رمان «اربعین طوبی» نوشته محسن امامیان را میتوان در امتداد سنت طولانی ادبیات اخلاقی و عرفانی ایران و خاورمیانه، و همزمان به مثابه یک مطالعهی دقیق جامعهشناختی و تاریخی دربارهی جایگاه زن و خانواده در جامعهی بحرانزدهی معاصر تلقی کرد، زیرا این اثر بهصورت همزمان چند لایهی تحلیلی و روایی را در هم میآمیزد و تجربهی فردی و زیست جمعی را در پرتو رخدادهای تاریخی، سیاسی و اجتماعی بازنمایی میکند، رخدادهایی که شامل کودتای ۲۸ مرداد، مهاجرت، جنگ ایران و عراق و همچنین زندگی روزمرهی انسانها در مرزهای جغرافیایی و فرهنگی متغیر میشوند.

رمان از یک ساختار ۴۰ گامی بهره میبرد که بهطور پیوسته میان زمان حال (سفر زیارت اربعین) و گذشتهی پرفرازونشیب شخصیتها در نوسان است و این رفتوبرگشتها باعث میشود خواننده درکی نه صرفاً خطی بلکه عمقی از چگونگی بازنمایی حافظهی جمعی و فردی پیدا کند، زیرا هر گام از این ۴۰ گام، پنجرهای است به تجربهی زیستهی شخصیتها و امکان بازخوانی رویدادهای تاریخی و فرهنگی در بستر زندگی فردی فراهم میآورد.
این شیوهی روایتگری، با تأکید بر تعامل میان حافظهی فردی و چارچوبهای اجتماعی، یادآور نظریات حافظهی جمعی موریس هالبواکس است، نظریهای که بر این نکته تأکید دارد که حافظهی فردی هرگز مستقل از جامعه و روابط میان فرد و گروههای اجتماعی شکل نمیگیرد و همواره در چارچوب خانواده، دین، طبقه و ملت بازسازی میشود و خاطرات نه صرفاً بازخوانی میشوند بلکه در پاسخ به نیازهای حال بازآفرینی میشوند (Halbwachs, 1992). پرسش اصلی این نوشتار آن است که چگونه رمان «اربعین طوبی» با بهرهگیری از ساختار روایی غیرخطی، ارجاعات عرفانی و نمادین، و بازگشتهای مکرر به گذشته، حافظه و هویت جمعی و فردی شخصیتها را بازسازی میکند و چه نقش میانجی گرانهای در بازگرداندن انسجام اخلاقی و فرهنگی به جامعهی بحرانزده ایفا میکند.
چارچوب نظری: حافظهی جمعی موریس هالبواکس
نظریهی حافظهی جمعی موریس هالبواکس (1992) بنیان تحلیل این رمان را تشکیل میدهد. هالبواکس معتقد است که حافظهی فردی نمیتواند به تنهایی وجود داشته باشد و همواره در چارچوبهای اجتماعی شکل میگیرد. مهمترین چارچوبها شامل خانواده، گروههای دینی و طبقه یا ملت هستند و این چارچوبها حافظه را نه به صورت ثابت، بلکه به عنوان یک پدیدهی پویا بازسازی میکنند و خاطرات گذشته را مطابق با نیازها و دغدغههای حال بازمیسازند. مطالعات بعدی در حوزهی حافظهی تاریخی و فرهنگی، از جمله آسامان (Assmann, 2011) و هیرش (Hirsch, 2012)، بر این نکته تأکید دارند که حافظهی جمعی علاوه بر بازتولید هویت فرهنگی، نقش حیاتی در تثبیت ارزشها، بازتولید اخلاق، و ایجاد وحدت اجتماعی ایفا میکند.
در رمان «اربعین طوبی»، سه چارچوب هالبواکس به وضوح مشاهده میشوند:
چارچوب خانواده: ازدواج طوبی با یک تاجر عراقی و زندگی او در بصره، خانواده را به عنوان اصلیترین پایگاه بازتولید حافظهی هویتی در شرایط متلاطم و بحرانزده معرفی میکند. خانواده، نه صرفاً محیط زیستی، بلکه مکانی برای حفظ پیوندهای اخلاقی، فرهنگی و معنوی است.
چارچوب دین و مذهب: زیارت اربعین و عدد چهل، در قالبی نمادین، سازوکاری برای بازخوانی و بازتولید تجربهی زیسته و پالایش اخلاقی فراهم میکنند. این چارچوبها با عرفان اسلامی (Corbin, 1971) همخوانی دارند و به بازسازی نفس و انسجام معنوی شخصیت کمک میکنند.
چارچوب تاریخ و ملت: رمان هویت فردی را در بستر رخدادهای تاریخی بزرگ همچون کودتای ۲۸ مرداد و جنگ ایران و عراق قرار میدهد و نشان میدهد که بحرانهای کلان ملی، چگونه حافظهی فردی و جمعی را متأثر میکنند و ضرورت بازاندیشی تاریخی و اخلاقی را برجسته میسازند.
ساختار متکثر و بازنمایی حافظه
رمان از ساختاری رفتوبرگشتی بهره میبرد که کاملاً با درک هالبواکس از حافظهی جمعی هماهنگ است. روایت میان زمان حال (پیادهروی اربعین) و گذشته (خاطرات طوبی از بصره و تهران) در نوسان است و ۴۰ گام، به مثابه پنجرههایی هستند که حافظهی فردی طوبی را بر اساس نیازهای روانی و اخلاقی فعال میکنند. هر گام، تجربهای منحصر به فرد ارائه میدهد که بازنمایی دقیق جزئیات فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی را ممکن میسازد و نشان میدهد که چگونه بحرانهای امروز، خاطرات خاصی از گذشته را برجسته و فعال میکنند تا انسجام هویتی و اخلاقی شخصیت حفظ شود.
طوبی: حافظهی زنده و سیاستهای خرد اخلاقی
شخصیت طوبی فراتر از یک زن مقاوم است و به مثابه حافظهی زنده عمل میکند. او سیاستهای خرد اخلاقی را در سطح خانواده و جامعه به اجرا درمیآورد و میان گذشته و حال، میان هویت ایرانی و عراقی، و میان تجربهی فردی و جمعی پیوند برقرار میکند. تلاشهای او برای تربیت فرزندان و حفظ انسجام خانوادگی، نمونهای روشن از بازتولید حافظهی جمعی در چارچوبهای اجتماعی است (Mahmoudi, 2018).
جنگ و مهاجرت: گسست جغرافیایی و بازسازی هویتی
جنگ و مهاجرت، فرآیندهایی هستند که هویت و اخلاق را متزلزل میکنند اما همزمان زمینهی بازسازی هویتی را فراهم میآورند. عبور طوبی و خانواده از مرزها، هویتهای دوگانهی ایرانی و عراقی را در فضای ذهنی و فرهنگی جدید «مذاکره» میکند و به بازاندیشی تاریخی و بازتولید فرهنگی منجر میشود (Clifford, 1997; Hirsch, 2012).
اربعین و عدد چهل: لنگرگاه نمادین و بازسازی اخلاقی
زیارت اربعین و عدد چهل در عرفان اسلامی نماد گذر از نفس لوامه به مطمئنه است (Corbin, 1971). طوبی با عبور از چهل گام روایی، سفر درونی خود را برای پالایش نفس و بازیابی هویت انجام میدهد. این چارچوب نمادین، رنجهای تاریخی را هضم کرده و هویتهای متضاد را در قالب حافظهی جمعی جدید به هم پیوند میدهد، که به بازسازی اخلاقی و بازتعریف صلح میانجامد.
رمان «اربعین طوبی» را میتوان به عنوان نمونهای برجسته و منحصربهفرد از ترکیب ادبیات عرفانی و تحلیل جامعهشناختی قلمداد کرد، زیرا این اثر نه تنها روایت زندگی فردی یک زن مقاوم و مادر فداکار را ارائه میدهد، بلکه از طریق بازنمایی دقیق و ظریف حافظهی جمعی، بازسازی هویت، و تحلیل اثرات بحرانهای تاریخی و اجتماعی بر زیست فرد و جمع، توانسته است همزمان ابعاد اخلاقی، فرهنگی و روانی تجربهی انسانی را مورد مداقه قرار دهد. بررسی رمان بر اساس نظریهی حافظهی جمعی هالبواکس نشان میدهد که حافظهی فردی طوبی، که از طریق روایتهای رفتوبرگشتی و ساختار متکثر رمان ارائه شده است، به هیچ وجه مستقل از چارچوبهای اجتماعی، مذهبی و تاریخی نیست؛ بلکه همواره در تعامل با خانواده، جامعه، دین و ملت شکل میگیرد و در پاسخ به نیازهای حال بازتولید میشود. این پویایی حافظه، امکان بازسازی هویت و انسجام اخلاقی را فراهم میآورد و نشان میدهد که چگونه رمان میتواند به عنوان یک ابزار بازاندیشی فرهنگی و اجتماعی عمل کند.
شخصیت طوبی در این تحلیل، فراتر از یک زن مقاوم یا مادر نمونه، نمادی از حافظهی زنده و سیاستهای خرد اخلاقی است؛ کسی که وظیفهی حفظ پیوند میان گذشته و حال، میان تجربهی فردی و جمعی، و میان هویتهای ایرانی و عراقی را بر عهده دارد و از طریق تلاشهای روزمرهی خود برای تربیت فرزندان، مدیریت بحرانهای خانوادگی، و مقابله با پیامدهای جنگ و مهاجرت، به تثبیت ارزشها و بازتولید اخلاق و فرهنگ کمک میکند. به عبارت دیگر، طوبی نه تنها محور روایت و تجربهی زیستهی شخصیتهاست، بلکه به مثابه یک واسطهی میان حافظهی جمعی و فردی، میان رنج و امید، میان بحران و بازسازی عمل میکند و نشان میدهد که بازتولید فرهنگی و اخلاقی در شرایط بحران، تنها از مسیر حافظهی فعال و سیاستهای خرد اخلاقی ممکن است.
علاوه بر این، نمادهایی مانند زیارت اربعین و عدد چهل، که در نگاه نخست تنها وجوه مذهبی و عرفانی دارند، در واقع به سازوکاری مفهومی برای پالایش درونی و بازسازی اخلاقی تبدیل میشوند؛ سازوکاری که رنجهای تاریخی و گسستهای ناشی از مهاجرت و جنگ را به بستری قابل فهم، تجربهپذیر و قابل بازخوانی تبدیل میکند و از طریق آن، امکان تثبیت هویت و انسجام جمعی فراهم میآید. این امر نشان میدهد که رمان، با بهرهگیری از ظرفیت نمادین و عرفانی این عناصر، نه تنها بازنمایی رویدادهای تاریخی و بحرانهای اجتماعی را امکانپذیر میسازد، بلکه نقش ادبیات را بهعنوان ابزاری برای بازسازی فرهنگی، تثبیت اخلاق جمعی و ایجاد وحدت اجتماعی به اثبات میرساند. در نهایت، «اربعین طوبی» فراتر از یک روایت فردی یا خانوادگی است و به مثابه متنی چندلایه عمل میکند که توانسته است پیوند میان تجربهی زیسته، حافظهی جمعی، بحرانهای تاریخی و بازاندیشی اخلاقی را در قالب یک روایت پیچیده، طولانی و نمادین به تصویر بکشد. این رمان با نشان دادن چگونگی تعامل حافظهی فردی با چارچوبهای اجتماعی و نمادین، و با ارائهی شخصیتی چون طوبی که نقش واسطه و حافظهی زنده را ایفا میکند، تأکید میکند که بازسازی هویت و انسجام اخلاقی در جوامع بحرانزده تنها از طریق بازاندیشی تاریخی، توجه به حافظهی جمعی، و پیوند میان تجربهی فردی و جمعی میسر است و ادبیات، در این فرایند، بهعنوان یک ابزار کلیدی فرهنگی و اجتماعی عمل میکند که میتواند رنجهای گذشته را نه تنها ثبت کند بلکه آنها را در بستری معنوی و اخلاقی بازآفرینی نماید و به امید، انسجام و بازتولید اجتماعی بیانجامد.
................ تجربهی زندگی دوباره ...............