مریم شهبازی | ایران
«اسیر افتخار» که ماجرای ملی شدن صنعت نفت را با محوریت دکتر مصدق روایت میکند، پس از طی چالشهایی در مسیر بازنشر آن در دولت سیزدهم به تازگی با نام «ولی افتاد مشکلها» روانه کتابفروشیها شده است. این رمان به قلم فریدون مجلسی و از سوی نشر مروارید منتشر شده است که در برگیرنده بخشی از تحلیل و تفسیرهای این نویسنده و دیپلمات اسبق است. به بهانه بازنشر این کتاب، گفتوگوی امروزمان را با فریدون مجلسی میخوانید:
چرا کتاب «اسیر افتخار» به تازگی با نام دیگری روانه کتابفروشیها شده؟
این رمان چند سال قبل با عنوان «اسیر افتخار» و در همراهی با انتشارات کتابسرا منتشر شد. اما نمیدانم چرا در دولت قبل که برای بازنشر آن اقدام کردیم، گفتند باید مجدد بازنویسی شود! آن هم کتابی که یک مرتبه مجوز نشر گرفته و منتشر هم شده بود. در بازبینی مجدد حدود بیست و پنج ایراد از آن گرفتند. خب من آدم جنگجویی نیستم و دلم میخواهد آثارم را مردم بخوانند. پذیرفتم و تغییرات را اعمال کردم. اما بازهم راضی نشدند. در نهایت به اسم کتاب گیر دادند که این باید عوض شود! به ناشر زنگ زدم که اسم کتاب را به «اسیر» تغییر بده. بیفایده بود. دوباره تماس گرفتم که خب فلانی اسمش را بگذار «افتخار». ناشر کتاب در پاسخ سؤالم به شوخی گفت که اتفاقاً «افتخار» را هم پیشنهاد دادم، اما با افتخار هم افتاد مشکلها! راستش دیگر خسته شده بودم و گفتم همین را بگذار «ولی افتاد مشکلها» شاید تعجب کنید، اما این انتخاب به مذاقشان خوش آمد. کتاب در نهایت با اسم دیگری و البته حذفیات تازهای اجازه انتشار پیدا کرد. این رمان نگاه سیاسی یا ایدئولوژیکی خاصی ندارد، تنها بخشی از تاریخ معاصرمان را در قالب یک اثر داستانی به تصویر کشیدهام.
چرا بازنشر آن را به نشر نیلوفر سپردید؟
چاپ نخست کتاب به همت انتشارات کتابسرا منتشر شد. اما با درگذشت صادق سمیعی، انتشارات کتابسرا منحل شد. همسر زندهیاد سمیعی هرچیزی مرتبط با این کتاب بود را به دستم رساند. من هم آن را به انتشارات مروارید سپردم.
اصلاحات کتاب برای چه سالی بود؟
در اواخر دولت سیزدهم و کمی قبل از برپایی انتخابات ریاستجمهوری. این رمان تألیفی و اثری است که خودم آن را نوشتهام. زندهیاد سمیعی پیگیر اصلاحات کتاب و بازنشر آن شد که متأسفانه عمرش کفاف نداد و رفت.
آقای مجلسی، دلیل این چند وجهی بودن که در زندگی حرفهایتان در پیش گرفتهاید چیست؟ هم پیشینه فعالیتهای سیاسی دارید و هم اینکه ترجمههای متعددی از آثار ادبی و سیاسی انجام دادید. رمان نویسی هم که یکی دیگر از اقدامات جدیتان است!
خب رماننویسی و حتی ترجمههایم دور از زندگی سیاسیام نیست. در همه رمانهایی که نوشتهام، ردپای پررنگی از تفکرات سیاسی و حتی زندگی کاریام دیده میشود. در همه اینها، عقاید سیاسی من که با حمایت از نهضت ملی نفت آغاز شد هم دیده میشود، هرچند که در طول زمان، یک دیدگاههای سیاسی انتقادی هم نسبت به روش برخورد با آن ماجرای تاریخی در من ایجاد شد.
شما در کتاب «مصدق» هم به این شخصیت سیاسی پرداختهاید جالب است که این رمان نیز همچنان به دکتر مصدق و ماجرای کودتای 28 مرداد اختصاص دارد.
بله. اصلاً قهرمان واقعی این کتاب به نوعی دکتر مصدق است. «اسیر افتخار»که هماکنون با نام دیگری روانه کتابفروشیها شده درباره ملی شدن صنعت نفت است. اتفاقی که آن را کسب افتخار مهمی در تاریخ معاصرمان میدانم. اما متأسفانه رفتاری که با ملی شدن صنعت نفت کردند، مصدق و همهمان را اسیر خود کرد.
درباره ماجرای این کتاب، با توجه به آن که در بستر تاریخ جریان دارد بیشتر توضیح دهید و اینکه در چه ژانری آن را به تصویر کشیدهاید؟
این کتاب در قالبی تقریباً پلیسی نوشته شده و با ماجرای قتل رئیس شهربانی مصدق آغاز میشود. ماجرایی که چندماه قبل از کودتای 28 مرداد رخ میدهد و مقدمهای بر وقوع آن به شمار میآید. داستان این اتفاق با روایت افرادی که در آن حضور داشته و حتی در پیشبرد روند کارها مؤثر بودهاند، پیش میرود. چند شخصیت خیالی هم در این رمان نقشآفرینی میکنند. دراین رمان با دو زندگی روبهرو میشوید، یک زندگی شخصی است که به سرانجام میرسد و دیگری روایتی از یک زندگی عمومی است که همان بحث برنامهریزی برای ملی کردن صنعت نفت است که به دلیل برخی اشتباهات به شکست منجر میشود. در نتیجه اشتباهاتی که فرصت صحبت دربارهشان نیست، برنامه اصلی که نفت بوده، کنار گذاشته شده و به مسائل فرعی و جنگ بر سر قدرت پرداخته میشود. در نهایت نیز برای حدود چهار سال صنعت نفت تعطیل میماند. اینها برخی مواردی هستند که از دیدگاه شخصی من، اشتباهاتی هستند که اگر رخ نمیدادند ماجرا به شکل دیگری پیش میرفت.
با این تفاسیر شما در خلال تألیف این رمان دست به ارائه تحلیل شخصی خودتان از ماجرای ملی شدن صنعت نفت و فعالیتهای مصدق هم زدهاید!
همینطور است. اصلاً بخش عمده کتاب برهمین اساس پیش میرود.
این کتاب چقدر مستند و تا چه اندازه برمبنای تخیلی شخصی خودتان است؟
بهتر است بگویم که این رمان، روایتی از یک واقعه تاریخی به همراه تحلیلهای شخصی خودم است؛ تحلیلی که آن را مبتنی بر واقعیت میدانم. البته منکر این نیستم که تحلیلهای هر فردی ممکن است با اشتباهات و کاستیهایی همراه شود. دراین رمان ایراداتی به محبوبترین نخستوزیر تاریخ ایران وارد کردهام، به رفتار و عملکردی که در مسیر فعالیتهای خود در پیش گرفته بود، به قطع روابطش با انگلیس، آن هم در شرایطی که باید پای مذاکره با آنها مینشست. با آنکه منکر خدمات میهنپرستانه مصدق نیستم اما او مرتکب اشتباهاتی شد که به نوعی در خلال تألیف این رمان به آنها اشاره شده است. او به جای مذاکره برای حل مذاکره، دست به قطع رابطه زد! آن هم در شرایطی که برای پیشبرد اهدافش به گفتوگو نیاز داشته است. مرحوم فاطمی که در آن زمان جوان و هیجانزده بود رابطه را قطع کرد و راه را بر هر سازشی بست.
لطفاً درباره قتل تیمسار افشار طوس و جایگاهش در روایت رمان هم توضیح دهید.
با یک برخورد واقعی که من شخصاً با رئیس اداره آگاهی زمان دکتر مصدق داشتم و درخلال آن گفتوگو، جریان کشف توطئه قتل افشارطوس را شنیدم که اتفاقاً با واقعیت هم مطابقت داشت. به موازات این داستان، بخشی از دریافتهای سیاسی و تجربیات گذشته و امروز خودم را نیز درباره مصدق و روند ملی شدن صنعت نفت ارائه کردهام؛ به خصوص که در سالهای جوانی، طرفداریام از این ماجرا خیلی هیجانی و اغراق شده بود. البته هنوز هم ملی شدن صنعت نفت را اتفاق بسیار مهمی میدانم اما خب دیگر از دریچه احساسی و نگاه غیرمنطقی به ماجرا نگاه نمیکنم. به هرحال عقیده خودم براین است که مخاطب دراین کتاب با یک رمان هدفمند روبهرو میشود. یک چاشنی زندگی شخصی هم درآن وجود دارد و پیش میرود.
زندگی شخصی مصدق یا شخصیتهای کتاب؟
زندگی خودم! آن هم واقعی است.
فریدون مجلسی به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی در این رمان حضور دارد یا فقط بخشی از تجربیات شخصی و تحلیلهای سیاسیتان را در خلال آن روایت کردهاید؟
در آن نقش راوی را دارم. در این رمان در دو سن حضور دارم، یکی همان سالها جوانی آمیخته با شور جوانی است و دومی روزگار پختگیام.
این روزها شاهد انتشار کتاب دیگری از شما خواهیم بود؟
سرنوشت ترجمه تازهام که آن را به نشر معاصر سپردهام هنوز بلاتکلیف است. کتابی به نام «افول رضا شاه» است که حدود یک سال و نیم قبل کار ترجمهاش را به پایان رساندهام. اینکه هنوز مجوز نشر نگرفته عجیب است! این کتاب از سوم شهریور 1320 و ماجرای اشغال ایران شروع شده و تا روز مرگ رضا شاه ادامه پیدا میکند. کتابهای تألیفی شبیه به آن براحتی در کشورمان منتشر شدهاند، یکی از آنها را اتفاقاً خسرو معتضد نوشته است. منتهی در کتاب من برای نخستین مرتبه بحث مدارک وزارت خارجه انگلیس و گزارشهای مرتبط خارجی مطرح شده است. کتاب هیچ محتوایی برخلاف سیاستهای کشورمان ندارد و نمیدانم چرا به آن مجوز نمیدهند. البته به تغییر دولت امیدوار هستم. به خصوص که شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیر با اخلاقی است و نشان داده که علاقهمند به حل مشکلات اهالی فرهنگ است.