شهود اخلاقی و تاریخ ژنتیکی | هم‌میهن


اخلاق چیست؟ معیارهای اخلاقی از کجا می‌آیند؟ آیا آن‌ها براساس احساسات، عقل، یا برخی حس‌های ذاتی درست و نادرست هستند؟ برای بسیاری از دانشمندان، جواب این سؤال به‌طور کامل در زیست‌جامعه‌شناسی، به‌ویژه در نظریه‌های داروینی تکامل و بقای خود نهفته است. اما اگر تکامل، مبارزه برای بقاست، چرا ما هنوز قادر به نوع‌دوستی هستیم؟

پیتر سینگر [Peter Singer]  حلقه‌ گسترنده» [The expanding circle : ethics, evolution, and moral progress]

پیتر سینگر [Peter Singer] در «حلقه‌ گسترنده» [The expanding circle : ethics, evolution, and moral progress] معتقد است که نوع‌دوستی به‌عنوان یک انگیزه‌ی ژنتیکی برای محافظت، از خانواده و جامعه سرچشمه گرفته است، اما به یک موضع اخلاقی خودآگاه تبدیل شده است که نگرانی اخلاقی گسترده‌تری را در بر می‌گیرد. او با استفاده از بینش‌های فلسفه و روان‌شناسی تکاملی، استدلال می‌کند که اخلاق انسانی را نمی‌توان تنها از طریق زیست‌شناسی به‌طور کامل درک کرد. بلکه توانایی ما برای استدلال، پیشرفت اخلاقی را ممکن می‌سازد. سینگر در یک پس‌گفتار جدید، استدلال خود را باتوجه به یافته‌های اخیر در مورد تکامل اخلاقیات در این اثر بیان می‌کند.

ترکیب اخلاق نئوکانتی و زیست‌جامعه‌شناسی
کتاب «حلقه‌ گسترنده» سینگر، ترکیبی تأثیرگذار از اخلاق نئوکانتی جان رالز و زیست‌جامعه‌شناسی ویلسون است. این اثر درواقع اولین‌بار در سال 1981 به‌عنوان پاسخی به «زیست‌جامعه‌شناسی تلفیق نوین»، اثر ای.او. ویلسون منتشر شد. ویلسون در این اثر استدلال کرده بود که نظریه‌ی تکاملی و زیست‌جامعه‌شناسی، اخلاقیات را حل کرده‌اند و مدعی شد که نظریه‌های اخلاقی صرفاً بازتابی از برنامه‌ریزی ژنتیکی ما هستند و استدلال اخلاقی را غیرضروری می‌کنند.

اگرچه ایده‌های ویلسون در ابتدا توسط بسیاری از فیلسوفان اخلاق به‌عنوان بحث‌برانگیز رد شد، اما سینگر جزو اولین کسانی بود که به‌طور اساسی با آن‌ها درگیر شد و اظهار کرد که برخی از جنبه‌های زیست‌جامعه‌شناسی به‌ویژه استدلال‌های ویلسون، برای پیشبرد درک ما از اخلاق ارزشمند هستند. همان‌طور که پیتر سینگر اشاره می‌کند، فیلسوفان اخلاق به‌دلیل ماهیت ساده‌انگارانه‌، ایده‌های ویلسون را تا حد زیادی نادیده گرفتند.

اگر آزادی انتخاب داشته باشیم، می‌توانیم برخلاف انگیزه‌های ژنتیکی خود عمل کنیم. با این‌حال سینگر معتقد است که ایده‌های ویلسون به دو دلیل اصلی قابل بحث است: اول، درک این‌که آداب و رسوم دیدگاه‌های اخلاقی که ممکن است از برنامه‌ریزی ژنتیکی ناشی شوند، باید ما را وادار به زیر سوال بردن الزامات اخلاقی کنند. دوم این‌که، نقد ایده‌ی خودخواهی ذاتی به سینگر اجازه می‌دهد تا از دیدگاه گسترده‌تر در مورد مسئولیت‌های اخلاقی ما دفاع کند که او از آن به‌عنوان «حلقه‌ی گسترنده» یاد می‌کند.

استدلال سینگر با استفاده از استدلال اخلاقی، با جبر ژنتیکی ویلسونی مقابله می‌کند. سینگر به‌عنوان یک فایده‌گرا معتقد است که اخلاقی بودن یک عمل، با عواقب آن تعیین می‌شود: اگر شادی کلی را در جهان افزایش دهد، درست تلقی می‌شود. اگر شادی را کاهش دهد، اشتباه است. سینگر دانشجوی ریچارد مروین هیر در دهه‌ی 1970 در آکسفورد بود و از اصل تعمیم‌پذیری برای تشخیص اعمال اخلاقی از اعمال خودخواهانه یا معقول استفاده کرد.

او استدلال می‌کند که برای ارائه‌ی یک ادعای اخلاقی، شخص باید مایل باشد که آن ادعا را بدون توجه به اینکه چه کسی تحت‌تأثیر این عمل قرار می‌گیرد، تأیید کند. زیست‌جامعه‌شناسی به ما کمک می‌کند تا بفهمیم چگونه آداب و رسوم و تابوهای سنتی باورهای اخلاقی ما را شکل می‌هند و با تشخیص این تأثیر می‌توانیم به‌طور انتقادی این شهودهای موروثی را بررسی کرده و فراتر از آن حرکت کنیم.

نقش عقل در اخلاق
اگر می‌خواهیم ادعای اخلاقی داشته باشیم که برخی از اعمال درست است، باید آماده باشیم که به آن ادعا ادامه دهیم، حتی اگر با خیال‌پردازی، خودمان را در موقعیت کسی قرار دهیم که (به خوبی یا بدی) از عمل ما متأثر شود. پس سودمندی زیست‌جامعه‌شناسی این است که ما را از نقش تابوها و آداب و رسوم سنتی در تفکر اخلاقی خود آگاه کند. شهود اخلاقی ما ممکن است نتیجه‌ی تاریخ ژنتیکی ما باشد. اما درک ما از این بدان معناست که می‌توانیم دلایل آن سنت‌ها و شهودها را با دقت بیشتری بررسی کنیم و از این طریق از آن‌ها فراتر برویم.

سینگر طولانی‌ترین فصل کتاب را به بررسی نقش عقل در اخلاق اختصاص می‌دهد: اگرچه دیدگاه‌های اخلاقی نمی‌توانند محصول استدلال درباره‌ی حقایق باشند (شکاف باید ـ هست که دیوید هیوم برایش استدلال کرد) اما این بدان معنا نیست که ما ناتوان از استدلال در مورد اخلاق هستیم.

سینگر به‌ویژه معتقد است که استفاده از عقل به‌تدریج دایره‌ی نگرانی اخلاقی ما را گسترش خواهد داد. او استدلال معروفی داشت (در کتاب «آزادی حیوانات» که در ابتدا در سال 1975 منتشر شد) که برخی از حیوانات شایسته‌ی توجه اخلاقی هستند، زیرا می‌توانند درد را احساس کنند. او به‌صورت جالب‌توجهی بحث می‌کند، همان‌طور که به نظر می‌رسد برخی از پستانداران خودآگاه هستند، آن‌ها بیش از انسان‌های دارای زندگی نباتی برگشت‌ناپذیر یا نوزادان تازه متولدشده، شایسته‌ی توجه اخلاقی هستند. اعتقاد برخلاف این، نوع‌گرایی صرف است، فقط شکل دیگری از تبعیض غیرقابل توجیه است.

سینگر در مؤخره‌ی نسخه‌ی جدید کتاب بحث می‌کند که چگونه پیشرفت در زیست‌شناسی و ژنتیک، دیدگاه‌های او را شکل داده است. او اشاره می‌کند، تحقیق در مورد استدلال اخلاقی با استفاده از اسکن مغزی برای دیدن این‌که چه بخش‌هایی از مغز در افرادی که به مشکلات اخلاقی فکر می‌کنند فعال است، این دیدگاه سینگر را تقویت می‌کند که نشان دادن مبنای تکاملی یک باور اخلاقی می‌تواند اعتبار آن را تضعیف کند، نه این‌که آن را توجیه کند.

ایده‌ی نوع‌دوستی از مراقبت از خانواده و قبیله به در نظر گرفتن رفاه ملت و نژاد خود گسترش یافته است و اکنون ما شروع به درک این موضوع کرده‌ایم که در قبال همه‌ی انسان‌ها مسئولیت داریم. با این حال، این گسترش نباید همین‌جا متوقف شود. سینگر در کتاب قبلی‌اش «آزادی حیوانات»، استدلال کرد که ناعادلانه است که نگرانی اخلاقی خود را فقط به انسان محدود کنیم، همان‌طور که محدود کردن آن به یک نژاد خاص اشتباه است. ما باید ملاحظات نوع‌دوستانه‌ی خود را به همه‌ی موجوداتی که قادر به احساس لذت یا درد هستند، تعمیم دهیم. این بدان معناست که ما باید برای بهبود رفاه همه‌ی موجودات ذی‌شعور با افزایش شادی و کاهش رنج آن‌ها تلاش کنیم. بنابراین ما باید ملاحظات اخلاقی خود را به‌گونه‌ای بسط دهیم که بیشتر حیوانات را شامل شود.

پیتر آلبرت دیوید سینگر، نویسنده‌ی «حلقه‌ گسترنده» یکی از فیلسوفان معاصر استرالیا و استاد دانشگاه پریسنتون آمریکاست. کتاب «آزادی حیوانات» معروف‌ترین اثر این نویسنده و فیلسوف است که در آن به نقد دامداری صنعتی و گوشت‌خواری می‌پردازد. این کتاب با ترجمه بهنام خداپناه به فارسی ترجمه شده است.

«حلقه‌ گسترنده» پیتر سینگر با ترجمه کاوه فیض‌اللهی، به‌تازگی توسط نشر نو در 281 صفحه منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...