسخه‌ای به‌کار زمانه ما می‌آید یا خیر؟ حاوی سخن نویی است یا تکرار سخنان پیشین؟ و از این دست؛ همه و همه، سخت و طاقت فرساست. کتاب «از کاشغر تا استانبول» ۴۹۸ صفحه است که با افزودن صفحات فهرست و منابع و مأخذ، به ۵۱۸ صفحه می‌رسد؛ متن رسالات، ۱۵۳ صفحه را شامل می‌شود و ۲۲۸ صفحه مقدمه دارد.

این کتاب، به لحاظ ارزش‌های تطبیقی، کتابی شایان توجه است؛ آن‌چنان‌که مخاطب را تا رسیدن به اصل و ریشه‌ی سخنان و اندیشه‌های شخصیت‌های آورده شده در کتاب، همراهی می‌کند؛ به عنوان مثال، اگر سخنی از خواجه محمد پارسا آورده شده، تنها به ذکر همان سخن بسنده نمی‌کند و به مخاطب می‌گوید که این‌چنین سخنی متأثر از فلان اندیشه‌ی ابوسعید، یا بایزید بسطامی و یا نزدیک به مکتب ابن‌عربی است. بنابراین از طریق همین رسالات می‌توان به بخش عظیمی از تمدن مغفول ایرانی اسلامی دست یافت.

محبتی، دست‌یابی به ریشه‌ها از سرچشمه را کار ارزشمند مؤلف دانست و افزود: برخی از رسالات این کتاب، حاوی سخنانی است که برای نخستین بار مطرح می‌شوند و همین تازگی را می‌توان از ویژگی‌های بازر «از کاشغر تا استانبول» برشمرد. یکی از مشکلات تاریخ فرهنگ معاصر این است که غالب افراد، حرف‌هایی مشابه هم می‌زنند و حرف نو را کمتر می‌توان یافت. معرفی مشایخ و بزرگان نقشبندیه را نیز می‌بایست از ویژگی‌های این کتاب دانست چراکه بسیاری از ایشان در فرهنگ ما مورد غفلت بوده‌اند؛ مشایخی چون، جامی، پارسا، غجدوانی و از این دست. هم‌چنین مؤلف، بر هر ده رساله‌ی موجود در این کتاب، مقدمه‌ای نگاشته که بسیار حائز اهمیت است و آن را از کتب بازاری دور می‌کند. «از کاشغر تا استانبول» کتابی کارا و مفید برای نسل امروز ماست. این کتاب، صرفاً کتابی تاریخی نیست و جذابیت‌های بسیارِ ادبی و فرهنگی در آن چشم‌گیر است.

محبتی، در پایان سخنان خود از روان نبودن نثر و هم‌چنین فقدان وجود جمع‌بندی سیستماتیک برای درک بهتر مخاطب از محتویات کتاب انتقاد و ابراز امیدواری کرد که در نگارش‌های آتیِ این مؤلف مورد توجه قرار گیرد.

نشست نقد و بررسی از کاشغر تا استانبول

در بررسی «نقشبندیه» باید به پیوند آن با زبان فارسی توجه شود
داوود وفایی
، که از طریق پیام تصویری همراهِ این نشست فرهنگی بود، مریم حسینی را از صاحب نظرانِ برجسته‌ی ایران، در خصوص شناخت طریقت نقشبندیه برشمرد و افزود: کتاب «از کاشغر تا استانبول» متشکل از دو بخش اصل‌ست؛ بخش نخست، شامل مقدمه و توضیحات مفصلی درباره این طریقت، معرفی چهره‌های شاخص آن و ده رساله از ایشان است؛ در دومین بخش نیز متن تصحیح شده ده رساله‌ی مذکور آمده است. با نگاهی به کتاب درمی‌یابیم که مؤلف با چه دقت، ریزبینی و حوصله تحسین‌برانگیزی به مطالعه نسخ مختلف پرداخته و حاصل کارش را در اختیار علاقه‌مندان گذاشته است. از تعلیقات و فهرست اعلام پایان کتاب هم می‌بایست یاد کرد که برای آن تلاش در خور توجهی صورت گرفته است.

وی درباره‌ی گستردگی طریقت نقشبندیه گفت: این طریقت پس از قادریه، بزرگ‌ترین طریقت در عالم تصوّف است. نقشبندیه به بهاء‌الدین نقشبند نسبت داده می‌شود و در ادامه طریقت خواجگان که خواجه یوسف همدانی بنیان‌گذار آن بود آمده است. به گفته‌ی حامد الگار، پژوهش‌گر مسلمان آمریکایی، نقشبندیه به جز عربستان و بخش‌هایی از آفریقا، در سایر کشورها نفوذ داشته و هم‌چنان حضور دارد؛ این حضور، در آسیای میانه، ترکیه و شبه‌قاره پررنگ‌تر است. وی افزود: این طریقت، با فرهنگ و زبان فارسی، پیوندی عمیق و تودرتو دارد؛ متون اصلی نقشبندیه به زبان فارسی نگاشته شده است و کتاب «از کاشغر تا استانبول» در این زمینه، کتابی گویاست. مناطق مختلف آسیای میانه در سده هشتم هجری قمری، زمان حیات بهاء‌الدین نقشبند و حتی پیش‌تر از آن، زمان تأسیس طریقت خواجگان در قرن‌های پنجم و ششم هجری قمری، به‌طور کامل رنگ و بویی ایرانی داشته و در مناطق مختلف آن بخش به زبان فارسی صحبت می‌شده است؛ به‌عنوان مثال جامی، خواجه محمد پارسا و احمد سِرهندی که از چهره‌های شاخص نقشبندیه هستند، تمام آثار خود را به زبان فارسی نوشتند؛ بنابراین در بررسی این طریقت به طور قطع بایستی به پیوند نقشبندیه با زبان فارسی توجه شود.

وفایی در خصوص مبحث اعتقادی و مذهبی این فرقه‌ی صوفیه گفت: نقشبندیه از نظر مذهبی و اعتقادی، بر خلاف عموم دیگر طریقت‌ها که حضرت علی (ع) را سرحلقه سلسله خود می‌دانند، نَسَب طریقت را به خلیفه‌ی اول، ابوبکر علیه‌الرحمه می‌رسانند. ایشان عموماً در دایره‌ی اهل سنت قرار دارند و بر پایندی بر اصول اعتقادی این مذهب تاکید می‌کنند؛ همین امر موجب شده تا عده‌ای از پیروان نقشبندیه برای مقابله با برخی از بدعت‌ها به مخالفت و مبارزه با سایر مذاهب اسلامی برخیزند. شاخه‌ای از نقشبندیه در پیوند با امام جعفر صادق (ع)، در نهایت امام نخست شیعیان را مرشد اصلی خود اعلام می‌کنند که البته این نظرِ غالب در این طریقت نیست. بزرگان نقشبندیه، همواره بر رعایت و انجام صحیح احکام شریعت تاکید داشته‌اند؛ این طریقت با ویژگی تدین و پای‌بندی بر احکام مذهب تسنن شناخته می‌شوند. اکثریت قریب‌به‌اتفاق رهبران نقشبندیه، با آداب و رسوم معمول طریقت‌های دیگر صوفیه، مانند سماع، عزلت‌گزینی و جوع، که این اخیر از ارکان مکتب ابن عربی است، مخالف و ناسازگارند.

این سخنران افزود: ذکر، که منظور از آن ادعای کلماتی مشخص برای نشانِ به‌یاد خداوند بودن است، یکی از اصول مشترک تمام طریقت‌های صوفیانه است. دو شیوه اصلی در بیان ذکر وجو دارد و آن ذکرِ جلی و ذکرِ خفی است؛ اهمیت شیوه بیان ذکر تا آن‌جاست که در مقاطع مختلف تاریخی، موجب اختلافات و حتی انشعابات نزد فِرَق مختلف بوده است. اکثریت رهبران نقشبندیه، به بیانِ آرام و در دل ذکر، یعنی همان ذکر خفی، معتقدند. عبارت ذکر ایشان علاوه بر «لا اله الا الله»، «الله» و «هو»، عبارت «انت الهادی، انت الحق، لیس الهادی، الا هو» است. پیش از نقشبندیه، هشت اصل نزد طریقت خواجگان مطرح بود که به آن کلمات قُدیسه گفته می‌شد، سپس خواجه بهاء‌الدین نقشبند، سه اصل دیگر را بر آن افزون داشت. هشت اصل اولیه عبارت‌اند از: هوشِ در دَم، نظر بر قدم، سفر در وطن، خلوت در انجمن، یادکَرد، بازگشت، نگاه‌داشت و یادداشت؛ وقوف زمانی، وقوف عددی و وقوف قلبی هم توسط مؤسس نقشبندیه به اصول قبلی علاوه و اصول یازده‌گانه را شکل دادند. گفتنی است این اصول به زبان فارسی و نزد تمامی پیروان، در سراسر دنیا، به همین شکل حفظ می‌شود.

داوود وفایی، درباره نسبت نقشبندیه با سیاست گفت: با مطالعه آثار این طریقت درمی‌یابیم که ایشان کمتر به مقابله با حکومت‌ها برخاستند. به طور معمول سرانِ نقشبندیه، نصیحت سلاطین را وظیفه خود می‌دانستند و از این طریق در اداره‌ی امور جامعه به فرمانروایان کمک می‌کردند؛ این امر استثنا هم داشت که به‌طور مشخص می‌توان از شبه‌قاره یاد کرد؛ در آن‌جا امام ربانی و پیروانش با اکبر شاه در ابداع «دین الهی» او، به مخالفت و مقابله مسلحانه برخاستند. وی در پایان سخن، از چند شخصیتِ نقشبندیه‌شناس نام برد: در ایران به طور قطعی باید از دکتر مریم حسینی نام برد که در این زمینه صاحب سال‌ها مطالعه و تحقیق‌اند. در آمریکا، دکتر حامد الگار و در ترکیه نیز دکتر نجدت توسن، استاد دانشگاه مرمره، که هر دوِ این اساتید در زمینه‌ی تحقیق و پژوهش‌های نقشبندیه‌شناسی برجسته و صاحب‌نظرند.

هدیه‌ای برای نسل‌های بعدی و جهان علم
نجدت توسون
، استاد دانشگاه الهیات مرمره‌ی ترکیه از استانبول، با پیام تصویری همراه این جلسه بود. وی کتاب «از کاشغر تا استانبول» را اثری مهم نامید و افزود: این اثر، انتشار علمی ده نسخه‌ی خطی، متعلق به بزرگان نقشبندیه را شامل می‌شود. دکتر مریم حسینی و محمود علیزاده کاشانی، به‌عنوان تهیه‌کنندگان این اثر، در مقدمه‌ی کتاب به معرفی چند اثر مهم از شیوخ طریقت خواجگان و نقشبندیه در آسیای میانه پرداخته‌اند. این آثار بین قرون پنجم تا دهم هجری و به زبان فارسی نوشته شده‌اند. مؤلفان در بخش دوم مقدمه به موضوع ذکر جلی و ذکر خفی، نزد پیروان این طریقت اشاره کردند. طریقت خواجگان و نقشبندیه در اطراف شهر بخارا گسترش یافته است؛ شهری که در آن مدارس بسیاری وجود داشت. مدرسانِ این مدارس با صدای بلند ذکر را ادا می‌کردند و بزرگان این طریقت‌ها، همواره مخالف چنین شیوه‌ای برای ذکر بودند؛ این احتمال وجود دارد که شیوخ خواجگان و نقشبندیه، برای ابراز مخالفتِ بدونِ مجادله‌ی خود با سرانِ مدارس، به ذکر خفی روی آورند.

نجدت توسون افزود: در بخش سوم مقدمه‌ی کتاب «از کاشغر تا استانبول» اطلاعاتی درباره دست‌نوشته‌ها، مطالب و نویسندگان ده رساله‌ی منتشر شده، ارائه شده است. پس از پایان مقدمه، ده اثر آورده شده که عبارت‌اند از: «محبوب‌العارفین» از علی رامیتَنی، «رساله محبوبیه» از محمد پارسا، «رساله درویشی» و دو رساله‌ی دیگر از سعدالدین کاشغری، «سررشته‌ی خواجگان» از عبدالرحمن جامی، «رساله طریقه توجه» از عبدالله امامی اصفهانی، «رساله در بیان سلسله خواجگان» از احمد کاسانی و «رساله حقیه» از ندائی کاشغری. عبدالله ندائی کاشغری، از کاشغر ترکستان شرقی به استانبول آمد و در آن‌جا مروج طریقت نقشبندیه بود و در همان‌جا وفات یافت. فرقه‌ی نقشبندیه که در ماوراء‌النهر پدید آمد، در مدت کوتاهی، از کاشغر تا استانبول گسترش یافت.

این سخنران در ادامه گفت: پس از متن ده رساله فارسی، بخش تعلیقات یا همان نکات توضیحی آمده است؛ در این بخش، توضیحات و یادداشت‌های علمی در مورد ده اثر منتشر شده، آورده شده است. سپس آغاز نمایه‌هاست. مؤلفان این کتاب، با تلاش فراوان، موفق به تولید یک اثر آکادمیک شده‌اند و سهم مهمی در زمینه‌ی تصوف و عرفان داشتند. این کار بزرگ و مهم را به مؤلفان آن تبریک می‌گویم. مریم حسینی، نسخه‌ی خطی را به نام «مسلک‌العارفین» را منتشر کرده است که مربوط به دوره خواجگان است. وی هم‌چنین «وصایا» و شرح آن‌را به طبع رساند که این دو اثر اخیر نیز، به‌عنوان هدیه‌ای برای نسل‌های بعدی و جهان علم باقی خواهد ماند.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...